تبر طلاق و کمر نحیف خانواده
اعلام آمار ازدواج و طلاق در شش ماهه نخست سال جاری در کنار نبود اقبال جوانان به ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج در بالاترین سطح ممکن بین دختران و پسران ایرانی در سالهای اخیر، حکم کبریتی بر انبار احساس دارد که با انفجاری مهیب، جامعه را به سمت فنای زایشی در تداوم بقا و افزایش فرسایشی جمعیت پیش میبرد.
راستی با تمام داعیههای اجتماعی و مذهبی و بلندنظریهای وابسته به دیانت و تعریف عشقِ منبعث از رویکردهای عاقلانه در سرزمین لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد چرا به چنین ورطهای افتادهایم؟!
این که در کارگاه فتنه جهانی برای ویرانی ساختار اجتماعی ما، نسخهپیچ آدابگریزی فرهنگی ما هستند که جای شک و شبهه ندارد ولی در برایر این همه فتنهگری، «چه کردهایم؟» از مباحث مهمی است که باید در آن نقب زد و با مطالعه جامعه شناختی در اندیشه ترمیم نظام خانواده بود که آسیب در اوج میزان غیرقابل تصور به آژِیر بلند ما را به خویش میخواند که باید کاری کرد.
شاخصههای اجتماعی در همه سطوح، منبعث از سلامت خانواده است و شاهد مثال در همین حوالی است که امنیت ایران اسلامی از ناحیه حججیهایی تامین میشود که پدر و مادر، عاشقانه بر پیمان عشق ماندهاند و دُردانه خود را به سرزمین عشق رهسپار کردهاند.
روال اجتماعی باید با ضرباهنگ سلامت خانواده ساماندهی شود که اگر کمی قصور و تقصیر داشته باشیم؛ قدرت کنترل پیآمدهای افزایش طلاق و کاهش ازدواج را نخواهیم داشت، بنابراین در آغاز مطلب اصرار نگارنده بر آن است که دولتمردان با راهنمایی و ارشاد پیر مراد انقلاب، حضرت مقام معظم رهبری، طرحی چند فوریتی به ارزش تمام ساختارهای دینی و سیاسی طراحی کنند و «انقلاب ازدواج» را با تامین فرصت ازدواج آسان واقعی با تولیت ادارات جوانان راهاندازی کنند و با پرداخت وامهای بلاعوض و تشکیل محیطهای مشاورهای رایگان و تامین خانههای استیجاری ارزان و از همه مهمتر حمایت از جوانان برای حرکت در سمت و سوی کارها و مشاغل غیردولتی مولد با گشایش بنگاههای ارزان قیمت و یا گسیل داشتن جوانان به سمت و سوی روستاها با برخورداری از فرصت فضای کافی، بخشی از این ویرانی فرهنگی را با درایت ساماندهی کنند.
و اما نقش پدران و مادران بسیار تعیین کننده است و قبل از درایت دولت باید عملیاتی شود؛ چندی است دغدغههای معاش فرزندان گزینه اول پویایی خانوادگی بویژه پدران را تشکیل میدهد و اساسا پدران و مادران فقط در پی ساماندهی اقتصادی خانواده هستند که اتفاقا با زیادهخواهیها، قدرت تامین اقتصادی در تمام زمینهها، هر روز کمتر نیز میشود و شاخصهی ضربالمثل سرکیسه را بسته و ته کیسه را ندیده است؛ شده که هر چه میکاود از دامنهی مهربانی خانواده میکاهد و توجه ندارد لذا در برنامهای آموزشی باید مهارتهای زندگی را به زنان و مردان این سرزمین آموزاند که گاهی به فرزندان خود جدیتر و بیش از دغدغه معاش توجه کنند.
پدران و مادران، فرزندان خویش را در آغوش بگیرند و از محاسن و مواهب خدایی در وجودشان تعریف و تمجید کنند تا این میزان از دلبستگی عاطفی بتواند به پیشگیری از سرگردانی جوان در دوستیهای اجتماعی بکاهد.
پدران و مادران، اندیشهای در تعقیب فرزند نداشته باشند ولی ضرورتا اخلاق خانوادگی را رعایت کنند و اگر پدر آسیب دیده اجتماعی است؛ خانواده کمک کنند تا سلامت به خانواده برگردد و عرصه خانوادگی، جایگاه یارکشی بی مهابا پدر و مادر نشود.
فرزندان با درایت اجتماعی در رفتار خانوادگی، دخالت موثر داشته باشند و کمی به خانواده و سلامت آن فکر کنند تا بتوانند در صورتی که از والدین با سوادتر و با تجربهتر در امور اجتماعی هستند مشکل والدین را حل کنند.
مسئولان شهری و کشوری کار درمان ریشهای طلاق را شروع کنند و تصوری خطا خواهد بود اگر بگوییم دیگر کار از کار گدذشته است.
آمار ویرانگر طلاق در ایران با هر تصوری که تلقی میشود باید محور مطالعه جدی مسئولان در استانها باشد و بیبهانه باید کار کارشناسی دقیق در زمینه درمان ریشهها کرد.
درمان، وابسته به تعریف واقعی عشق ممکن است و تفسیر واقعی عشق در مکتب شیعه و اندیشه ایرانی تعریفی شایسته دارد که از آن میتوان به عنوان عشق شرقی یاد کرد که در اعلی درجه به ساحت حضرت پروردگار پیوند دارد پس اگر عشق را منطبق با اصالت این واژه آسمانی تعریف کنیم؛ بیگمان میتوانیم به سرمنزل مقصود برسیم.
با تعریف واقعی عشق، جمال و کمال الهی در اوج حُسن به آدمی اهدا شده و سایر زیباییها، تصنعی و بدلی و تغییرپذیر و نسبی است به این معنا که در جامعه، باید در اندیشه معرفی زیباییهای تفکر و کرامتهای مربوط به ذات دختر و پسر ایرانی باشیم، به این شکل که ایرانی بداند در سیرت خویش، زیباترین انسان در روی زمین به عنوان خلقت الهی است و هیچ ضرورتی ندارد دختر و پسر ایرانی با انواع آرایندهها، خویش را بیارایند تا به نوعی، زیبا جلوه کنند.
والدین ایرانی باید به دختران و پسران خویش آموزش دهند که کوتاهی و بلندی قامت، بزرگی و کوچکی یکی از اندامها بویژه بینی و رنگ زلف و چشم و ابرو و ... تماما خداداد و محترم است و با دست زدن به ترکیب خدایی، شکل و شمایل آدمی تغییر میکند اما الزاما زیباتر نیست که البته ایجاد تنوع در رنگ و سایز میکند که اتفاقا با توجه به نسبی بودن شاخصههای زیبایی خیلی زود دامنه مد و تغییر، تصویر کار قبلی را بیهوده میسازد و دختر و پسر ایرانی در مسیر تجربه تغییرات بیشتر خواهند بود.
خانوادهها در حرکتی جمعی فرصت را غنیمت بشمرند و با تلاش جدیتر به خانواده بپردازند و مسئولان شهری با توسعه مراکز آموزشی رایگان، شیوههای تلذذ از زندگی مشترک و تهدیدها و کاستیها را یادآور شوند تا مرد و زن ایرانی بداند که در کانون مهربانی چه باید کرد تا عوامل خانوادگی بیشتر به یکدیگر تعلق خاطر داشته باشند و خدای ناکرده بیوفاییهای خانوادگی بر خرمن مهربان زندگی مشترک، کبریت جهالت نزند و آتش عصیان و طلاق را به پا نکند.
و اما در نهادهای فرهنگی، مسئولان در پی مطالعه کلی جامعه با باورهای اجتماعی موجود باشند و نه فقط بنا به استدلال شخصی و یا گزارشهای تایید نشده تصمیم بگیرند و مسئولان بالاسری باید جدی و با حواس جمع حاصل مطالعات گروههای تخصصی میدانی توسط کارشناسان زبده جامعه شناسی، روانشناسی و روانپزشکی را با مطالعه جمعیت زندانیها – زنان بی سرپرست – زنان بد سرپرست – میزان طلاق – میزان مهاجرتهای غیراصولی - میزان بیعلاقگی به ادامه زندگی مشترک یا زندگیهای در آستانه فروپاشی - میزان کاهش ازدواج – ضریب سنواتی طلاق - میزان چالشهای اجتماعی با محوریت سرقت و اعتیاد و ... تصمیمهای اساسی و راهکارهای علمی را عملیاتی کنند و به تعدادی گزارش از برگزاری جلسات غیرحرفهای صحبتمحور بسنده نکنند و بدانیم که برابر با دیدگاههای مقام معظم رهبری از اهم و اعم وظایف ما توسعه مهارتهای زندگی است و بدانید و باور کنید که این میزان طلاق شایسته کشور ولی الله الاعظم (عج) نیست.
در این نوشتار چون نگارنده قاعده بازی و شرایط نوشتن از اقتصاد بیمار را نمیداند؛ فقط به شکل ساده اشاره میکند که در مقابل فریاد بانکها که 5 میلیون تومان را برای کمک به بنیان خانواده در قالب وام ازدواج بذل میکنند و همیشه بهانه دارند که منابع در دست نیست باید گفت: انصاف دهید و میزان وامهای رانتی و کلاهبرداریهای هدایت شده دوسال اخیر را جمع بزنید و به سرانه زوجهای بالقوه جامعه تقسیم کنید؛ بیگمان شاهد خواهید بود که به هر زوج بیش از نیازمندیهای مربوط به شروع زندگی مشترک، وام ازدواج تعلق خواهد گرفت اگر چه دامنه این فلاکت اجتماعی یعنی طلاق که مورد غضب خود خداوند نیز هست بالا گرفته که اگر دولت با تامین اعتبار خاص، وامهای بلاعوض بدهد تا جامعه سامان یابد؛ جا خواهد داشت.
آخرین مطلب در این فرصت اشاره به هدایت جمعی خانوادهها است که متاسفانه با شیوه جدید زندگی تمام اجزای فامیل و طایفهها از یکدیگر دور شدهاند که تقاضا می شود با برگشت به خود و بخشی از رفتار سامان یافته قدیمیها، سعی کنیم در مقابل وقوع طلاق در خانواده، همه اجزای فامیل، کمک کنیم و با رفع مشکلات احتمالی، زمینه صلح و صلاح را تامین کنیم تا خانواده در برابر طلاق، خود را ناگزیر به حذف اجتماعی نبیند و با تامین فرصت، بتواند به مسیر تعالی اجتماعی از رهگذر خانواده سالم برسد بنابراین خانوادهها در برابر این دغدغه اجتماعی بلافاصله وارد عمل شوند و زمینه ادامه زندگی مشترک را فراهم کنند و خدا ناکرده خود فامیل با بیانصافی و جانبداری بی مورد، آتشافروز این ابغضالحلال نباشد که طلاق تنها حلال مورد غضب و خشم الهی است.
*مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی دامغان
انتهای پیام/