ما در گذشته بیش از یکصد و بیست نوع پارچه داشتیم
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری آنا، نسرین کیهان، عضو شورای علمی هماندیشی نقش و نقشبند در خصوص دانش پارچهبافی در ایران اظهار کرد: در شهر سوخته، که تاریخش به 5000 سال پیش از میلاد بر میگردد، تکه پارچههایی سالم یافت شده که هماکنون در موزه نگهداری میشوند. اینها اسناد دقیق و محکمی دال بر تاریخ پارچه بافی در ایران است و نتیجه میگیریم که پارچهبافی در ایران، قدمتی 7000 ساله دارد.
وی در گفتوگو با روابط عمومی فرهنگستان هنر به ابزار بافندگی که از دوران گذشته باقیمانده اشاره کرد و افزود: متاسفانه چون اکثر ابزار بافندگی از چوب بوده، به مرور از بین رفته است. البته برای ریسندگی از سفال هم استفاده کردهاند. پیشینیان ما سفالها را سوراخ کردند و نخ را به آن بستند تا بتوانند آن را بچرخانند و پارچه ببافند. این سفالها بسیار ظریف بوده و به صورت دوک است و قدمت آن به 7000 سال میرسد. ما حتی نمونههایی از دوکهای ریسندگی از چوب هم که در قبرها یافت شده، داریم.
این مدرس دانشگاه در خصوص مرکز بافت پارچه در ایران تصریح کرد: ما کشور پهناوری داریم. این گستردگی و پراکندگی موجب میشد تا هر خانهای برای تامین پوشاک خانواده، یک کارگاه بافندگی داشته باشد. همانطورکه پخت نان در خانه امری متداول و رایج بود و مردم خودکفا بودند. ولی از نظر تاریخی شوشتر و شوش از مهمترین مراکز بافندگی در ایران محسوب میشدند. این دو شهر به دلیل مجاورت با دریا و ارتباط تجاری از این طریق با کشورهایی مانند هند توسعه پیدا کرده بودند.
کیهان به انواع پارچه در گذشته اشاره کرد و یادآور شد: چندی قبل در کتابی خواندم که ما یکصد و بیست نوع پارچه داشتیم،که هر کدام از آنها علاوه بر نوع مواد به کار برده شده، نوع بافتشان نیز با یکدیگر متفاوت بود. یعنی برای هر کدام باید کارگاه خاصی طراحی و استفاده میشد، پس ببینید چقدر گوناگونی پارچه وجود داشته است.
وی همچنین در خصوص کارگاههای بافندگی گفت: اولین کارگاههایی که یافت شده، از نوع افقی بوده. یعنی همان چیزی که عشایر هنوز هم از آن استفاده میکنند. این کارگاه تشکیل شده از یک قاب ساده بود که تار را به آن وصل میکردند و پود را با گذاردن چوبی در میان و ایجاد دهانه از آن رد میکردند. بعدها این قابها به صورت عمودی درآمد و کامل شد. غلتکی در پشت برای بستن تار چله و غلتکی در جلو برای بافت پارچه ایجاد شد، به این صورت که برای آن پدال گذاشتند و امکان بالا بردن و پایین آوردن تارها میسر شد.
وی به اوج قدرت و توسعه بافندگی در ایران اشاره کرد و افزود: اوج قدرت و توسعه ایران نه تنها در امر پارچه؛ بلکه در بسیاری از هنرها و مهارتها، در زمان صفویه اتفاق افتاد. گرچه ممکن است از خشونتهای شاه عباس در تاریخ خوانده باشید؛ اما او با پرورش ابریشم و اسکان دادن ارامنه در جلفا و اسکان دادن یهودیان برای رنگرزی و فهم اینکه ابریشم میتواند چگونه تولیدش گسترش یابد، موجب شد تا نساجی و بافندگی از صورت خانگی به کارگاهی گسترش پیدا کند. در زمان وی نزدیک به 32 کارگاه وجود داشت که مجموعهای از هنرمندان و حرفهگران ریسنده، رنگرز، بافنده و متخصص را در خود جای داده بود. همانطور در حوزۀ نقاشی و مینیاتور یا خوشنویسی پیشرفت بسیار زیاد بود. در این دوره ایران از نظر تجارت و گسترش روابط با دیگر کشورها، پیشرفت بسیار کرد.
نسرین کیهان دربارۀ غیاثالدین نقشبند یزدی خاطر نشان کرد: غیاثالدین یکی از هنرمندان بزرگی است که در دورۀ صفویه به رشد و تعالی رسید. او یک هنرمند نقاش و مینیاتوریست، شاعر و تیراندازی توانا بوده که علاوه بر این تواناییهایی که داشته، از سرآمدان بافت پارچه و از عجوبههای تاریخ نساجی ایران و جهان است. پدرش خوشنویس و اهل کتاب بوده، دارای خانوادهای با فرهنگ بود. او به تکنیکهای مختلف نساجی که مسلما از گذشتههای دور حتی میتوان گفت از دوران ساسانی باقیمانده بود، آگاهی کامل داشته. به همین دلیل در قطعه پارچهای که از او در موزه است اوج مهارت را میبینیم. پارچههایی که از او به یادگار مانده چند لایه با تراکم فشرده تار در هم تنیده و بافته شده است. هر کدام از آنها در طرح نقشه کتیبه و محراب شاهکاری است.
هماندیشی نقش و نقشبند روز دوشنبه 13 آذرماه، ساعت 14 در سالن همایشهای فرهنگستان هنر برگزار میشود.
انتهای پیام/