صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۶:۱۰ - ۰۷ آذر ۱۳۹۶
روایت خبرنگار آنا از مصدومان زلزله‌ و همراهانشان که به تهران منتقل شده‌اند؛

خانه‌ای که رفت، غمی که ماند!

روسری به سر دارد و با زبان کردی پشت هم پرستارها و دکترها را دعا می‌کند، دیاکویش پسرش،  را اصلا همه زندگی‌اش را در چند ثانیه از دست داده است، اما هنوز هم در بین دعاهایش خدا را شاکر است. اینجا همراه‌سرای جوادالائمه روبروی بیمارستان امام خمینی(ره) است.
کد خبر : 235179

گروه اجتماعی خبرگزاری آنا - مهرو ماهر؛ 13 روز از فاجعه گذشته است اما هنوز هنوز تعدادی از مصدومان زلزله در بیمارستان‌های تهران تحت درمان هستند؛ برخی هم که همراه خانواده‌هایشان هنوز باید پیگیر درمانشان باشند، چون جایی را برای اسکان ندارند،‌مهمان همراه‌سرای جواد الائمه شده‌اند. چند اتاق آن طرف‌تر، «آوات» روی تختی دراز کشیده‌ است. او که از اولین روز وقوع زلزله به تهران منتقل شده است، می‌گوید: « در خانه نشسته بودم که زلزله آمد، تمام ساختمان روی سرم آوار شد، آنقدر حجم آوار زیاد و سنگین بود که از همان لحظه بیهوش شدم، وقتی چشم باز کردم در بیمارستان کرمانشاه بودم، اما چون حالم مساعد نبود مرا به بیمارستان امام خمینی(ره) تهران منتقل کردند. حالا هم باید چند روزی در تهران بمانیم تا ورم پای راستم کم شود تا دکتر بتواند عمل جراحی کند.»


پدر آوات که همراهش به پایتخت آمده در ادامه حرف‌های پسرش می‌گوید: «استخوان‌های پایش بر اثر ریزش آوار خرد شده است و دکترها می‌گویند تا ورمش نخوابد نمی‌توانیم عمل کنیم، در این چند روزی که در تهران بودیم همه مردم و کادر همراه سرا و بیمارستان خیلی برای ما زحمت کشیدند و ما را شرمنده خودشان کردند، ما که اینجا غریبیم و کسی را نداریم ولی این مردم برای ما کاری کردند که احساس غربت و غریبی نکردیم خدا ازشان راضی باشد.»


هنوز غم و ناراحتی در چهره پسر موج می‌زند، علت را که جویا می‌شوم، با غصه می‌گوید:« برای مادرم دعا کنید، حالش خیلی بد شده و به دلیل گرفتگی قلب در بیمارستان کرمانشاه بستری است.»


پدرش به روز وقوع زلزله اشاره می‌‌کند و می‌گوید: «ما ساکن روانسر بودیم و زلزله خانه ما را زیاد تخریب نکرده اما دیگر می‌ترسیم قدم در این خانه بگذاریم.»


دعا برای مردمی که تنها نگذاشتنشان


پیرمرد 69 ساله‌ای در اتاق روبه‌رویی مستقر شده که به دلیل دررفتگی لگن باید چند روزی در بیمارستان شریعتی تحت درمان باشد، به همراه پسرش از سرپل ذهاب به تهران آمده و می‌گوید: «دکتر گفته باید یک دوره تحت نظر باشم تا حالم خوب شود اما من همین الان حالم خوب است، مصیبت زلزله همه زندگی ما را گرفت و نابود کرد دیگر هیچ چیزی برای ادامه زندگی نداریم اما خداروشکر می‌کنیم که مردم خوبی داریم، از روزی که به تهران منتقل شدم همدردی و مهربانی مردم اینجا باعث شد درد مصیبت را فراموش کنیم، من هیچ چیزی جز سلامتی ملت ایران نمی‌خواهم که لحظه‌ای مردم کرمانشاه را تنها نگذاشتند.»


زن میانسالی به همراه دخترش در یکی دیگر از اتاق‌ها مهمان هستند از روستای زرده آمده‌اند، روستایی که به طور کامل براثر زلزله تخریب شده است و باید از نو روستا را بسازند و آباد کنند، دست، کمر و هر دو پایش باند پیچی شده است و دکتر تاکید کرده که زیاد حرکت نکند اما با این حال به محض ورود به اتاقش بلافاصله بر می‌خیزد و دستمانم را برای بوسیدن به سمت صورتش می‌برد.


زن مهربانی که از 12 روز پیش تاکنون در همراه‌سرای جوادالائمه اسکان یافته‌اند، به زبان کردی از روز حادثه تعریف می‌کند و دختر برایمان ترجمه می‌کند که مادرش از فوت همسر و آسیب دیدگی سایر اعضای خانواده‌اش ناله می‌کند، از بی خانمان شدن که حالا جز دو پتوی اهدایی چیزی برای ادامه زندگی ندارند و باید زندگی را از صفر شروع کنند.


پسری که رفت، پسری که ماند


رحمت، کارگر ساختمانی در سرپل ذهاب است که پسر 10 ساله‌اش را در زلزله کرمانشاه از دست داده و با این حال باید در مرکز طبی کودکان پسر 8 ساله زخمی و بیمارش را تیمار کند، در مورد حال پسرش می‌گوید: «بچه‌ها در اتاق بازی می‌کردند که زمین لرزید و سقف روی بچه‌هایم ریخت. پسر بزرگم تاب نیاورد و همان لحظه جانش را از دست داد اما پسر دیگرم پشت و کمرش به شدت آسیب دیده که باید تا هفته آینده در تهران بمانیم البته مجبورم برای رسیدگی به وضعیت همسر و سایر اعضای خانواده‌ام یک روزه به کرمانشاه بروم و دوباره برگردم چون وضعیت سرپل ذهاب هم نگرانم کرده است.»



زن جوانی که یکی از پاهایش باندپیچی شده با پریشانی در راهروی همراه سرا قدم می‌زند و گاهی از پنجره به بیرون ساختمان می‌نگرد، روژین از 8 روزی که در همراه‌سرا مستقر شده می‌گوید: «خداروشکر اینجا به ما رسیدگی می‌کنند و نگرانی بابت رفت و آمد به بیمارستان نداریم اما هنوز دل آشوبم،‌ دختر کوچکم در زلزله زخمی شد و حالا در بیمارستان کرمانشاه بستری شده و چون ظرفیت آنجا تکمیل بود نمی‌توانستند مرا هم در کنار او بستری کنند.خودم هم کمر، گردن و پاهایم دچار شکستگی شده اما خداروشکر خانواده ما کشته نداشته است.»


اختصاص یک طبقه ویژه به همراهان زلزله‌زدگان


علی محمدی، مدیر همراه سرای جوادالائمه با اشاره به اختصاص یک طبقه این مجموعه به هموطنان زلزله زده غرب کشور به خبرنگار آنا می‌گوید: از اولین دقایق بروز زلزله در استان کرمانشاه برای اسکان همراهان این مصدومین در تهران اعلام آمادگی کردیم و حتی در 72 ساعت اول حادثه شهردار منطقه در این محل حضور داشتند و پرسنل همراه‌سرا به صورت داوطلبانه به نسبت به اسکان و ایاب و ذهاب بیماران کمک می‌کردند.


او که در این روزها با بسیاری از مهمانان همراه‌سرا همدردی و همراهی کرده است، ادامه می‌دهد: هم اکنون حدود 40 نفر از مصدومان و همراهان زلزله زده استان کرمانشاه در این مجموعه حضور دارند و حتی روزهایی تا 55 نفر هم اسکان داده‌ایم، همچنین در روزهای اول وقوع زلزله برای اسکان 120 نفر از این هموطنان نیز تمهیداتی در نظر گرفته بودیم تا درصورتی که موج صدمات افزایش پیدا کرد بتوانیم این افراد را در مساجد اسکان دهیم.


مدیر همراه سرای جوادالائمه با اشاره به کمک‌های مردمی و کمک‌های اهدایی از سوی شهرداری تهران می‌افزاید: برای جمع آوری کمک‌های مردم و انتقال آن به مناطق زلزله زده چادرهایی برپا کرده بودیم و همچنین به میزان لازم کالا و پتو برای این افراد در نظر گرفته شده است که به محض ترخیص به آنها اهدا می‌شود.


انتهای پیام/

برچسب ها: زلزله کرمانشاه
ارسال نظر