صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۱۴ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۳
آیت الله موسوی بجنوردی در گفت‌وگو با آنا:

رضایت خدا و خواست مردم، در فرمایش‌های امام هیچ وقت تغییر نکرد/ امام نمی‌گفت من هر چه بگویم از طرف ملت است

اینکه آب و برق مجانی باشد یا مارکسیست‌ها هم در بیان عقاید خود آزاد باشند، آرزوهای امام(ره) بود که اگر می‌شد و می‌گذاشتند حتما امام آنها را پیگیری می‌کرد/ محکمات اندیشه امام(ره)، "خدا" و "مردم" بود/ باید به این سؤال پاسخ داد که اگر امام(ره) امروز در قید حیات بودند، چه می‌کردند؟
کد خبر : 2248

اشاره: آیا امام خمینی(ره) در گفتار و عمل، دچار تناقض بوده است؟ تفاوت میان برخی عملکردهای پس از پیروزی انقلاب با آنچه را در ایام نهضت و در مقطع پیروزی، از سوی امام(ره) مطرح می‌شد، چگونه می‌توان توضیح داد؟ چرا آنچه در موضوعاتی مانند آزادی بیان در سال‌های مبارزات مطرح می‌شد، بعد از پیروزی انقلاب اجرایی نشد؟


همزمان با 36 ساله شدن نظام جمهوری اسلامی، آیت الله سیدمحمد موسوی بجنوردی، شاگرد امام خمینی(ره) و عضو مجمع روحانیون مبارز، در گفت‌وگو با آنا، به این سؤالات پاسخ داده است. متن این گفت‌وگو را در پی می‌خوانید:


آنا: از همان سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب تاکنون، شبهات بسیاری درباره فرمایش‌های حضرت امام(ره) در زمینه کارهایی که قرار است انقلاب برای کشور انجام دهد، مطرح می‌شد که امروز به مدد شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی بیش از پیش دست به دست و طرح می‌شود. برخی شبهات با این رویکرد مطرح میشود که امام قبل از پیروزی انقلاب مطالبی را مطرح‌ کرده‌اند که بیشتر مردم‌پسند و برای نظام در عرصه جهانی، وجهه‌ساز بوده است؛ اما پس از پیروزی، رویکرد امام تغییر کرده است. پاسخ شما به این شبهات چیست؟


موسوی بجنوردی: من به صراحت عرض می‌کنم امامی که من تقریبا نصف قرن می‌شناختم، هرگز شخصیتی نبود که امروز یک حرف بزند و فردا جور دیگر بگوید. من با امام از سال 43 در ارتباط مستقیم بودم. ایشان که به نجف آمدند، در تمام مدتی که در نجف بودند، پای درس‌شان می‌رفتم و پاریس هم خدمت‌شان بودم. بعد هم که به ایران آمدند، در 10 سال بعد از انقلاب، در جریانات بودم. عضو شورای عالی قضایی بودم، عضو هیئت عفو امام بودم و ارتباط مستقیم با امام داشتم.


با قاطعیت می‌گویم که سخن امام، دچار تناقض نبود. ما باید صحبت‌های امام را بر طبق شرایط وقت نگاه کنیم. مثلا وقتی گفت دانشگاه‌ها را ببندید، به این معنا نبود که آن تصمیم قابل تسری به امروز است. آن وقت منافقین و کمونیست‌ها دانشگاه‌ها را گرفته بودند. ایشان ناظر به آن وقت این فرمایش را داشتند.
حرف‌های امام را باید در متن زمانی و مکانی خودش بررسی کرد. 20 سال پیش مطلبی به اعتبار شرایط و زمان آن روز، مطرح شده است، این را نباید امروز مورد استفاده قرار داد. قطعا شرایط که عوض می‌شود حرف‌های انسان هم عوض می‌شود و این برای همه انسان‌ها صدق می‌کند. اما قطعا این تغییرات ناظر به محکمات اندیشه امام نیست.
اول باید بگویم که امام خمینی(ره)، فردی بود که مطلبی که می‌گفت، واقعا لله بود و تنها رضایت الهی و مصلحت مردم را در نظر می‌گرفت.








شما اگر در فرمایش‌های امام(ره) و اعلامیه‌های ایشان جست‌وجو کنید، خواهید دید که بیشترین واژه‌ای که به کار می‌بردند، خدا و مردم بود. این نشان‌دهنده اولویت‌های حضرت امام(ره) است و بس؛ یعنی آنچه برای امام اهمیت داشت، در وهله اول رضایت خدا بود و در وهله دوم، مصلحت مردم.

و دوم اینکه،‌ شما اگر در فرمایش‌های امام(ره) و اعلامیه‌های ایشان جست‌وجو کنید، خواهید دید که بیشترین واژه‌ای که به کار می‌بردند، خدا و مردم بود. این نشان‌دهنده اولویت‌های حضرت امام(ره) است و بس؛ یعنی آنچه برای امام اهمیت داشت، در وهله اول رضایت خدا بود و در وهله دوم، مصلحت مردم. امام همه کارها را فی سبیل‌الله انجام می‌داد.
باید این محکمات را در نظر گرفت.
عده‌ای فارغ از این محکمات، می‌آیند سخنان امام را در زمینه‌هایی که جزو محکمات نیست و ناظر به شرایط زمان و مکان بوده، به امروز تسری می‌دهند و در عین حال، محکمات اندیشه امام را نادیده می‌گیرند.
حرف اساسی امام همانی بود که در پاریس و نوفل لوشاتو، مطرح کرد. آمدند از ایشان سؤال کردند که سیستم حکومت شما چیست؟ فرمود: جمهوری اسلامی. گفتند به چه معنا؟ پارلمان رئیس جمهور را انتخاب کند یا خود مردم؟ فرمود: مثل همین جا، خود مردم انتخاب کنند. حرف‌های اساسی اینهاست. اینها سخنانی است که امام از ابتدا مطرح کرد و تا آخر پای آن ایستاد. همیشه به خواست مردم اهمیت می‌داد.
رضایت خدا و خواست و مصلحت مردم، دو اصلی هستند که در فرمایش‌های امام هیچ وقت تغییر نکرد. اینها اصول ثابت اندیشه امام(ره) است.
اهل شبهه و بهانه، حرکت دقیق امام خمینی بر این اصول ثابت را رها کرده‌اند و به مسائلی می‌پردازند که در اظهارات هر فردی متغیر خواهد بود.
امام خمینی چه زمانی که در نجف بود، چه قبل از آن که در قم بودند، چه زمانی که در پاریس بودند و چه بعد از پیروزی انقلاب، در همه این مقاطع یک اصول ثابتی داشتند که هیچ وقت تغییر نداد و آن "رضایت خدا و مردم" بود.
روزی که امام(ره) به بهشت زهرا(س) آمد، در بدو ورود به ایران، فرمود من به پشتوانه این ملت توی دهن این دولت می‌زنم. من به پشتوانه این ملت دولت تعیین می‌کنم. همه تأکید امام از همان ابتدا بر پشتوانه مردمی بود. امام هیچ‌وقت نگفت من به تنهایی این کار را می‌کنم. مردمسالاری از همان ابتدا در کلام امام موج می‌زد.
ببینید امام چند تا انتخابات برگزار کرد. هر کاری می‌خواست بکند از مردم رأی می‌گرفت. اول از همه، سیستم نظام را به رأی مردم گذاشت. و گزینه‌های مختلف را پیش روی مردم نهاد تا انتخاب کنند. بیش از 98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. هر چیزی را که با مردم در میان می‌گذاشت فوری به دنبالش انتخابات برگزار می‌کرد. مردم از اول که انقلاب کردند، گفتند "حزب فقط حزب‌الله، رهبر فقط روح‌الله"؛ بر این مبنا، امام(ره) می‌توانست بگوید مردم من را به عنوان رهبر خودشان قبول دارند، پس من هر چه بگویم از طرف ملت گفته‌ام. ولی امام به این اکتفا نکرد و برای هر اقدامی، انتخابات برگزار کرد. الحمدلله نظام جمهوری اسلامی استقرار پیدا کرد. تشکیلاتش مرتب شد. قوه قضاییه، مجریه، مقننه، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، همه پرسی قانون اساسی و همه کارها به نحو احسن برگزار شد. امام 10 سال هم رهبری کردند و بعد هم خلف صالح ایشان آمدند. ایشان هم در خط امام(ره) است و اندیشه‌های امام را پیاده می‌کند. در زمان رهبری آیت‌الله خامنه‌ای نیز انتخابات‌های بسیار برگزار شده است. نظام ما الان در عین حالی که از مرّ اسلام است، رأی مردم را هم همیشه نصب العین خود قرار داده است.
من صاف و به دور از تعصب به شما بگویم که مردمی‌ترین نظام در جهان کنونی، نظام جمهوری اسلامی است. اگر وضعیت‌مان را با دموکراسی‌های دنیا مقایسه کنیم، همه جا انتخابات، حزبی است و این احزاب هستند که حاکم‌اند اما در کشور ما این طور نیست و رأی و نظر مردم به صورت مستقیم، حاکم است. در واقع، مردمی‌ترین نظام از حیث اینکه رأی مردم را مستقیم بگیرد، جمهوری اسلامی ایران است. این سنتی است که امام پایه‌گذاری کرد و تا به امروز نیز ادامه یافته و ان‌شاءالله ادامه نیز خواهد یافت.


آنا: در روزنامه‌های روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب تیترهایی به نقل از امام آمده که بیشتر آنها به عنوان مستندات برای متناقض نشان دادن سخنان ابتدایی امام با عملکردها، دستاویز می‌شود. مطالبی را در حوزه اقتصادی و سیاسی و آزادی بیان از زبان حضرت امام(ره) مطرح می‌کنند که گاه با آنچه امروز و در طی سال‌های بعد از پیروزی اجرایی شده، متفاوت است. اینها را چطور می‌شود پاسخ داد؟


موسوی بجنوردی: بخشی از آنچه امام در آن مقطع ابتدای پیروزی انقلاب فرمودند، آرزوهای امام بود. در هر صورت، هنوز امام وارد حکومت نشده بودند و شرایط بعد از پیروزی هم اتفاق نیفتاده بود. امام آرزوهایی برای مردم ایران و به ویژه محرومان داشتند که بسیاری از آنها با توجه به شرایطی که پیش آمد در عمل قابل اجرا نبود. مثلا از مجانی کردن آب و برق برای محرومان حرف زده می‌شود و آن را به عنوان تناقضی در اندیشه و عمل امام مطرح می‌کنند؛ در حالی که این قطعا آرزوی امام(ره) بود؛ اما با توجه به شرایط، واقعا قابل اجرا نبود. در یک نظام حکومتی باید مشارکت ملی باشد، مردم همکاری کنند و کشور اداره شود. نه اینکه ایشان خدای نکرده سر مردم کلاه گذاشته باشد. آرزوی حضرت امام به عنوان رهبر انقلاب این بود. اینها تناقض نیست. واقعا هم اگر یک روزی می‌شد و وضع به گونه‌ای بود که نیازی نبود مردم پول آب و برق را بدهند، یقینا امام این کار را پیگیری می‌کردند.


اما در همه این سال‌ها، شرایط به گونه‌ای نبوده که بشود چنین کرد. اینها تناقض در گفتار نیست. امام فردی بود که به مصالح ملت و اسلام صحبت و عمل می‌کرد.
شما ببینید بنی‌صدر را تأیید کرد اما روزی که فهمید ایشان به درد نمی‌خورد سلب اختیارش کرد، فرماندهی کل قوا را از او گرفت و کار تمام شد. امام نه با کسی دوستی مدام داشت و نه با کسی دشمنی داشت. تا مادامی که طرف درست کار می‌کرد مرتب تأییدش می‌کرد، همین که می‌دید از اصول نظام و اسلام تخطی می‌کند، حمایتش را برمی‌داشت.








بله، قرار بود ما نظامی داشته باشیم که حتی مارکسیست‌ها هم در بیان عقاید خود آزاد باشند، اما آیا مارکسیست‌ها گذاشتند این آرزو را آنطور که مد نظر امام و اسلام بود پیاده و محقق کنیم؟

آنا: در مباحث سیاسی و آزادی بیان هم از این مصادیق مطرح می‌شود.


موسوی بجنوردی: بله، آنها هم آرزوهای امام بودند؛ اما مگر گذاشتند این آرزوها محقق شود؟ بله، قرار بود ما نظامی داشته باشیم که حتی مارکسیست‌ها هم در بیان عقاید خود آزاد باشند، اما آیا مارکسیست‌ها گذاشتند این آرزو را آن طور که مد نظر امام و اسلام بود پیاده و محقق کنیم؟ ببینید، چریک‌های اقلیت در کردستان آن زمان چه کردند. احزاب کمونیستی توطئه و جنگ‌های مسلحانه علیه نظام نوپای ما راه انداختند.. در کجای دنیا، کسی را که اسلحه برمی‌دارد و مقابل یک نظام می‌ایستد، آزاد می‌گذارند؟ منافقین یا همان مجاهدین خلق در 30 خرداد 1360، اعلام جنگ مسلحانه کردند.
مگر می‌شد ترورهای آنها را نادیده گرفت. اینها تحفه‌های گرانقدری را در انقلاب ترور کردند و از انقلاب گرفتند. بمب‌گذاری‌های آنها در اوایل انقلاب، واقعا فضای غیرقابل تحملی را در کشور ایجاد کرده بود. ائمه جمعه بزرگوار ما که آزاری به کسی نداشتند را به شهادت رساندند و بدن این بزرگواران تکه تکه شد.
اینها شرارت کردند و واقعا قابل تحمل نبود. اگر با اینها برخورد نمی‌کردیم، امنیت برقرار نمی‌شد. امام که می‌گفت احزاب آزادند منظور احزابی بود که علیه مصالح ملت و نظام عمل نکنند.


آنا: درباره نگاه امام به کار اجرایی روحانیون هم مسائلی مطرح می‌شود تحت این عنوان که آنچه اتفاق افتاد با آنچه ابتدا مطرح شد، متفاوت است.


موسوی بجنوردی: بله، قطعا عقیده امام این بود که روحانیت باید برود به کار اساسی‌اش برسد. اما بعد قضیه بنی‌صدر و یکسری قضایای دیگر پیش آمد که نمی‌شد کار را به دیگران بسپریم.
بزرگترین کاری که امام(ره) در این راستا انجام دادند، این بود که به محض پیروزی انقلاب به قم رفتند تا سر درس و بحث خود بنشینند. دولت را دست بازرگان دادند تا مقدمات انتخابات را فراهم کند. اما بعد حضرت امام(ره) دیدند که قضایا دارد شبیه نهضت مشروطه می‌شود.
نهضت مشروطه را روحانیت آغاز کرد؛ مرحوم آخوند خراسانی، مرحوم شیخ عبدالله مازندرانی، میرزای نائینی و امثالهم مشروطه را راه انداختند. اما بعد از دل مشروطه، افرادی مثل یپرمخان درآمدند که رئیس نظمیه تهران شد و مرحوم شیخ فضل‌الله را او اعدام کرد. آخوند خراسانی وقتی فهمید مرحوم شیخ فضل الله را اعدام کردند، می‌خواست به ایران بیاید که همان شب سکته و فوت کرد. فوتش هم مشکوک است.
می‌خواهم بگویم، روحانیت هیچ وقت دنبال این نبود که بخواهد به قدرت و حکومت بیاید؛ اما امام(ره) دیدند که اینها دارند اصل نهضت را از بین می‌برند و هدف را دارند نابود می‌کنند.


و الا امام در ابتدا به قم رفتند و حتی وقتی به ایشان گفته شد که آقای طالقانی رئیس‌جمهورشود، ایشان مخالفت کردند و به صراحت فرمودند معمم نباشد. از بنی‌صدر هم ابتدا کلی حمایت کردند. بعد از آن هم، دوباره رجایی آمد که نیمچه آخوند و یک متدین انقلابی بود. او را هم شهید کردند. بعد هم مقام معظم رهبری، ‌رئیس جمهور شدند. در واقع حتی بعد از آن قضایا هم، هیچ‌گاه مسئله این نبود که روحانیت همه جا را دست بگیرد. و حضرت امام(ره) هرگز مقید نبودند که حکومت و رؤسای قوا دست آخوندها باشد. آنچه اتفاق افتاد از باب ضرورت بود و هرگاه افراد صالحی پیدا شدند، امام هیچ حرفی نداشتند که غیرمعمم مسئولیت را به دست بگیرد.
الان هم سیستم نظام همین است. ما هیچ وقت اصرار نداریم که مناصب دست روحانیت باشد بلکه اصرار ما این است که مناصب دست افراد متدین، انقلابی و در خط امام باشد؛ حالا چه روحانی و چه غیر آن.


آنا: برخی عنوان می‌کنند که عده‌ای در داخل و خارج نگذاشتند بختیار به دیدار امام برود که اگر می‌رفت، توافقی میان بختیار و امام صورت می‌گرفت. اینکه قرار بوده بختیار از نخست وزیری استعفا بدهد و بعد طبق یک توافق با امام، به عنوان نخست وزیر امام منصوب شود.


موسوی بجنوردی: دروغ محض است. امام اصلا بختیار را راه نمی‌دادند. بختیار، هر کاری کرد و تلاش کرد که بیاید. امروز این حرف‌ها را جعل می‌کنند. امام اصلا بختیار را قبول نداشت.








امام اصلا بختیار را راه نمی‌دادند. بختیار، هر کاری کرد و تلاش کرد که بیاید. امروز این حرف‌ها را جعل می‌کنند. امام اصلا بختیار را قبول نداشت. بختیار یک جنایتکار بود. رئیس ساواک پهلوی بود.

اینکه حالا می‌گویند، برخی بر امام اثر گذاشتند، بینی و بین‌الله، هیچ کس نمی‌توانست در امام تأثیر بگذارد. امام به قدری انسان مستقلی بود که کسی نمی‌توانست در تصمیم‌گیری نهایی او دخلی داشته باشد. امام قطعا با افراد مشورت می‌کرد ولی در تصمیم‌گیری نهایی فقط با اراده خود و بنا بر رضای الهی تصمیم می‌گرفت و و بر اساس آنچه مرضی خدا و مصلحت مردم بود، عمل می‌کرد.


آنا: موضوعی که حسن آقای خمینی مطرح کرده‌اند، بحث اجتهاد در اندیشه امام است و اینکه راه این اجتهاد باید باز باشد. دیدگاه شما در این زمینه چیست و فکر نمی‌کنید در این زمینه به یک راهبرد علمی نیاز است؟


موسوی بجنوردی: قطعا، شاگردان ممتاز امام در این زمینه وظیفه دارند. در این زمینه قطعا باید نگاه امام به اجتهاد را در نظر داشت. امام خود بر دخالت عنصر زمان و مکان در اجتهاد تأکید داشتند؛ اینکه مجتهد نباید خالی از زمان و مکان اجتهاد کند و باید زمان و مکان را مد نظر داشته باشد. این اندیشه امام است. همین اصل را باید درباره اندیشه خود حضرت امام نیز در نظر داشت. نباید راه اجتهاد را درباره اندیشه امام ببندیم و در این زمینه، قطعا باید به عنصر زمان و مکان توجه داشت. اینکه راهبردی در این زمینه مشخص شود، کار شاگردان امام است. اگر قصوری هست تقصیر ماست؛ ما که سال‌ها پای درس امام بودیم و امام را از نزدیک درک کرده‌ایم و او را می‌شناسیم. راه اجتهاد را خود امام باز کردند و بدون شک این راه برای اجتهاد در اندیشه خودشان باز است.
تئوری امام این است که عنصر زمان و مکان دخالت دارد پس باید در خود اندیشه امام هم با توجه به همین عناصر، اجتهاد کرد. باید سؤال کنیم که امام اگر امروز بود چه می‌کرد؟ این سؤال را باید پاسخ داد.


انتهای پیام/

ارسال نظر