صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
گفت‌وگو با غلامعلی طاهری، نقاش انقلاب

بعد از 40 سال از انقلاب اسلامی هنوز دانشگاه هنر انقلاب نداریم

غلامعلی طاهری، هنرمند نقاشی که در دوره‌های مختلف، فعالیت‌های مدیریتی و فرهنگی زیادی در کارنامه خود دارد ولی بیشتر با پرتره‌هایی که با تکنیک ویژه نقاشی می‌کند، شناخته شده است.
کد خبر : 236873

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، طاهری‌ فارغ‌التحصیل کارشناسی‌ارشد نقاشی‌ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و از سال‌های ابتدای تاسیس موزه شهدا در سال 1359 با خلق آثار هنری برای این موزه و تاسیس آموزشگاه و دانشگاه شاهد، به تربیت و آموزش هنری فرزندان شهدا اقدام کرده است. طاهری همراه تنی چند از نقاشان دیگر جزء پایه‌گذاران نقاشی انقلاب هستند؛ راهی که تا امروز با کمی فراز و نشیب ادامه دارد. از جمله مهم‌ترین فعالیت‌هایی که در کارنامه کاری این هنرمند به چشم می‌خورد عبارتند از: کسب مدرک درجه یک هنری معادل دکتری هنر، دبیرکل اولین جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر(1387)، تدریس در دانشگاه (دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشکده هنر دانشگاه الزهرا و دانشگاه شاهد) ریاست هنرهای معاصر تهران (‌1365- 1364)، معاون هنری بنیاد شهید و امور ایثارگران (1372- 1369)، مشاور هنری مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اجرای 290 برنامه آموزش نقاشی برای سیمای جمهوری اسلامی، برپایی هشت نمایشگاه انفرادی و شرکت در بیش از 90 نمایشگاه گروهی در سطح ملی و بین‌المللی، عضویت هیات‌موسس و هیات‌مدیره انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس، عضویت هیات امنا و هیات مدیره موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر، مدیر کارگروه نقاشی حوزه هنری، عضویت کمیسیون هنرهای تجسمی معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران و ... .


طاهری موفق به دریافت جوایز و رتبه‌های برگزیده متعددی از جمله تندیس ملی ایثار و لوح ارج‌نامه ریاست‌جمهوری 1387، چاپ تمبر چهره وی به‌عنوان تصویر ماندگار، نشان عالی تجسمی فجر 1389، لوح تقدیر و مدال طلای هنرمند برگزیده دفاع مقدس از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون فرهنگ و تبلیغات جنگ، تندیس طوبی طلایی 1388، لوح تقدیر از دومین دوسالانه نقاشی ایران 1372 و برنده تندیس و لوح تقدیر از سومین دوسالانه نقاشی ایران شده است. نقاشی‌های طاهری، هر یک نماینده طیف وسیعی از جامعه هستند اما خودش معتقد است این طرح‌ها در دنیایی که برایشان ساخته شده ناخواسته قرار گرفته‌اند و حرکت می‌کنند. با محمد‌علی طاهری، هنرمند و نقاش به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
به‌عنوان یکی از اولین اشخاصی که از ابتدای انقلاب در راه تولید آثاری با محوریت هنر انقلاب تلاش کرده‌اید، این روزها وضعیت این هنر را چطور ارزیابی می‌کنید؟


طبیعتا بعد از هر انقلابی به فراخور تغییراتی که در صورت‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... رخ می‌دهد، مقوله هنر هم دستخوش تغییر می‌شود. در مورد انقلاب ما هم این اتفاق صورت گرفت و بعد از انقلاب 57 عده‌ای با طیف‌های فکری مختلف هم سو با جریان انقلاب حرکت کردند و فعالیت‌های موثری را انجام دادند. در عرصه هنر انقلاب اسلامی نیز در مباحث تئوری و مبانی عملی هنر آثاری با محوریت و رویکرد انقلابی تولید شدند. اینکه چرا در سال‌های اولیه انقلاب با حجم انبوهی از آثار روبه‌رو بودیم را باید در‌ انگیزه‌های انقلابی و شوری که حاصل یک تغییر بود، جست‌وجو کرد. در آن سال‌ها، هنرمندان، فارغ از هرگونه بحث مادی و برای پاسخ به ندای درونی و به‌عنوان یک ضرورت و نیاز کار می‌کردند. هر سال که از روزهای اول انقلاب دور می‌شدیم، سبک کاری هنرمندان در پرداخت به هنر انقلاب به دلایل گوناگون عوض می‌شد و هر یک دست به تجربه‌های تازه‌ای در سبک و سیاق‌های متفاوت می‌زنند. آغاز این هنر با تعداد محدودی از هنرمندان و فارغ از بوروکراسی‌های اداری شکل گرفت، اما امروزه نهادها و متولی‌های بسیاری دارد ولی فاقد کیفیت لازم است.
بعد از گذشت حدود 40 سال از روزهای انقلاب آیا آثار شما، هنوز هم رنگ و بوی انقلابی دارد؟


من هم از ابتدا سعی داشتم نقاشی‌هایی را با مضامین و مفاهیم اجتماعی و سیاسی ارائه کنم. فارغ از هرگونه وابستگی به سبک و شیوه‌ای خاص به‌طور آزاد و در فضای هنری اکسپرسیونیسم و رئالیسم اجتماعی، آثاری منحصر به خودم را ارائه کردم. البته به نظرم کار کردن در زمینه هنر انقلاب پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد و هنرمندی که در این زمینه کار می‌کند باید به یک دانش و ادراک درونی رسیده باشد.
کارهای مذهبی‌ای را که توسط هنرمندان بسیاری تولید می‌شود باید نمونه‌ای از کارهای انقلابی و هنرمندانش را باید هنرمند انقلابی نامید؟


عشق به اسلام و اهل بیت (ع) و اندیشه دینی که سرآغاز انقلاب ما هم مدیون و نشأت گرفته از آن است را باید از ویژگی‌های آثار انقلابی و مذهبی دانست و اگر کلی‌تر نگاه کنیم، در نهان هر بچه مسلمانی تاثیرپذیری از فرهنگ عاشورا و امام حسین (ع) از کودکی مستتر است. انقلاب درواقع ریشه در گذشته‌های بسیار دور دارد. به نظرم هنر انقلابی در راستای هنر دینی ما قرار دارد و جدا دانستن این دو از هم اشتباه است.
گاهی تا آنجا پیش می‌رویم که از هنر استفاده ابزاری صورت می‌گیرد و باعث فراموشی اصل کار هنری می‌شود و دستمایه شدن برای اهداف عده‌ای خاص مد نظر قرار می‌گیرد، در این زمینه چه بحثی دارید؟


هنر تنها برای پر کردن خلأهای روزمره و استفاه تبلیغی در مکان‌های عمومی و نمایشگاه‌ها نیست، بلکه هنر محصول فکر و اندیشه هنرمند برای خلق یک اثر هنری ماندگار است. وقتی هنرمند برای خلق یک اثرهنری صرف کرده در واقع ماحصل ادراکات و برداشت او از جامعه و برای تاثیرگذاری بیشتر و طولانی مدت بر مخاطب است. خروجی یک اثر آن چیزی نیست که به صورت لحظه‌ای از مقابل چشمان ما می‌گذرد؛ بلکه ماحصل یک اثر را باید با چشم دل فهمید و این موضوع جز با شناخت واقعی میسر نمی‌شود.
نگاه به دو دهه پیش نشان می‌دهد که هنرمندان کارهای بیشتر و تاثیرگذارتری را با وجود کم بودن تعداد نهادهای متولی هنر انقلاب تولید کرده‌اند، دلیل این موضوع را چه می‌دانید؟


بله، البته بعد از گذشت این همه سال هنوز یک مدرسه یا دانشگاه یا دروسی که مخصوص هنر انقلاب باشد نداریم. به‌عنوان یک شخصیت هنری که سال‌ها در فضای دانشگاه مشغول به تدریس هستم، در کارهای هنری بچه‌ها و دانشجویان، ضعف توجه به اندیشه‌های انقلابی را می‌بینم که این ناشی از کم‌توجهی مسئولان نسبت به تعریف سرفصل‌هایی با موضوعات هنر انقلاب است. حتی کمبود کارهای مطالعاتی درخصوص هم‌راستا بودن هنر انقلابی و اجتماعی گاهی باعث تعارضاتی شده است که دلیل آن را باید در موفق نبودن کارهای پژوهشی جست‌وجو کرد.
سهم و وضعیت هنرمندانی که در عرصه هنر انقلاب فعالیت داشتند در تربیت نسل جوان و توسعه هنر ارزشی و انقلابی کجا قرار دارد؟


به نوبه خودم در این سال‌ها تلاش بسیار زیادی کردم و از اوایل انقلاب غیر از تولید و خلق اثر هنری؛ در موزه شهدا و اجرای نقاشی‌های دیواری فعالیت‌هایی را داشته‌ام. در سال‌های بعد با تاسیس مرکز هنری شاهد در سال 67 آموزش هنری را با گروه‌های هنری شاهد ادامه دادم که خوشبختانه هنرمندان خوب و پر‌توانی آموزش یافتند و هم‌اکنون نیز فعال هستند. با تاسیس دانشکده هنر شاهد هم سعی کرده‌ام سهمی در تربیت نسل جوان داشته باشم. حتی در کنار فضای آکادمیک، در کلاس‌های فردی و در آتلیه شخصی یا با حضور در کارگاه‌های آموزشی شهرستان‌های مختلف، سعی داشته‌ام اندوخته‌های خودم را با نسل جدیدتر به اشتراک بگذارم. مشارکت و همکاری در گردآوری آثار فاخر هنری در موزه شهدا و شکل‌گیری این موزه که گنجینه‌ای از آثار هنرمندان تراز اول کشور است نیز از دیگر کارهایی است که انجام داده‌ام.
در صحبت با هنرمندان حوزه هنری، دهه‌های پیش را اوج فعالیت این نهاد می‌دانستند و چراغ هنری این نهاد را در این سال‌ها کم فروغ‌تر می‌دانند، با این نظر موافقید یا مخالف؟


البته ورود من به حوزه مربوط به دهه 70 و سال‌ها پس از تاسیس آن بر‌می‌گردد. در آن سال‌ها حوزه در میان مردم و هنرمندان بسیار پر‌آوازه بود و به‌عنوان مکانی هنری که می‌توانست هنرمندان را در همه رشته‌ها برای انجام فعالیت‌های هنری و برگزاری نشست‌ها و دورهمی‌ها جمع کند، شناخته می‌شد. به واقع در آن سال‌ها حضور شاعران، نقاشان، سینماگران، اهالی تئاتر و... در یک مجموعه‌ای تحت عنوان حوزه هنری امری ارزشمند بود و هنرمندان با حضور در این فضا آنجا را خانه دوم خود می‌دانستند. اما حوزه هنری در سال‌های بعد، بیشتر از اینکه به کانون هنری شبیه باشد به یک اداره شباهت دارد و گردهمایی هنرمندان در مقایسه با گذشته بسیار کمتر شده است و تولید آثار هنری در این مجموعه نیز آن شتاب گذشته را ندارد.
با توجه به حضور بین‌المللی آثار شما در نمایشگاه‌های خارجی، میزان توجه مردم کشورهای دیگر به هنر ایرانی چگونه است؟


در خارج از کشور بیشتر هنر ملی و سنتی ما که شامل نگارگری، مینیاتور، تذهیب، معرق و... است و در مجموعه صنایع‌دستی قرار می‌گیرند، مورد توجه مردم و هنرمندان قرار دارد و اساسا هنر قدیم ما را بهتر و بیشتر می‌شناسند. اما محور دیگر هنر ما، هنر معاصر و مدرن ایران است که البته در سال‌های اخیر با نمایشگاه‌هایی که ایرانیان مقیم خارج از کشور بر‌پا می‌کنند و نیز اکسپوهایی که برخی از آثار خوب معاصر ایران را معرفی می‌کند، این بخش از هنر معاصر مورد توجه نسبی قرار گرفته است ولی این امر تنها منحصر به هنر غیر فیگوراتیو یا بعضا آبستره است، متاسفانه برای معرفی و شناساندن هنر فیگوراتیو اکسپرسیو و هنر رئالیسم اجتماعی یا سوررئالیسم خاص انقلابی ایران هیچگونه اقدامی انجام نگرفته است.
حمایت مسئولان دولتی را از هنرمندان چطور می‌بینید و چقدر حضور مسئولان را در نمایشگاه‌های هنرمندان شاهد هستیم؟


باید بگویم مسئولان خیلی با هنر ارتباطی ندارند و شناخت آنها در مورد هنر بسیار اندک است. در سبد زندگی بسیاری از مسئولان خرید آثار هنری اصلا هیچ جایگاهی ندارد و اگر هم تابلویی را بر دیوار خانه آنها ببینیم، اهدایی است. این در حالی است که در سال 88 نمایشگاهی انفرادی در خانه هنرمندان داشتم که از کارهای تولید شده در سال‌های 65 و 66 ارائه شده بود و در میان آنها کاری رئالیسم اجتماعی داشتم که در بازدید سفیر آلمان مورد توجه وی قرار گرفت ولی این اثر به موزه شهدا تعلق داشت و از فروش آن خودداری کرده‌ام. این در حالی است که در سال‌های فعالیتم، حضور مسئولان کشور را برای بازدید از نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها کمتر دیده‌ام چه رسد برای خرید شخصی.
در مورد پرتره‌هایی که از اقشار مختلف کشیدید، توضیح می‌دهید و آیا جزء هنرمندانی هستید که در یک سبک کاری خاصی فعالیت می‌کنید؟


البته خیلی از دوستان، همکاران و مردم، مرا با پرتره‌هایی که از اقشار مختلف جامعه و با تکنیک و شیوه خاص خودم نقاشی کرده‌ام، می‌شناسند، در حالی‌ که این مجموعه کارها تنها بخشی از ساخته‌های من است. در زمینه نقاشی‌های مجموعه پرتره‌ها سعی کرد‌ه‌ام از شخصیت‌های معاصر و تاثیر‌گذار کشورم داشته باشم. فرماندهان جنگ، شاعران، هنرمندان و بسیاری از افراد فرهنگی دیگر.
به غیر از مجموعه نقاشی‌های پرتره، در حال انجام چه کارهای دیگری هستید و نقش زمان، در به اتمام رسیدن یک کار چقدر برای شما تاثیر دارد؟


در حال حاضر مجموعه‌هایی در مورد تناقضات بشری از نظر فرهنگی، رفتاری، برخوردهای اجتماعی و... کار می‌کنم و سعی دارم به مساله دوگانگی شخصیتی انسان‌ها (نقش بازی کردن انسان‌ها) بپردازم. مجموعه دیگر من در خصوص زنان کشورم و جایگاه و منزلت آنان است. جنسیتی که در کشور ما همیشه به‌عنوان شهروند درجه دوم در نظر گرفته شده‌اند، این موضوعات و معانی مرا به خود مشغول کرده است. زن‌ها در تاریخ جامعه ما همیشه نقش‌های بسیار حساسی را برعهده داشتند. نقش‌هایی چون مادر شهید، همسر شهید، پرستار، معلم و... تنها گوشه‌ای از نقش‌های زنان سرزمین من است که سعی دارم در این مجموعه و در بیانی مفهومی آنها را نقاشی کنم. در مورد زمان‌بندی برای اتمام یک تابلو هیچ وقت حساسیت به خرج نمی‌دهم و همیشه سعی دارم کار آن چیزی شود که می‌خواهم. به همین خاطر تا وقتی اثری از نظر تکنیک بصری و محتوایی حرفی برای گفتن نداشته باشد، دست از کشیدن تابلو بر نمی‌دارم.


منبع: فرهیختگان


انتهای پیام/

ارسال نظر