ربیع آمد، ربیع آمد، ربیع بس بدیع آمد ...
دیده از اشک شستیم در فراق و اکنون چراغ دلها به ربیع روشن شد؛ فصل ماتم سرآمد و مشکین کسوت خود را به گنجه میسپاریم تا چون گنج بماند؛ شاید در موعد فاطمیه باز به شرط بقا به بر کنیم.
محرم گذشت ولی بیثمر است اگر فلسفه عاشورا را تا موعد عزایی دگر به نسیان گذاریم که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا پس در باور متعالی خویش هماره، نه تنها سوگوار حسین خواهیم ماند بلکه رسم و آیین حسین را به شکیب زینب و وفای عباس مرور میکنیم و به اعتبار آن حسینی میمانیم و همراهان خویش را به مکتب او رهنمون میسازیم که اگر نه این باشد راه و رسم دینمداری را میبازیم.
تاسوعا را نگین وفا دیدیم و عاشورا را به عشق تفسیر کردیم تا امتداد 72 وادی درد را به توسن دلدادگی تا معبود رصد کنیم و نیز از عصر عاشورا و آغاز سفر اسارت به تولیت دردانه علی و زهرا درس آموختیم که جاودانگی را باید هزینه کرد و دوازدهم محرم، سیدالساجدین را بر بال ملائک تا قرب به نظاره نشستیم که او نیز دعا را در باورهامان نشاند که به تیر دعا میتوان در اجابت نشست.
اول صفر، زینب به شام، کوفه به پا کرد و شامیان را به رسوایی شهره ساخت که او زاده علی بود و شوکت زهرایی داشت و از نسل رسول مهر بر بیگانه تشر زد تا جهان بداند که قصه کربلا، ابتر میماند اگر زینب نبود.
دهه دوم را به ماتم دهه اول محرم وصل کردیم تا از اصل سوگواری بازنمانیم و اندک فاصلهای تا اربعین را به چلهنشینی فراق از فرقت حسین فریاد کردیم که کرور کرور آدم راهی ملک دل شدند و از چندین رهگذر خود را به کربلا رساندند تا عمود به عمود، راه بپیمایند و در مسیر نجف تا کعبه دل شرف را بجویند و احسان را بپویند و این بود که بزرگترین مجمع عشق جهانی شکل گرفت تا نگین حسین و عباس در حلقه میلیونی ناس به جلوه آید و دل جهانیان به تپش که این حسین کیست که عالم همه دیوانهی اوست ...
اربعین را باز آمدیم تا منادی از غم هجران و یتیمی زهرا (س) بانگ برزد و برآشفتیم که پیامبر رحمت به ردای رحلت درآمد و افسوس بردیم و در ماتم سبط اکبر به سوز نشستیم که این حکایت نیز آزرده دل میدارد شیعیان مولا را.
و در خاتمت صفر، سفر غم به آخر رسید و ولی نعمت ملک ایرانیها به توس، رحل اقامت گزید و به زهر جفا، تربت نشین ایران شد و ما را به کرامت، قرین با عشق کرد تا یکی از 14 گوهر جان را به برداشته باشیم و به گاه دلتنگی سوی او دل بکشیم و پر گشاییم.
و اکنون بهار جانافزای اهلبیت آغاز میشود؛ ربیعالاول موعد ولایت و دلداری و دلدادگی به ساحت اولیای الهی که باید به سرور اهل دل، دل داد و در موعدی که مهدی جانان تاج ولایت بر سر مینهد؛ خوش باشیم و مسرور که ما منتظران آن سفر کردهایم تا باز آید و ما را ز غم ایام رهاند و مظلومان جهان را به همت والای خویش مورد تفقد دارد و آرام، سفره شوق را بر سر شیعیان گشاید و نور رحمت الهی را بر آسمان تنگدستی ما حوالت کند تا با توجهات او، ما نیز متوجه باشیم و راه به سلامت دین و جامعه ببریم و مدینه فاضله را از ادب اهلبیت سرمشق بگیریم و با رویه اولیای الهی تا بیکران جاودانگی راه پوییم.
محرم و صفر تمام شد که ماه حرام بودند و به نحوست شهرهاند که در او، بهترینهای عالم ما را ترک کردهاند و اینک ربیع را بدیع آغاز کنیم و با درسهای عاشورا، عزّت را مشق کنیم و به کرامات عاشورا، شیوههای زندگی سعادتمندانه را تمرین کنیم که برخورداری از مهارتهای زندگی، شرط تلذذ از زندگی است لذا بی هیچ بهانه، خوبتر از همیشه زندگی کنیم.
بهار ربیع الاول را محضر تمام دوستان تبریک میگوییم و بهترینها را برایشان آرزومندیم.
*مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان
انتهای پیام/