عوامل افت تیراژ داستانهای ایرانی/ قاچاقچی کتاب را همه میشناسیم!
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، امیر حسینزادگان و موسسه انتشاراتی وی با عنوان «ققنوس» یکی از مهمترین موسساتی است که در سالهای اخیر به انتشار آثار داستانی تالیف داخل همت گماشته است و آثار شاخصی را نیز در این عرصه تولید کرده است.
به بهانه وضعیت جاری بازار نشر و کاهش شمارگان انتشار داستانهای ایرانی با حسینزادگان گفتگویی انجام دادهایم که در ادامه از نگاه شما میگذرد:
* خبری شنیدهایم مبنی بر اینکه موسسه انتشارات ققنوس تصمیم گرفته انتشار داستانهای ایرانی را کاهش دهد. شما ناشری هستید که یکی از برندهای انتشار داستان ایرانی به شمار میروید. ممکن است بفرمایید علت این تصمیم چیست؟
فروش کتابهای فارسی بسیار کم شده و شمارگان به ۳۰۰ و ۴۰۰ نسخه رسیده است. بیش از این تعداد هم اگر منتشر کنیم کتابها در انبار باقی میماند. به همین خاطر تصمیم گرفتهایم که حجم این کار را کمتر کنیم. البته کار را تعطیل نکردهایم اما کمیت آن را کاهش دادهایم.
* علت این اتفاق یعنی کم اقبالی به آثار ایرانی را چه میدانید؟ یا شاید باید بپرسم آن دورهای که ادبیات ایرانی رونق بیشتری داشت ما چه چیزی داشتیم که الان از دست دادهایم؟
به نظرم جوایز متعدد ادبی تاثیر زیادی در معرفی داستان ایرانی داشت که امروز کمتر شده است. از سوی دیگر حتی حمایت وزارت ارشاد از خرید این دست آثار و ارسال آن به کتابخانهها نیز بسیار کمتر شده است و اینکه روزنامهها و نشریات هم کمتر به نقد و معرفی این دست آثار میپردازند. همه اینها دست در دست هم دادهاند تا اقبال به داستان ایرانی کمتر از قبل شود.
* و در این وضعیت چه چیزی شما را به عنوان ناشر کماکان سرپا و امیدوار برای ادامه فعالیت در این حوزه نگاه میدارد؟
اگر فقط جنبه اقتصادی را در نظر بگیریم کار ما سودآور نیست. البته من از کار نشر ناراضی نیستم. من از دستفروشی کتاب در مهرآباد تهران کار را شروع کردم تا امروز به اینجا رسیدم. هر چه دارم از همین کار نشر است.
واقعیت این است که تعدادی از کتابهای ما به ماندن ما کمک میکنند و ما را برای فعالیت امیدوار میکنند. از هر پنجاه تا کتاب شاید یکی گل کند که من را روی پا نگاه دارد وگرنه با شمارگان فعلی که کار کردن در حوزه نشر اصلا به صرفه نیست.
* شما به عنوان ناشر از منظر محتوا چقدر از آثار نویسندگان جوان ایرانی نسبت به متاخرین رضایت دارید؟
ما در هفته شاید نزدیک به ۱۰ عنوان رمان برای انتشار پیشنهاد میگیریم و شاید تنها پنج درصد از کل این پیشنهادها راه به انتشار پیدا میکند. ما ناچار از گلچین کردن هستیم. ما در نهایت در ماه حداقل یکی یا دو عنوان باید انتخاب کنیم آن هم از میان ۴۰ عنوان پیشنهادی. در مورد نویسندگان جوان که مد نظر شماست باید بگویم خیلی از کتابهایی که این روزها از نویسندگان جوان منتشر میشود آن قدر قوت دارد که بتواند نویسنده خود را به عنوان یک فرد قابل اعتنا مطرح کند.
ما در ققنوس لااقل این تجربه را داشتهایم که اعتماد به نویسندگان جوان جواب داده است. اینکه ما این نویسندهها را بتوانیم معرفی کنیم مایه افتخار ماست و البته وقتی نویسندهای با یک برند معتبر بتواند خودش را معرفی کند برای آینده کاری او نیز خوب خواهد بود.
* از این فرصت استفاده میکنم تا بپرسم شما به عنوان یکی از برندهای نشر ایران، با مساله قاچاق کتاب چطور کنار آمدهاید؟
واقعیت این است که کاری از پیش نبردهایم و البته با وضعیت فعلی هم نتیجهای نخواهیم گرفت. من برای موسسه خودم چندین پرونده در این زمینه شکل دادم و وکیل گرفتم اما عملا راه به جایی نمیبریم. همتی برای اینکه جلوی این کار گرفته شود نیست. جلوی قاچاق کتاب را باید با کار ضربتی گرفت. هم نیروی انتظامی باید جدیتر وارد کار شود و هم اتحادیه ناشران و کتابفروشان.
باید قدرتی باشد که مثلا بتوانند مغازههای متخلف را تعطیل کنند. کسی که کتاب ما را قاچاقی منتشر کرده عملا در بازار ما را تهدید هم میکند که چون از من شکایت کردید پدرتان را در میآورم، آتشتان میزنم و تهدیدهایی از این دست. جالب اینکه همه هم او را میشناسند و او راحت میگردد در بازار و کسی کاری هم به کسب و کار او ندارد. هم مغازه دارد و هم کتاب چاپ میکند و کسی جرات ندارد چیزی به او بگوید.
* کارگروه اتحادیه کاری از پیش نبرد؟
وکیلی گرفته شده و قرار شده به پروندهها رسیدگی شود. اتفاقا اولین کسی هم که قرار است وکیل کارگروه کارش را رسیدگی کند ما هستیم. اما فکر نمیکنم این مساله راه به جایی ببرد. این مساله آنقدر در وضعیت موجود زمان میبرد که حتی وقتی به نتیجه هم برسد فایدهای ندارد. شکایت من برای حدود هشت ماه قبل است. کی قرار است رسیدگی شود؟ در این مدت خسارت ما چه میشود؟ هیچ.
* این روزها همزمان با بحث قاچاق مساله پیوستن نشر ایران به قانون کپیرایت هم دوباره بر سر زبانها افتاده است. نظر شما در این زمینه چیست؟
من موافق این اتفاق هستم و فکر میکنم به جریان نشر ما کمک زیادی میکند. میدانم که این پیوستن سختیهای زیادی دارد اما در درازمدت این مساله به نفع نویسندگان و نشر ایران است. میدانید که خیلی از نویسندگان و مترجمان ما از ادامه فعالیت در این مسیر بسیار ناامید شدهاند و استعداد و توانایی خود در این زمینه را رها کردهاند.
خیلی از نویسندگان فعلی ما افرادی نیستند که توانایی این کار را داشته باشند. خاطراتی جمع میکنند و فکر میکنند رمان نوشتهاند. کپیرایت راهی است برای حل این مساله و فعالیت دوباره نویسنده و مترجم حرفهای.
* اینکه گفته شده کپیرایت بسیاری از ناشران کوچک ایرانی را نابود میکند را قبول میکنید؟
وقتی صحبت از کپیرایت و پرداخت حق ناشر خارجی میشود؛ نپذیرفتن آن مثل این است که بگوییم حق التالیفی به نویسنده ایرانی هم پرداخت نکنیم. من خودم شانزده سال است که تاجایی که مقدور بوده حق رایت ترجمههایم را دادهام. مثلا ما برای یکی از کارهای اخیرمان به ازای هر مجلد حدود سه هزار تومان حق رایت پرداخت کردهایم. این مبلغ به طور طبیعی باید روی قیمت پشت جلد کتاب آورده شود.
این مساله بسیاری را به این واکنش وادار کرده که کتاب گران میشود و...در حالی که این دلیل نمیشود که به خاطر گرانی فرضی، حق نویسنده و ناشر را ندهیم و خودمان را کشوری بدون توجه به این مساله معرفی کنیم. اگر میخواهیم نشر ما در بازار جهانی بتواند عرض اندامی کند اولین راهش کپیرایت است و نباید از آن ترسید.
منبع: مهر
انتهای پیام/