پژوهش بیشتر شبیه به بازیکردن است تا کارکردن/ مهم مسیری است که فرد بدون در نظر گرفتن منافعش انتخاب میکند
به گزارش گروه علم و فناوری آنا، پروفسور محسن میر آفتاب متولد 1335 در همدان است و در سال 1351 به قصد تحصیل در بریتانیا ایران را ترک کرد. وی هماکنون پروفسور مواد بیولوژیکی دانشگاه بولتون است و لیسانس، فوق لیسانس و دکتریاش را در رشته تکنولوژی منسوجات از دانشگاه منچستر گرفته است.
در ادامه مصاحبه ما را با این دانشمند ایرانی میخوانید:
تاکنون چند دستاورد یا اختراع داشتهاید؟
بیش از 70 نشریه علمی را بررسی کردهام و حداقل 10 کتاب درسی در زمینه پارچههای پزشکی، منسوجات فنی و بازیافت مواد نساجی و مواد پلیمری نوشتهام یا در تالیف آنها همکاری کردهام. هشت اختراع ثبتشده دارم که عنوان مهمترین اختراعات بریتانیا و جهان را دارند. دو اختراع دیگر نیز در زمینه باند زخم دارم که نزدیک به تولید تجاری هستند.
آخرین خبری که از شما داریم ساخت باند زخم از پوست خرچنگ بوده است. لطفا راجع به این دستاورد توضیح دهید و بگویید که چه شد چنین ایدهای به ذهنتان رسید.
آلژینات از جلبکها (علف دریایی قهوهای) میآید. معمولا در نیمکره غربی از آلژینات به عنوان پوششی برای زخم و در شکل نمدهای الیافی بافته نشده استفاده میشود. این روش بسیار محبوب است و دو ویژگی مهم دارد: یکی اینکه مقدار زیادی از مایع مثل خون یا ترشحات زخم را جذب میکند و دوم به طور طبیعی زخم را التیام میدهد و در نتیجه بیمار دیگر نیازی به مصرف گازهای پنبهای که مستقیما در معرض زخم قرار میگیرند و ممکن است عفونت و آلودگی را منتقل و زخم را تحریک کنند، ندارد.
از سوی دیگر، کیتین یا کیتوسان که از پوسته خرچنگ و سایر سختپوستان مشابه استخراج میشود، به طور طبیعی خاصیت ضد میکروبی دارد و الیافی دارد که برای پوشاندن زخم مناسب است. البته کیتوسان برخلاف آلژینات، مایع کمتری را جذب میکند. از این رو به عنوان پوشش پانسمان فیبری مناسب نیست.
اختراع من منجر به ترکیب این دو ماده به روشی کاملا منحصر به فرد و تشکیل یک فیبر ترکیبی است که دارای خواص ترکیبی از آلژینات و کیتوسان است، به این معنا که هم جذب بالایی دارد، هم به طور طبیعی خاصیت ضدمیکروبی دارد و هم اگر توسط بدن جذب شود، عوارض جانبی ندارد.
محصولی که ساختیم به خوبی در بازار بانداژ زخم رقابت میکند. نزدیکترین رقیب این محصول Aquacel است که یک باند الیافی مبتنی بر سلولز (CMC) است؛ با این تفاوت که به طور طبیعی ضدمیکروبی نیست و توسط بدن جذب نمیشود.
پروژه یا طرح دیگری که روی آن کار میکنید یا قرار است کار کنید، چیست؟
در حال حاضر روی دو پروژه دیگر کار میکنم: یکی توسعه دستگاه پیوند عروقی باریک (کمتر از شش میلیمتر) برای انجام ایمپلنت در بدن. بایپس عروق یا پیوند عروقی یک روش جراحی است که برای هدایت جریان خون از یک ناحیه به سمت دیگر با اتصال مجدد رگهای خونی به انجام میشود. اغلب این کارها برای دور زدن یک شریان بیمار، از یک منطقه از جریان خون طبیعی به یک منطقه نسبتا معمول طبیعی انجام میشود.
پیوند عروق مصنوعی با قطر بالا حدود 20 سال یا بیشتر از آن مورد استفاده قرار گرفته است اما نمونه پیوند باریک آن (یعنی شش میلیمتر) به دلیل تصلب شرائین و چسبندگی این نوع پیوند، هنوز موفق عمل نکرده است.
ابزار پیوند عروقی که با کمک تیمم طراحی کردیم، از مزیت الکتروریسی (فرآیندی جهت تولید انواع نانوالیاف و میکروالیاف از محلولهای مواد پلیمری، سرامیکی یا محلولهای کامپوزیتی متشکل از پلیمر- نانوذرات و همچنین مذابهای مواد مذکور) بهره بردیم تا بتوانیم گرفت (بافت مصنوعی) مناسبتری برای پیوند عروق بسازیم. این گرفت جدید در یک سری آزمایشهای آزمایشگاهی بسیار موفق بوده است و در این مرحله میخواهیم آنها را درون بدن حیوانات کاشت کنیم تا نحوه عملکرد و کارآیی آنها را مورد آزمایش قرار دهیم.
پروژه دومی که روی آن کار میکنم، استنتهای جذبشدنی زیستی (bioresorbable stents) است [در پزشکی، استنت به هر دستگاهی اتلاق میشود که به رگ خونی یا مجرای داخلی وارد می شود تا رگهای خونی که مسدود شدهاند را از انسداد درآورد. استنت جذبشدنی زیستی یا زیستتخریبپذیر که به طور طبیعی حل میشود، به همین هدف عمل میکند و از مادهای تولید میشود که میتواند در بدن حل یا جذب شود].
روز به روز استنتهای فلزی جای خود را به استنتهای پلیمری (پلاستیکی) میدهند که پس از آنکه باعث شدند، رگها عملکرد طبیعی خود را به دست آورند، در محیط بدن محلول میشوند. با این حال، این استنتها محدودیتهایی نیز دارند و محققان در سرتاسر جهان سعی در بهبود آنها دارند. یکی از نقصهای خاص این استنتها، ضخامت ابعادی آنهاست که در حال حاضر سه بار ضخیمتر از نمونههای فلزیشان هستند.
ما سعی داریم که با تحقیقاتی که در این زمینه انجام میدهیم، طرحهای جدیدی از این استنتها به دست آوریم که بسیار نازکتر از نمونههای کنونی باشند و از نظر قطر و مقاومت به استنتهای فلزی رقابت کنند.
به نظر شما فناوریها در پزشکی چه نقشی دارند؟
من فقط میتوانم در زمینه تخصصم یعنی پارچههای پزشکی و مواد زیستی نظر بدهم. از این منظر، به طور قطع مواد فیبردار بسیار موثر بودهاند به ویژه در جایی که سطح زخم بیشتر است، باند طرح ریزتری دارد و برنامههای تخصصی خاصی مد نظر بوده است.
اینها نمونههایی شامل مهندسی بافت، ایمپلنتهایی مانند گرفت، دریچهها و تورهای فلزی و کامپوزیتهایی میشود که در استخوان یا رباطها و تاندونهای بدن مورد استفاده قرار میگیرند.
از نظر شما، محققان ایرانی تا چه اندازه در زمینه پزشکی کار کردهاند یا پیشرفت داشتهاند و در مقایسه با تحقیقاتی که در بریتانیا انجام میشود وضعیت ایران را چگونه میبینید؟
من هرگز در ایران کار نکردهام و متاسفانه نمیتوانم نظرم را در مورد مقیاس و کارهایی که در ایران انجام میشود، بگویم. با این حال، با توجه به تعدادی از نشریات که از ایران خارج میشوند، کاملا واضح است که تحقیقات خوب و پیشرفتهای در ایران انجام میشود. این بسیار دلگرم کننده است و تحت شرایط مناسب میتواند باعث رشد و شکوفایی شود.
محبوبترین ابزاری که از آن استفاده میکنید چیست و برای چه کاری؟
بیشتر تجهیزاتی که از آنها استفاده میکنم الکتریک یا الکترونیک هستند و نمیتوانم بگویم که کدام یک بهتر است. برای یک تحقیق خوب، ترکیبی از تکتیکها و متدولوژیهای مختلف با مهارتهای مناسب لازم است تا به حداکثر بازده مورد نیاز رسید.
در کار از انواع مکانیک، برق-الکترونیک و تجهیزات مهندسی عمومی استفاده میکنیم. ما انواع و اقسام ابزارهای مکانیکی، الکتریکی و الکترونیک را به کار میبریم.
زمانهایی که اوقات فراغت دارید، آیا با گوشی خود بازی میکنید؟
اصلا اهل بازیهای موبایلی و کامپیوتری نیستم.
از چه نرمافزارهایی در گوشیتان بیشتر از همه استفاده میکنید؟
ابزارهای ارتباطاتی عمومی و انتقالدهنده فایلهای بزرگ
آیا از اپلیکیشنهای پیامرسان استفاده میکنید؟
این ابزارها امروزه بخشی از کارهای روزمره به شمار میروند و من به طور منظم از اسکایپ، برای مصاحبه، امتحانات خارجی و همچنین اهداف اجتماعی و سرگرمی استفاده میکنم.
میزان سواد علمی جوانان ایرانی را در چه سطح میبینید؟ چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید؟
من زمانی که 15 سال داشتم ایران را ترک کردم. بنابراین زمان زیادی در سیستم آموزشی ایران نبودم. با این حال، من با ایرانیهایی در ارتباطم که در ایران فارغالتحصیل شدهاند و برای ادامه تحصیلات در مقطع فوق لیسانس یا دکتری به انگلستان میآیند و در طی این چند سال با چندین نفر آنها کار کردهام. آنها را بسیار باانگیزه، مشتاق، متعهد و سختکوش دیدهام.
آنها به طور طبیعی نیاز به زمان دارند تا با سیستم آموزشی بریتانیا و مدیریت یا مطالعه مستقل آشنا شوند اما بعد از مدتی نسبتا خوب از پس این مسائل برمیآیند. من در موقعیتی نیستم که به کسی توصیه کنم اما به نظر من، داشتن ذهنی کنجکاو به جای راهحلهای موجود، کلیدی برای نوآوری و پیشرفت به شمار میرود.
فضای پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاههای بریتانیا چگونه است؟ تفاوت میان فضای آموزشی و تحقیقاتی در ایران و آمریکا چیست؟
پژوهش هدف یا موضوع اصلی نیست، مهم مسیری است که فرد با توجه به تمایلات و احساس درونیاش و بدون در نظر گرفتن منافعش انتخاب میکند. بدان معنا که دیگر تحقیق به عنوان یک بار مسئولیت در نظر گرفته نمیشود، بلکه نوعی فعالیت به شمار میرود که بیشتر شبیه به بازی کردن است تا کار کردن! هنگامی که تحقیق به عنوان یک بازی در نظر گرفته شود و دیگر شغل فرد به شمار نرود، دیگر هرگز از آن خسته نمیشود و در حقیقت، زمانی که قوانین بازی را یاد گرفت، در آن بهتر، خلاقتر و الهامبخشتر عمل خواهد کرد.
به اعتقاد من این نگرش غالب در مورد تحقیقات است که اروپاییها و آمریکاییها را در خط مقدم اختراعات، نوآوریها و پیشرفتهای تکنولوژیکی قرار میدهد. از نظر من، تا زمانی که پژوهش صرفا برای پژوهش انجام گیرد، هیچگاه پیشرفت نخواهد کرد.
آیا دوست دارید برای زندگی به ایران برگردید؟ فکر میکنید چه امکاناتی باید در ایران وجود داشته باشد تا دوست داشته باشید در ایران زندگی کنید؟
دیگر برای من که 40 سال در انگلیس زندگی کردهام، خیلی دیر است، ولی همیشه مشتاق همکاری با محققان در ایران هستم و در گذشته تلاشهای زیادی در این زمینه انجام دادهام. با این حال، هیچ چیز تا به حال تحقق نیافته است!
گفتوگو از نسترن صائبی
انتهای پیام/