"المیزان"، نه تنها کتاب قرن، بلکه کتاب دهر است
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، بیست و چهارم آبان ماه، روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار و همزمان، روز بزرگداشت یکی از مفاخر جاودانه فرهنگ و علم و عرفان است.
سی و شش سال پیش و در چنین روزی، آیت الله علامه سید محمدحسین طباطبایی رخ در نقاب خاک کشید و به ملکوت اعلی پیوست.
و اما نگاهی هرچند گذرا به یادگارهای مکتوب آن استاد یگانه، مشخص می کند که نام یک مجموعه کتاب به جای مانده از ایشان، بیش از سایر کتابهایشان – که البته همگی از آثار ارزشمند میراث علمی جهان است – خودنمایی می کند:
"المیزان فی تفسیر القرآن".
تفسیر ماندگار و گرانسنگ "المیزان"، کتابی است که با سبکی جدید و مطابق نیازهای فکری و فرهنگی روزگار و مقتضیات زمان نگارش یافت و سرشار از نکته های ناب و مطالب وزین و بدیع است؛ اثری که نگارش آن در سال ۱۳۳۳ هجری شمسی آغاز شد و ۱۷ سال به طول انجامید؛ تفسیری که از زمان تألیف و نشر نخستین مجلدات آن، مورد توجه بسیاری از عالمان و پژوهشگران جهان اسلام در ایران و خارج از کشور قرار گرفت و همچنان نیز پس از گذشت بیش از نیم قرن از تالیف آن، به عنوان مهمترین تفسیر مکتوب قرآن کریم و یا حداقل یکی از مهمترین و جامعترین کتب جهان اسلام، مورد توجه خواص اهل کتاب و دانش است.
و اما شاید مناسب باشد تا در روز گرامیداشت آن عالم عالیمقام و البته در روز کتاب و کتابخوانی، نگاهی به دلائل مشهوریت و مقبولیت این مجموعه کتاب ماندگار بیندازیم.
بدون تردید نخستین نکته درباره سالها ماندگاری این کتاب، اخلاص و تقوای علامه طباطبایی در نگارش این اثر جاودان است؛ آنجا که این نیاز مبرم را احساس کرد و بر نگارش این کتاب وزین همت گمارد.
و اما نکته دیگر درباره رموز جاودانگی این کتاب، دقت ها و ریزبینی هایی است که علامه طباطبایی در نگارش اثر مراعات کرده است.
ایشان در نگارش این اثر، تلاش دارد تا دو شیوه مرسوم تفسیر ترتیبی و موضوعی را در نگارش المیزان جمع نماید. همچنین علامه بر این نکته اصرار دارد که هر سوره، مجموعه ای از آیات پراکنده نیست، بلکه وحدتی فراگیر در هر سوره وجود دارد که ضامن پیوستگی آیات آن است و در عین حال، در پس ظاهر الفاظ و معانی، حقیقتی والاتر نهفته است که گوهر قرآن و بطن آن را تشکیل می دهد و از این رو باید گفت که قرآن، دارای وحدت کلّی استوار است.
علامه البته بر این ایده نوین هم در این کتاب پای می فشرد که برخی سوره های قرآن – و به ویژه سوره های دارای آیات بیشتر - در عین داشتن وحدت موضوعی، دارای سیاق آیات یا رکوعات قرآنی هم هستند که لازم می آورد تا در بررسی یک سوره، علاوه بر توجه به وحدت موضوعی کل سوره، وحدت موجود در سیاق برخی آیات یا همان رکوعات قرآنی را هم لحاظ نماییم.
و اما دو نکته دیگر درباره جاودانه بودن این کتاب؛ توجه به تفسیر آیات به ظاهر تکراری – مانند آیه "فبأیّ آلاء ربّکما تُکذّبان" در سوره الرحمن - است که علامه ضمن توجه به معنا و تفسیر عام آن، تلاش دارد تا معنا و تفسیر خاص این آیات را هم مورد توجه قرار دهد.
همچنین نکته دیگر این است که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، پس از تفسیر آیه یا چند آیه با موضوعاتی یکسان و همسو، بنا به مقتضای کلام و برحسب ضرورت، مباحث علمی مستقلی را هم مطرح می نماید و به تشریح و بیان جوانب هر مبحث ــ در نهایت دقت و رعایت ایجاز ــ می پردازد و نتیجه ای خردپسند و منطقی ارائه می دهد که راهگشای بسیاری از مشکلات کلامی، علمی و فرهنگی آن روزگار و حتی امروز و آینده جهان اسلام است.
اکنون نوبت می رسد به یکی دیگر از مهمترین دلائل جاودانگی کتاب ارزشمند "المیزان" که همانا عینیت بخشیدن به مسئله "القرآن یُفَسِّرُ بَعضُهُ بَعضًا" است.
باید گفت که در آن روزگار و حتی در روزگار کنونی، مفسران کمتر به روش بسیار مهم تفسیر قرآن کریم به قرآن کریم می پرداختند و می پردازند و علامه طباطبایی از معدود اندیشمندانی است که این روش بسیار مهم را احیا کرده است.
باید گفت دلایل سه گانه علامه برای اثبات ضرورت تفسیر قرآن کریم به قرآن کریم، نخست این است که قرآن کریم، نور است و نور، نیازی به غیر خود ندارد.
نکته دوم نیز تَحدّی قرآن کریم است که منوط به آن است که قرآن کریم از روشنی لازم برخوردار باشد و فهم آن به چیزی دیگر نیازمند و متّکی نباشد.
نکته سوم هم این است که در روایات، بسیار تأکید شده که به قرآن کریم تمسّک جویید و تمامی روایات را به قرآن کریم عرضه نمایید و این سفارش هنگامی صحت دارد که هر چه در روایات صحیح آمده است، از قرآن کریم استفاده شود و اگر فهم قرآن کریم، به روایات متوقف باشد، نیازمند دور باطل خواهد بود. البته علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از روایات صحیح هم استفاده می کند؛ اما بنای ایشان در نگارش این کتاب بر "تفسیر قرآن به قرآن" و "تفسیر آیه به آیه" است.
اینگونه است که علامه طباطبایی با نگارش "المیزان"، یکی از ماندگارترین کتب تاریخ اسلام را به ثبت می رساند.
آیت الله علامه حسن زاده آملی درباره علامه طباطبایی و تفسیر المیزان میفرماید:
"ایشان حدود بیست سال، قرآن کریم را به صورت تفسیر قرآن به قرآن تفسیر فرمود که مایه فخر عالم علم، مایه مباهات حوزه های علمیه است.
این کتاب، کتاب قرن، بلکه کتاب دهر است."
همچنین آیت الله جوادی آملی نیز درباره تفسیر المیزان میفرماید:
"المیزان در میان تفاسیر، چون کتاب ارزشمند "جواهرالکلام" است که همانند آن، هم کمبود گذشتگان - عیب و نقص - را جبران کرد و هم زمینه تحقق آیندگان - تتمیم و تکمیل - را فراهم ساخت."
و این هم نقل قولی است از آیت الله شهید مرتضی مطهری؛ آنجا که درباره کتاب ماندگار "المیزان" می فرماید:
"همه تفسیر المیزان با فکر نوشته شده ... من معتقدم بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است ... کمتر مشکلی در مسائل اسلامی و دینی برایم پیش آمده که کلید حل آن را در تفسیر المیزان پیدا نکرده باشم."
بنابراین می توان نتیجه گرفت که "شناخت درست نیاز حقیقی مخاطبان کتاب" در کنار "اخلاص در کار" می تواند به انتشار کتب ماندگاری مانند "المیزان" بیانجامد.
در عین حال، شایسته است تا برنامه ریزی های فرهنگی جهت ترویج بیشتر این کتاب در دستور قرار گیرد و البته، مطالعه حداقل بخشهایی از این کتاب ماندگار و یا مرور گزیده ای از آن، در برنامه هر فرد علاقه مند به کتاب و کتابخوانی گنجانده شود تا قرآن، به عنوان "کتاب زندگی"، بیش از پیش در زندگی روزمره بشر جریان یابد.
منبع: مهر
انتهای پیام/