استفاده عربستان از قحطی به عنوان سلاحی جنگی/ چراغ سبز علی عبدالله صالح به عربستان
گروه بینالملل خبرگزاری آنا-محمدرضا پارسا؛گزارشهای رسیده حاکی از آنند شنبه شب درگیریهای خشونت باری در صنعا پایتخت یمن میان جناحهای رقیب صورت گرفت. نیروهای وفادار به علی عبدالله صالح رئیس جمهور پیشین یمن و جنبش انصارالله از روز چهارشنبه (8 آذر) در خیابانهای صنعا با هم درگیر شدهاند.
کارشناسان مسائل یمن این زد و خوردها را نشانه فروپاشی اتحاد غیر متعارف میان علی عبدالله صالح و انصارالله میدانند. طی سه سال اخیر، نیروهای دو طرف در کنار هم با عربستان سعودی و ائتلاف عربی تحت امرش، جنگیده بودند.
به گفته ساکنان محلی پیش از این نیز میان نیروهای وفادار به علی عبدالله صالح و انصارلله درگیریهایی در صنعا رخ داده بود اما این درگیری ها از روز چهارشنبه (8 آذر) تشدید شده است. تلاشهای میانجیگرانه بزرگان و ریش سفیدان قبیلهای طی چند روز گذشته هم به جایی نرسیده است.
شاهدان عینی، این درگیریها را یک جنگ خیابانی تمام عیار خواندهاند که البته تاکنون آمار دقیقی از میزان کشتهها ارائه نشده اما کمیته بینالمللی صلیب سرخ اعلام کرده است، دهها نفر کشته و صدها تن دیگر زخمی شدهاند.
چرا درگیری؟
به نظر میرسد علی عبدالله صالح رئیس جمهور پیشین یمن، راه خود را از جنبش انصارالله جدا کرده است. او روز شنبه (11 آذر) در مصاحبهای تلویزیونی با «یمن الیوم» گفت که آماده گفتگو است و در صورت پایان محاصره و برقراری آتش، حاضر است صفحه جدیدی را در ارتباط با عربستان و ائتلاف تحت امرش بگشاید.
علی عبدالله صالح همچنین انصارالله را متهم کرد شماری از مقامهای کنگره ملی یمن را که رهبری آن را خود بر عهده دارد، در حصر خانگی قرار دادهاند. پس از این گفتهها، یک سخنگوی جنبش انصار الله، سخنان صالح را «یک کودتا علیه اتحاد و همکاری» دو طرف خواند.
عدهای از کارشناسان و تحلیگران مسائل یمن، اتحاد علی عبدالله صالح و جنبش انصار الله را از ابتدا شکننده میدانستند. علی عبدالله صالح رئیس جمهوری و دیکتاتور پیشین یمن، ذاتا کسی نبود که بتوان به او چندان اعتماد کرد.
علی عبدالله صالح مردی تشنه قدرت و فرصت طلب است. او بیش از سه دهه در قدرت بود. بدیهی است چنین فردی میخواهد از هر فرصتی برای بازگشت به قدرت استفاده کند. به نظر میرسد اکنون او با توجه به فشارهای عربستان سعودی و متحدان عرب و غیر عربش، به این نتیجه رسیده که حالا زمان مناسبی برای چرخش به سوی عربستان و در عوض، گرفتن سهمی از سهام قدرت در آینده است.
علی عبدالله صالح در سال 1978 میلادی و در اوج جنگ سرد رئیس جمهور یمن شمالی شد. پس از اتحاد دو یمن در سال 1990، صالح به مقام ریاست جمهوری یمن رسید و تا آغاز سال 2012 که خیزش های مردمی او را وادار به ترک قدرت کرد، در این مقام باقی بود.
انتخاب عبدربه منصور هادی به مقام ریاست جمهوری کشور هم نتوانست جلوی نارضایتیهای عمومی به ویژه نارضایتی شیعیان زیدی را از نظام حاکم بگیرد. عبدربه منصور هادی به عربستان سعودی گریخت. علی عبدالله صالح هم با فرصتی طلبی به متحد حوثی ها تبدیل شد.
علی عبدالله صالح در دوره حکومت خود، گهگاه درگیریهای خونینی با حوثیها داشت. با وجود این، سعی میکرد از آنها به عنوان وزنهای در برابر زیاده خواهیهای عربستان سعودی استفاده کند. همچنین وی با نزدیکی به گروهها تندروی سلفی، میکوشید قدرت شیعیان زیدی را مهار کند.
ریشه بحران یمن کجاست؟
ریشه واقعی بحران کنونی را باید در سیاستهای مداخله جویانه عربستان سعودی در امور یمن جستجو کرد. این کشور، در دهههای گذشته، کوشش های گستردهای برای صدور سلفیگری به یمن انجام داده است.
عربستان از دهه 1970 میلادی برای مداخله هر چه بیشتر در امور یمن و اعمال فشار بر حکومتهای این کشور به منظور پیروی از خط مشی ریاض، به طور سیستماتیک صدور سلفیگری و حمله به عقاید شیعیان زیدی را در دستور کار قرار داده است.
وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 (1979 میلادی) در ایران هم به اقدامهای مداخله جویانه عربستان سعودی در یمن شتاب بخشید. حاکمان ریاض به شدت از الهامگیری شیعیان یمنی از انقلاب ایران در نزدیکی مرزهای خود، میهراسیدند.
حاکمان عربستان سعودی با گشودن مدارس دینی در خاک یمن که آموزهها و اندیشههای وهابی و سلفی را آموزش میدادند و تبلیغ میکردند، عملا شمشیر را علیه شیعیان زیدی از رو بستند و پیراوان زیدیه را هدف قرار دادند.
مقامهای ریاض، امکانات مالی گستردهای در اختیار این مدارس قرار دادند و توانستند شماری از نوجوانان و جوانان کم اطلاع زیدی را به این مدارس جذب کنند. عربستان سعودی با این حمایتهای مالی گسترده، عملا سیاست تغییر مذهب شیعیان زیدی را پیگیری کرد.
فعالیتهای خرابکارانه عربستان در دهه 1990 در یمن تشدید شد. در اثر فعالیت این مدارس و افزایش پیروان اندیشههای سلفی، شماری از مساجد و مکانهای مقدس و مورد احترام زیدیه مورد حمله قرار گرفتند.
علی عبدالله صالح رئیس جمهور وقت یمن هم نسبت به این رویدادها بیتفاوت ماند. او از اینکه نیرویی نسبتا قدرتمند در کشور وجود داشته باشد تا در مواقع نیاز از آن علیه شیعیان زیدی استفاده کند، ناراضی و نگران نبود.
اقدامهایی از این دست، به نارضایتی عمومی شیعیان زیدی و در نهایت شورش و خیزش آنها علیه حکومت انجامید. سیاستهای تفرقه افکنانه علی عبدالله صالح در دوران ریاست جمهوری به درگیریهای دورهای او با حوثیها انجامید. در مجموع، میتوان گفت اقدامهای علی عبدالله صالح در دوره حکومتش در پدید آمدن بحران اخیر، بیتاثیر نبوده است.
پس از رسیدن موج انقلابهای عربی به یمن در سال 2011، این کشور صحنه اعتراضها و درگیریهای خیابانی شد. رفتن علی عبدالله صالح و آمدن عبدربه منصور هادی هم کمکی به بهبود اوضاع در این کشور نکرد. شیعیان زیدی همچنان از وضع موجود ناراضی بودند.
محاصره به عنوان یک سلاح جنگی
عربستان سعودی در چند دهه اخیر به طور مداوم در امور داخلی یمن دخالت کرده است. همان گونه که گفته شد، ایجاد مدارس سلفی در یمن و تبلیغ آموزهها و باورهای وهابی، یکی از علل اصلی نارضایتی شیعیان زیدی در این کشور بود.
عبدربه منصور هادی رئیس جمهور پیشین یمن پس از گریز از کشور به دامن حاکمان عربستان سعودی پناه برد. عربستان سعودی و شماری از کشورهای عرب، به بهانه حمایت از دولت قانونی یمن، به این کشور هجوم بردند و آن را تحت یک محاصره تمام عیار قرار دادند.
این امر، یک فاجعه انسانی بیمانند را در تاریخ یمن رقم زده است. نهادها و سازمانهای حقوق بشری، بارها از جنایتهای عربستان سعودی و ائتلاف تحت امرش در یمن انتقاد کرده و این کشور را به انجام جنایت جنگی و نقض قوانین بشردوستانه بینالمللی متهم کردهاند.
روز گذشته (11 آذر) مسئولان برخی نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد با صدور بیانیهای مشترک، خواستار برداشته شدن کامل محاصره یمن و بازگشایی بنادر این کشور شدند و نسبت به وقوع یک تراژدی انسانی گسترده که جان میلیونها یمنی را تهدید میکند، به شدت هشدار دادند. به گفته آنها، برداشته شدن محدود تحریمها، کمک چندانی به بهبود اوضاع نمیکند.
اکنون میلیونها یمنی در معرض قحطی و گرسنگی شدید قرار دادند. عربستان سعودی و هم پیمانانش با محاصره کامل یمن جلوی ورود سوخت و مواد غذایی را به کشور گرفتهاند. بیش از 90 درصد مواد غذایی مورد نیاز مردم یمن از خارج میشود.
عربستان سعودی و کشورهای عضو ائتلاف عربی، به خوبی از این امر آگاه هستند. آنها آگاهانه و عامدانه در یمن قحطی ایجاد کردهاند و جان میلیونها انسان را به خطر انداختهاند. به عبارت دیگر، از ایجاد قحطی به عنوان سلاحی جنگی برای رسیدن اهداف سیاسی خود استفاده می کنند.
عدهای از کارشناسان مسائل بینالملل، اقدام اخیر عربستان و همپیمانانش و حامیان آمریکایی و انگلیسی آنها را با اقدام ژوزف استالین طی سال های 1932 و 1933 در اوکراین مقایسه میکنند که طی آن میلیون ها اوکراینی از گرسنگی جان باختند.
نقش آمریکا در بحران یمن
آمریکا و دیگر کشورهای غربی و سازمان های بینالمللی مانند سازمان ملل متحد، تا کنون کار چندانی برای بهبود شرایط مردم در یمن انجام ندادهاند. بعضا ابراز نگرانیهای پیرامون وضعیت انسانی در یمن صورت میگیرد اما هیچ اقدام موثری برای توقف اقدامهای ائتلاف عربی تحت امر عربستان و شکستن محاصره یمن، انجام نگرفته است.
موضع آمریکا در این بحران بسیار بحث برانگیز است. واشنگتن دست عربستان را برای انجام هر جنایتی در یمن باز گذاشته است. به نظر نمیرسد تا زمانی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا باشد، این کشور کاری برای حل بحران یمن انجام بدهد.
دونالد ترامپ بر این باور است حاکمان عربستان سعودی خود میدانند چه میکنند. درست زمانی که مردم یمن به دست نیروهای عربستان سعودی و ائتلاف عربی، به طور مستقیم و غیرمستقیم کشته میشدند، ترامپ با سفر به عربستان، یک قرار داد فروش تسلیحات 100 میلیارد دلاری را با ریاض به امضا رساند.
فاجعه انسانی یمن، دادِ عدهای از سیاستمدارن غربی را هم درآورده است. چندی پیش لرد پدی اشدون سیاستمدار انگلیسی از حزب لیبرال دموکرات، نسبت به سکوت کشورش درباره استفاده عربستان از قحطی و گرسنگی به عنوان سلاحی جنگی، به شدت انتقاد کرد و آن را شرم آور خواند.
لرد پدی اشدون افزود شرم آور است که انگلستان و ایالات متحده همچنان به عربستان سعودی تسلیحات میفروشند؛ تسلیحاتی که سپس در کشتار کودکان یمنی مورد استفاده قرار می گیرند. او همچنین گفت شرم آور است که شورای امنیت سازمان ملل، کاری برای توقف اقدامهای سعودیها انجام نمیدهد.
انتهای پیام/