عنوان وزین «استاد» امروز تهی گشته
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، متن این دلنوشته به شرح زیر است:
«ای باغ پُرسخاوت اندیشههای ناب
پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب
جان من و تو یک نفس از هم جدا مباد
ای خوب جاودانه
ای دوست
ای کتاب
در عصر اطلاعات و ارتباطات، بسیاری از مفاهیم در حوزه آموزش به ضرورت زمان، دستخوش تحولاتی شدهاند که ناگزیر باید آنها را پذیرفت و به گونهای با آنها کنار آمد: مفاهیمی چون آموزش الکترونیکی، کتاب و کتابخانه الکترونیکی، دانشگاه مجازی و استاد الکترونیکی! سوال اینجاست که چگونه میتوان حظ تورق و مطالعه کتاب در کنجی خلوت یا حضور در مکتب علم و اخلاق برخی استادان راستین و سیر و سلوک حاصله را با فضای سرد و بیروح رایانهای سوداپذیر تلقی نمود!
برگزیدگان گرامی در این جمله با اینجانب همنوا خواهند بود که همه ما بخشی از توفیقمان را مرهون بهرهگیری از محضر استادانی میدانیم که با الگو قرار دادن ایشان، سعی نمودهایم سیر و سلوک علمی آنان را سرلوحه امور پژوهشی خویش قرار دهیم و از این حیث به این استادان نمونه مدیونیم.
لذا در اینجا بیمناسبت نمیدانم از آسیبشناسی عنوان مبارک «استاد» ناگفته در نگذرم. از این رو با کسب اجازه از سروران ارجمند، مایلم عبارت مشهور عربی «الاسماء، تنزل من السماء» را آگاهانه با اندکی تغییر چنین ارائه نمایم: «الالقاب، تنزل منالسماء»! عنوان مبارک و ریشهداری چون «استاد» گاهی چنان براندام دارنده آن خوش میافتد که گویی خیاط ازل، این تشریف را در روز نخست، بر قامت او بریده و سپس برخی آن را به عاریت و موقتی به تن کردهاند.
واژه «استاد» از گذشته تاکنون در معانی چندی به کار رفته و کاربردهای متنوع دارد، ولی دستکم در قرن حاضر و در مجامع دانشگاهی و فرهنگی، عنوان و لقبی برای سرشناسان و نخبگان حوزههای علمی و هنری بوده است. عنوانی که عموما به زبدهترین شخصیتهای هر رشته و فحول و پیشکسوتان حوزههای علمی و هنری اطلاق میشده و علیالقاعده جمع قلیلی مشمول آن بودهاند. در حوزه آموزش و پژوهش علومانسانی، قرین بودن عنوان وزین «استاد» با نام بزرگانی چون: محمدعلی فروغی، علیاصغر حکمت، عبدالعظیمخان قریب، ادیب نیشابوری، بدیعالزمان فروزانفر، جلالالدین همائی، سیدمحمد فرزان، مجتبی مینوی، محمد معین، محمد مقدم، احمدعلی رجائی بخارایی، غلامحسین یوسفی، سیدجلالالدین آشتیانی، غلامحسین شکوهی، ایرج افشار، محمدرضا شفیعی کدکنی و دهها چهره برجسته و ممتاز دیگر، پیوسته یادآور آثار شایان علمی ایشان و از سویی، جلوهای از پیشکسوتی در عین تبحر، جامعیت و اقتدار علمی و عمدتا نیز، همراه با نوعی فروتنی، آزادگی، خیرخواهی و پایبندی به اصول اخلاق دینی و انسانی است؛ بزرگان خودساختهای که دهها سال از عمر با برکت خود را با دود چراغ خوردن، صرف تحلیل، شرح، تصحیح یا ترجمه متون فخیم ادبی، فرهنگی و فلسفی این مرز و بوم کرده و با علاقه، سکوت و اخلاص، تنها به ارتقاء کیفی حوزه تخصصی خود میاندیشیدهاند.
بدیهی است در احراز جایگاه رفیع علمی استادان راستین، خلوص در نیت و اخلاص در انگیزه تحصیل و تدریس، در کنار تلاش حقیقی در راه کسب دانش، نقش بسزایی داشته است. اینجاست که معرفی ابعاد شخصیتی و منش استادان نامدار گذشته، از موضوعیتی مضاعف برخوردار میشود و قدر اهتمام نهادهای مبارکی چون انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، بیش از پیش نمایان میگردد. وقتی که دانشجوی امروز و معلم فردا، الگوی صحیحی برای زندگی شغلی خود بیابد، خواسته یا نخواسته از آن تاثیر میپذیرد و به آن سو، متمایل میشود.
متاسفانه عنوان وزین «استاد» امروز از معنای اصیل خود قدری تهی گشته و عمدتا به صورت کلیشهای، به دور از وسواس علمی و تعارفگونه به کار میرود. شاید رسانه ملی هم در تغییر و تقلیل بار معنایی عنوان «استاد»، تا حدی سهیم بوده باشد، زیرا در معرفی کارشناسان جوان و بعضا گمنام برنامههای رادیویی و تلویزیونی، عموما به ذکر عنوان کلی «استاد دانشگاه» بسنده میشود؛ در حالی که میدانیم حتی بین مدرسان و استادیاران دانشگاهها، لااقل بسته به نوع دانشگاه محل خدمت و رتبه و اعتبار علمی آن دانشگاه، تفاوت بسیار است. پس ضروری است که در کاربرد عناوین ریشهدار و تخصصی، آن هم در سطح وسیعی از جامعه، قدری واقعبینانهتر و دانشمدارانه رفتار کنیم.
مطالب فوق تصریح میدارد که لااقل در مجامع فرهنگی و دانشگاهی، اطلاق عنوان ارجمند «استاد»، مستلزم وجود خمیرمایه و حسن سابقهای است که احراز آن، قطعا سهلالوصول نیست و البته در خور دانشگاهیان جامعالشرایطی است که در حوزههای مختلف معرفتی، از نوع شمول علمی و شخصیتی ویژه برخوردار بوده و تاکنون، بانی خدمات علمی ارزنده و کمنظیری برای جامعه دانشگاهی کشور شدهاند و طبعا همین خدمات علمی و تربیتی شایان، آنها را برای احراز این عنوان سترگ، مستعد و شایسته ساخته است.
اینجانب در سه دوره تحصیلی، افتخار درک محضر استادان برجسته دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی را به عنوان قطب علومانسانی کشور داشتهام و بر این باورم که در دنیای امروز، هنوز میتوان شخصیتهای دانشگاهی معدودی را در خلعت استادی چنان دید که در خاطرات و نقلقولهای منتشره در مورد بزرگان علمی فقید معاصر منعکس است! شخصیتهای ارزشمندی که نفس گرمشان، روزانه مشتاقانی را پروانهوار گردشان جمع میکند و مراوده با ایشان در مقام یک الگوی دانشگاهی، علاوه بر بهرهمندی علمی، گرد ملال روزمرگی را از رخسار زدوده و میتوان از رفتارشان سرمشق زندگی گرفت.
دانشگاهیان ارجمندی که در کسوت استادانی شاخص، مولفانی توانمند و مدیرانی مهذب، ادب نفس و ادب درس را در توازنی مو به مو در وجود خود گرد آوردهاند. استادانی که به ما در عمل آموختند در همراهی علمی با پژوهشهای دانشجویان باید خالص بود و برای کسب امتیاز علمی جهت ارتقای رتبه دانشگاهی، نسبت به گنجاندن نام خویش در تقریرات و تألیفات خودجوش دانشجویی متوقع نبود؛ چرا که امتیاز علمی گرفتن، فرخنده و فخرآور است، اما امتیاز علمی جستن، خلاف شأن اخلاق دانشگاهی است و جامعه علمی معتبر را ناسالم میسازد. همواره قضاوت اهل نظر را نسبت به کارنامه پژوهشی خود مدنظر داشته باشیم تا مبادا تب امتیازجویی، اعتبار آن را مخدوش سازد. میتوان به جای پرنویسی و کتابسازی به صورت قلمانداز و تعجیل بیپشتوانه در به سرانجام رساندن امور پژوهشی، به خلق اثری مرجع پرداخت که خلأ مطالعاتی مشهودی را از جامعه علمی کشور مرتفع نماید.
از استادانم آموختم تا همواره از استادان پیشکسوت خود به نیکی و با رعایت اصول ادب و بهرهگیری به هنگام از ادوات تکریم یاد کنم و از هر فرصتی برای نمایاندن این دقتنظر به دانشجویانم دریغ نورزم تا همچون ایشان با آموزش عملی، نکتهای را به همگان یادآور شوم که هیچگاه بر گذشته خویش پشت نکنیم و وامدار کسانی باشیم که در مراحل پیشرفتمان، سهمی داشتهاند.
بیگمان کارنامه حرفهای اغلب این استادان وارسته، الگویی است برای بسیاری از مریدانی که مایلند در مسیر سیر و سلوک مراد خویش گام بردارند. شخصیت اغلب ایشان آنگونه است که آنها به مقام اداری، وزن و ارزش میبخشیدند نه مقام و منصب به ایشان. اینک مایه خوشوقتی است که توانستهام بخشی از دین خویش را نسبت به زحمات استادانم تاحدودی ادا کنم.
در سالهای اخیر، روند ترجمه متون علمی و ادبی رو به فزونی داشته است که البته از منظر این بنده به عنوان مدرس دروس تخصصی رشته مترجمی زبان انگلیسی در دورههای کارشناسی و کارشناسیارشد و بیش از 10 سال همراهی علمی پیوسته با مراکز آموزشی جهاددانشگاهی، رونق بازار ترجمه توسط دانشآموختگان جوان را که نوید پیوستن به نهضت ترجمه دیگری میدهد، با وجود امکان احصاء برخی ایرادات شکلی و بعضا محتوایی، مبارک میدانم. اشکالاتی چون شتابزدگی، استفاده غیرضرور از برخی وام واژهها و به کارگیری برابر نهادهای غیرشفاف، عدمعنایت به واژههای مصوب کاربردی و نیز کمتوجهی به دستور خط فرهنگستان زبان و ادب فارسی در محافل نقد و بررسی قابل یادآوری و اصلاح است ولی به باور اینجانب مألا پویش برکتخیزی محسوب شده و به دستاوردهای آن امیدواریم.
در پایان، خدای بزرگ را به پاس اتمام این خدمت اندک سپاس میگذارم و به نمایندگی از سایر دوستان برگزیده، مایلم مراتب امتنان قلبی خویش را از حسن توجه و دقتنظر داوران ارجمند جشنواره کتاب سال دانشجویی کشور و سایر برگزارکنندگان محترم به ویژه سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی ابراز نموده، به سهم خویش برای این حرکت فرهنگی مبارک، آرزوی استمرار و بالندگی دارم و امیدوارم با اتخاذ راهکارهایی مدبرانه، برگزیدگان پس از معرفی به حال خود رها نشده و به مدد برنامهریزی، از نیروی جوانی و نیز توانایی پژوهشی آنان در راستای آرمانهای متعالی جهاد دانشگاهی بهره کافی حاصل گردد؛ انشاءالله.
*دانشجوی زبانشناسی دانشگاه علامهطباطبایی
انتهای پیام/