صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۲۸ - ۲۴ خرداد ۱۳۹۴

ایران یا عربستان، کدام یک سبب بی‌ثباتی خاورمیانه هستند؟

جنگ مخرب در حال تشدید عربستان علیه یمن این بحث را به شدت در میان کشورهای غربی درباره استفاده ایران از عناصر خود برای خرابکاری حکومت‌های کشورهای خاورمیانه برانگیخته است. این بحث‌ یک روایت ترویج‌یافته از سوی اسرائیل و عربستان درباره تلاش تهران به منظور ایجاد بی‌ثباتی در منطقه و تسخیر کل آن است.
کد خبر : 22968

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، فلینت لورت، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در بنیاد آمریکای جدید و همسرش هیلاری مان لورت در مقاله‌ای در این‌باره آورده‌اند: ارزیابی‌ها این مسئله باعث استناد و قضاوت کشورهای غربی درباره حمله عربستان به یمن شده و در واقع عامل حمایت آنان از این حمله شده است. علاوه بر این روایت سعودی-اسرائیلی درباره جاه‌طلبی‌های ایران به منظور جلوگیری از دستیابی به توافق هسته‌ای میان تهران و واشنگتن یا به شکست کشاندن آن یا تلاش آمریکا برای استفاده از توافق هسته‌ای به عنوان ابزاری به منظور بهبود روابط با ایران مطرح شده است.


اراده برای جلوگیری از عادی شدن حضور ایران در عرصه بین‌المللی از طریق تخدیر افکار عمومی با بحث درباره برنامه‌ «هژمونی ایران» در منطقه، توسط بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در جریان سفر وی به آمریکا در مارس سال جاری میلادی آغاز شد و وی در سخنرانی خود در کنگره در روز سوم مارس، گفت: شیعیان مسلح مورد حمایت ایران در بخش‌های عمده‌ای اقدامات وحشیانه انجام می‌دهند. حوثی‌های مورد حمایت ایران نیز یمن را تسخیر کرده‌اند و از سوی دیگر تنگه هرمز نیز مورد تهدید ایران قرار دارد. در واقع ایران حریصانه در حال بلعیدن خاورمیانه است.


دو روز پس از این اظهارات نتانیاهو، سعود الفیصل، وزیر امور خارجه (وقت) عربستان روایت سعودی از این مسئله را این‌گونه بیان کرد: ایران در امور داخلی کشورهای عربی دخالت می‌کند. ما نگران انرژی هسته‌ای و بمب هسته‌ای هستیم. ما همچنین نگران تمایلات هژمونیک ایران در منطقه هستیم. این عناصر باعث ایجاد بی‌ثباتی در منطقه می‌شود. ما شاهد دخالت ایران در سوریه و لبنان و یمن و عراق هستیم. ایران در حال ترویج تروریسم و اشغال کردن سرزمین‌هاست. این مسائل ویژگی‌های کشوری که به دنبال صلح و تلاش برای بهبود روابط با کشورهای همسایه‌اند، نیست.


با در نظر گرفتن تمامی این نکات بسیار مهم است که ادعاهای مطرح شده از سوی عربستان و اسرائیل صادقانه مورد بررسی قرار گیرد. ارزیابی صادقانه درباره این مسئله از اینجا آغاز می‌شود که ببینیم استراتژی ایران دقیقا چگونه عمل می‌کند. البته این امر مستلزم ارزیابی بی‌طرفانه درباره نگرانی‌های واقعی عربستان و برحی دیگر از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس درباره نقش منطقه‌ای ایران است.


بازی دفاعی


استراتژی ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و پایان دادن حکومت پادشاهی در این کشور، اساسا مبتنی بر راهبرد دفاعی بوده و این کشور برخلاف دیگر قدرت‌های خاورمیانه و یا آمریکا هرگز به هیچ کشور دیگری حمله نکرده و حتی تهدید به انجام این کار نیز نکرده است. انقلابیون ایرانی بر به دست آوردن استقلال واقعی این کشور پس از یک قرن و نیم حکومت پادشاهی وابسته به قدرت‌های خارجی تاکید کردند. از زمان تاسیس جمهوری اسلامی، مقامات این کشور همواره آمریکا را که ابرقدرت دنیاست و جاه‌طلبی‌های این کشور مبتنی بر مخالفت با دولت‌های مستقل از طریق نظم نوین جهانی و نظامی‌گری استوار بوده است، به عنوان بزرگترین تهدید در برابر اهداف انقلاب خود اعلام کرده‌اند.


سیاستمداران ایرانی،پس از آمریکا، اسرائیل را که متحد آمریکاست و آرمان برتری نظامی بر کشورهای منطقه را در سر دارد، تهدیدی برای امنیت و موقعیت استراتژیک جمهوری اسلامی می‌دانند. تهران علاوه بر این عمیقا درباره اعمال نفوذ عربستان بر مقامات آمریکا برای تشدید سیاست‌های خصمانه این کشور علیه ایران، از جمله تلاش برای مسلح کردن گروه‌های ضدشیعی مانند القاعده و طالبان نگرانی داشته است.


مقامات ایران سیاست خارجی و امنیت ملی خود را بر اساس حفظ یکپارچگی سیاسی و منطقه‌ای در برابر این تهدیدات برنامه‌ریزی کرده‌اند. هدف این مسئله ایجاد هژمونی ایرانی در منطقه نیست، بلکه هدف آن جلوگیری از تلاش قدرت‌های منطقه‌ای و یا فرامنطقه‌ای برای تحمیل هژمونی مورد نظر خود بر مناطق استراتژیک ایران است.


حتی وزارت دفاع آمریکا نیز به دفاعی بودن سیاست راهبردی ایران اذعان دارد. گزارش اخیری که پنتاگون منتشر کرده است، حاکی از این است که «دکترین نظامی ایران دفاعی است و این دکترین برای مقابله با حملات نظامی و تلاش برای استفاده از شیوه سیاسی برای از بین بردن اختلافات به منظور جلوگیری از ایجاد چالش علیه منافع عمده این کشور است.»


از سوی دیگر منابع مالی که کشورهای آمریکا و عربستان به ترتیب 70 برابر و پنج برابر ایران برای هزینه‌های نظامی خود صرف می‌کنند و این در حالی است که جمعیت عربستان یک چهارم جمعیت ایران است.


با در نظر گرفتن این واقعیت این ارزیابی که ایران تهدید تهاجمی علیه همسایگان خود به شمار می‌رود، یک تحلیل بی‌اساس است. این کشور برای حفظ یکپارچگی خود قابلیت‌های دفاع هندسی و بازدارندگی خود را تقویت کرده است، به گونه‌ای که بتواند از این قابلیت برای مقابله با تهدیدات علیه خود استفاده کند. از جمله این قابلیت‌ها می‌توان به موشک‌های بالستیک مجهز به مواد منفجره متعارف و سیستم‌های موشکی ضد کشتی، زیردریایی، مین‌های ضد کشتی و تعداد زیادی قایق واکنش سریع با هدف منهدم کردن کشتی‌های جنگی آمریکا اشاره کرد.


حتی چنین قابلیت‌هایی نیز بر اساس نظر کارشناسان نظامی فاقد عمق استراتژیک درباره نظریه تهدید بودن ایران است. ایران با 15 کشور دارای مرز زمینی، دریایی و ساحلی است که هیچ یک از آنان نیز متحد اصلی این کشور نیستند و حتی بسیاری از آنان با ایده جمهوری اسلامی در ایران مقابله خصمانه دارند. بسیاری از این کشورها نیز مشکوک به همکاری با اقدامات ضدایرانی آمریکا، اسرائیل یا عربستان هستند. تهران برای جبران این قضیه روابط خود با کشورهای دیگر را برای همکاری با آنان تقویت کرده است.


بیش از سه دهه است که گروه‌های مورد حمایت ایران در منطقه از جمله شیعیان در کشورهای مختلف مانند لبنان، عراق و افغانستان به این کشور برای حفظ مناطق استراتژیک خود علیه اقدامات خصمانه کمک کرده‌اند. این گروه‌ها همچنین باعث افزایش توانایی تهران برای مقابله با استفاده از پایگاه‌های نظامی در کشورهای منطقه برای حمله به ایران شده‌اند. ایران البته این گروه‌ها را ایجاد نکرده است، بلکه از آنان حمایت کرده است.


این سیاست ایران بیش از همه عربستان، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و اسرائیل را نگران می‌کند. امروز نه حکومت اسرائیل و نه حکومت عربستان حقیقتا نشانه‌ای از اهداف و آرمان‌های مطرح‌شده توسط حاکمانشان ندارند و هیچ یک دارای سیاست خارجی مستقل نیستند. علاوه بر این هیچ یک از این دو دولت توان ایجاد نفوذ سیاسی مثبت به منظور از بین بردن تنش‌ها در خاورمیانه را ندارند. در واقع اسرائیل و عربستان تنها توانایی بدتر کردن اوضاع را دارند.


به همین دلیل است که در زمان حمله آمریکا به عراق در سال 2003، عربستان نقشی حیاتی در تامین منابع مالی برای سازماندهی شورشیان در عراق ایفا کرد، اقدامی که در جلوگیری از افزایش قدرت اکثریت شیعیان ناکام نشان داد. به همین دلیل بود که عربستان جنبش بیداری عربی را که مورد حمایت تهران بود، تهدیدی برای خود قلمداد کرد. واکنش عربستان به این مسئله، تضعیف گروه‌های سنی از جمله اخوان‌المسلمین برای جلوگیری از قدرت گرفتن آنان در مصر، تشکیل گروه‌های جهادی از جمله گروه‌های وابسته به القاعده و داعش به عنوان جایگزین اخوان‌المسلمین و تلاش برای مقابله با خواسته‌های مردم کشورهای لیبی و یمن برای اصلاحات در این کشورها با ایجاد تبعات حقوق بشری فاجعه‌آمیز در این کشورها بود. مجموع این مسائل باعث ایجاد یک جنگ سرد بین ایران و عربسان یا شیعه و سنی در خاورمیانه شده است. اقدام نظامی عربستان علیه یمن نیز یک مسئله مهم برای گسترده‌تر کردن این رقابت است.


از زمان آغاز کمپین نظامی عربستان علیه یمن، ایران بر ضرورت نیاز به دستیابی به یک راه‌حل برای پایان این تنش تاکید کرده است، مسئله‌ای که ریاض آن را رد می‌کند. در حالی که اقدامات این کشور باعث تقویت القاعده یمن شده است.


با نگاه کردن به آینده می‌توان به این نتیجه رسید که ایجاد یک خاورمیانه حقیقتا باثبات نیازمند هر چه بیشتر به رسمیت شناختن این نظریه است که جنگ سرد ایجادشده توسط عربستان واقعا تا چه حد به منطقه آسیب زده است. این مسئله همچنین نیازمند این است که نفوذ منطقه‌ای ایران درک شود و همچنین ضرورت درک این نکته که نفوذ ایران در منطقه نتایج بسیار مثبت‌تری در روند طولانی‌مدت در آینده خواهد داشت.


انتهای پیام/

ارسال نظر