زمین لرزید و دل لرزاند...
زلزله، هلهله طبیعت است به فریاد درون و هم گستاخی گسل است که زمین را میلرزاند و زمینیان را به دللرزه وامیدارد تا در برای مشیت الهی سر تسلیم فرود آرند و بی هیچ بهانه، پنجره حنجره را بگشایند که سبحان الله تعالی ربنا.
بار دیگر زمین به هیاهو لرزید و جمعی از هموطنان مهربان غرب کشور را ماتمین ساخت و البته وظیفهای بزرگ را متوجه همه اهالی دیار مهربانی کرد.
این نوشتار ناظر به مباحث فنی نیست که البته باید مورد توجه باشد که اگر رعایت مسائل ایمنی در مهندسی ساختار و معماری مورد توجه کافی باشد؛ میزان داغهای بر سینه نشسته کم خواهد شد و البته اصالت مباحث فنی در قالب ساختارشناسی گسلها و شهرسازیهای برآمده بر محور زلزلهخیز طبیعت ایران است که شاید برای بررسی کمی دیر باشد اما یادمان نرود که بزرگترین و پرجمعیتترین شهر ایران که پایتخت سیاسی کشورمان است در بردارنده اوج ریسک زلزله است و علیرغم توصیههای جهانی در کمترین میزان از توجه است. پس داغداری ایران را تنها با تسلیت سپری نکنیم بلکه برای پیشگیری از زمینههای تاسف بعدی کاری کارستان کنیم و با دعوت از متخصصان جهانی بویژه متخصصان ژاپنی زمینه مطالعه جدی و عملیاتی شدن مطالعات را رقم بزنیم و از سویی شهرداریها تنها به شکل و فرم گزارشهای کارشناسان فنی اکتفا نکنند و در مرتفعسازیها حتما به مطالعه اصولی و میدانی کارشناسان استاندارد سازه توجه داشته باشند و ارتفاع فروشی را به قیمت تلفات جدی بروز احتمالی زلزله، عهدهدار نشوند.
زلزله اگر چه ابتلای الهی برای جمع گرفتار است اما باور کنیم که زمینه آزمایش جدی همه افراد بشر است که دغدغه همنوعدوستی دارند بنابراین ضرورت دارد با بذل محبت و عاشقانه، انرژیهای مثبت و یاریهای بیریا را به غرب کشور گسیل داریم و با تامین نیازمندیهای اعلام شده در کاهش اندوه، موثر باشیم.
زمینههای ابتلای الهی بعضا رویتی نیست اما ضرورتا باید در کانون توجه باشد روزانه تعداد پرشماری در سوانح رانندگی جان میسپارند که البته مقدر الهی است اما سببسازان تقدیر باید در اندیشه تضمین سلامت مردم باشند بنابراین خودروسازان و کارشناسان توسعه زیرساختی جادهها در وزارت راه و شهرسازی ملزم به توسعه سلامت خودرو و جاده هستند و این موضوع زنگ خطری است که افراد متوجه تمام ابعاد خطر باشند و برای روز آزمون، آمادگی کسب کنند این روزها اکثر مردم میگویند اگر این زلزله 7 ریشتری در تهران بود ...؟؟؟ و با تعجب افسوس میخورند و بدانیم که با افسوس مردم و بیتوجهی دولت به بحث تهران نمیتوان دامنه خطر را کاهش داد بنابراین ضرورت دارد از همه وقایع حادث در طول روز درس بگیریم و برای دفع خطر احتمالی در فرداها، کاری کنیم که افسوس به تنهایی چاره کار نیست.
تامین زیرساختهای سیاسی برای تضمین امنیت و ایمنی ملت در برابر دشمنیها و عداوتهای سیاسی است که با رایزنیها متعدد به صلح برای پرهیز از کشتار و یا دفاع عاقلانه و جانانه در برابر ظلم اتفاق میافتد و بیگمان با نگارنده همراه میشوید که زلزله و سیل و طغیان رودخانههای فصلی در شمال و یا حتی آتشسوزیهای در جنگل و البته قتلعام درختان حنگلی و توسعه بیسامانیهای ایرانِ بدون جنگل از آسیبهای جدی است که مانند جنگ میکُشد اما کسی را یارای مقابله با آن نیست پس مقابله با زلزله و بلایای طبیعی نیز به همان اندازه که در برابر هجوم دشمنان مسلح میشویم اهمیت خواهد داشت.
زلزله را کانون احساس و همدلی بدانیم و با دستانی گشاده به یاری سبز همنوعان بپردازیم اما بدانیم که زلزله آلارم پریشانی خاطر است و باید قبل از وقوع کاری کرد تا مادری گریان را در حالی که کودک بیجان را به دندان عاطفه گرفته شاهد نباشیم؛ تا قتل عام خانوادگی جمعی را در آوار نبینیم؛ تا عروس و داماد جوان در آغاز زندگی را مصدوم و البته سوگوار والدین مشاهده نکنیم و در این گیرودار به تسویه حسابهای سیاسی نپردازیم که این ساختمان عهد فلان ریخت و آن ساختمان عهد بهمان بماند.
زلزله را کانون همدلی و عاطفه عاقلانه بدانیم و با لرزیدن زمین اجازه ندهیم دلهامان بلرزد که دل قوی باید داشت و یتیمان آوار فعلی را بزرگ کرد و مردمان دیار غرب سرزمین مادری را چون جان اکرام کرد و باور داشت که ابتلا الهی هیچ دامنه جغرافیایی خاص را برنمیتابد و هر روز ریسک حضور بلا در دیارمان وجود دارد پس تا دیر نشده مهربانتر شویم و از خدا بخواهیم ابنالوقتهای بی احساس را که بلیت هواپیما به مقصد سرزمینهای زلزلهزده را دولا پهنا حساب کردند ببخشاید.
*مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی دامغان
انتهای پیام/