آیا عزیزی از شما ماندهست در آوار؟
به گزارش گروه فرهنگی آنا، میلاد عرفانپور از شعرای جوان و متعهد کشور در شعری که در صفحه مجازی خود منتشر کرد، درباره زلزله دلخراش غرب کشور، اینگونه آورده است:
ماه بر شبگریههای دشت میتابید
آن پریده رنگ، آن حیرانی کامل
دیدمش با شانههایی خسته و ویران
ایستاده مرد کُرد چارشانه
بر مزار خانههایی کاهگل
با سلامی گفتمش آیا کسی
آیا عزیزی از شما مانده ست در آوار؟
گفت و با خونابهی دل گفت:
آری مانده؛ آری رفت از این آبادیِ ویران، دو تن، تنها
گفتمش آیا
بود از اهل و عیالت نیز؟
گفت و با خونابه ی دل گفت:
هر دو نورچشمهای من
پسرهای خودم بودند
جای بازی در تمام کودکی
در تمام دشتهای سرپل و گیلان غرب و قصر
با من همقدم بودند
گرم چوپانی
اینچنین با آخرین مشق شب خود تا سحر رفتند
آن پسرهای دبستانی
گفتنی است که میلاد عرفانپور این شعر را براساس مشاهده و گفتگوی محمدرضا وحیدزاده با یکی از زلزله زدگان روستاهای سرپل سروده است.
انتهای پیام/