روضهها را نقاشی میکنم
برای به تصویر کشیدن شهید محسن حججی در صحنه عاشورا، منتقدان زیادی به خاطر «تقدسگرایی» از شما انتقاد کردند، قصد داشتید مخاطب را با چه موقعیتی مواجه کنید؟
وجود شهید اصل تقدس است. فکر نمیکنم مقدس نشان دادن افرادی مثل شهید محسن حججی ایرادی داشته باشد. ببینید مثالی از زیارت عاشورا بیاورم «اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلک» یعنی خدایا لعنت کن نخستین ستمگری را که به زور گرفت حق محمد و آلمحمد را و آخرین کسی که او را در این زور و ستم پیروی کرد. در روایت دیگر آمده « اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکمْ اِلی یوْمِ الْقِیامَه» یعنی در صلحم با کسی که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا قیامت. بدون شک هر کسی طرفدار حق باشد، در امتداد راه سیدالشهدا قرار میگیرد. پیام امامحسین(ع) این بود که به مردم ظلم نکنید. کشیدن تصویری از شهید حججی که امام(ع) به استقبال او میرود، نشاندهنده اشاعه فرهنگی است که سیدالشهدا از آن سخن گفتند و به آن عمل کردند. امثال شهید حججی هم در راهی حسینیوار گام برداشتند. آنان نه برای حکومت و پول بلکه برای زندهنگهداشتن اسلام و شیعه جنگیدند. کاش آدمها نگاهشان را به این قضیه تغییر دهند و قضاوتهای نادرست را کنار بگذارند.
هنرمند با کشیدن اثرش چگونه میتواند تحولات اجتماعی ایجاد کند؟ منظورم این است که برای اشاعه فرهنگ و هنر باید چهکار کرد تا تاثیر مثبت آن را در جامعه دید؟
به اعتقاد من هنرمند باید راه درست را برود. ببینید عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت. راه و مقصد را که درست انتخاب کنید و پیش بروید بدون شک آن تاثیری که منتظرش هستید، رخ میدهد. امام حسین(ع) به عنوان بزرگترین سردمدار حق، همراه با 72 نفر مقابل لشکر 30 هزارنفری دشمن ایستادگی کرد و جنگید. پس زمانی که هنرمند اثرش را خلق میکند نباید به تاثیر گذاشتن یا نگذاشتن آن اثر فکر کند. آن تاثیری که هدف غایی است مطمئنا میان مخاطب پدیدار میشود.
با خلق اثرتان چه نقشی در هنر ایفا میکنید؟ چون در دوره معاصر نشان دادن مقدسات در هاله نور تکراری شده و مخاطب را کسل میکند؟ با چه ایده و کدهایی مخاطب را جذب میکنید؟
ببینید زمان قدیم روضهخوان بالای منبر میرفت و به وعظ کردن میپرداخت یا ذکر مصیبت میخواند. در حال حاضر من این روضه را به نقاشی تبدیل کردهام تا مخاطب تصویر فاخری از اهلبیت(ع) ببیند و ذهن و افکارش تقویت شود و رشد کند. این انتقال مفهوم از هنری به هنر دیگر است و هنرمند باید خود را با شرایط روز جامعه وفق دهد.
چگونه توجه مسئولان به حوزه فرهنگ و هنر را بیشتر کنیم؟
با هیچ روشی نمیتوان مسئولان را متوجه بحران و نیازهای حوزه فرهنگ کرد، زیرا کسی را که خوابیده میتوان بیدار کرد، اما آن فردی که خودش را به خواب زده هرگز بیدار نمیشود. پس قرار نیست مسئولان برای فرهنگ کاری انجام دهند؛ زیرا هنر برای آنان هیچ ارزشی ندارد. به اعتقاد من فرهنگ همیشه فردی پیش رفته است و هیچ امیدی به مسئولان نیست. من در حال حاضر از سوی گالریها با اقبال خوبی مواجه نیستم! متاسفانه در جامعه ما همه دچار سوءتفاهمات و داوریهای نابجا هستند، خانه از پای بست ویران است و کاری نمیتوان کرد.
چگونه میتوانیم هنر را بر ارزشهای اخلاقی ارتقا دهیم؟
بر این امر قائلم که اگر هنرمند فردی اخلاقمدار باشد بدون شک اثرش استوار بر ارزشهای اخلاقی است. نمیتوان کسی را پیدا کرد که اخلاق برایش اهمیت ندارد و اثری اخلاقی خلق کند. البته اثری که خیلی به اخلاقیات برسد، شعاری میشود و باید تناسبات را حفظ کرد. هنرمند در آثارش باید جانب صداقت را بگیرد. مخاطب باید سیگنالهای صداقت را دریافت کند و مطمئن شود که خالق اثر با او صادق است. در آن زمان میتوانیم بگوییم اثر میان مردم تاثیر خود را گذاشته است.
ذائقه فرهنگی و هنری نسل امروز ما تغییر کرده و جوانان دچار سردرگمی و بیهویتی شدهاند، برای از این بردن این بیهویتی چه کار باید کرد؟
تا زمانیکه قلههای فرهنگی را تپه تصور کنیم، اوضاع بهتر نخواهد شد. این بیهویتی که جوانان دچارش هستند به دلیل تخریب هویت تاریخی، فرهنگی، ادبی و هنری ما است. جوان امروز ما چه اندازه جواد حمیدی را میشناسد؟ آیا به هنر حسین علیزاده آشنایی دارد؟ مرتضی حنانه، عبدالحسین زرینکوب، ابوالحسن صبا، فریدون شهبازیان و... را که هر کدام مکتب فکری هستند نمیشناسند، آنوقت همه میخواهند بتهوون شوند. علاقه داشتن به بتهوون بد نیست، اما کاش هنرمندان ما بیشتر شناخته شوند و این هویت فرهنگی ـ تاریخی برای جوانان باقی بماند.
منبع: جامجم
انتهای پیام/