دختران آتش به اختیار + عکس
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، دختران حنیفا مدتهاست که آستین همت را بالا زده اند برای کمک به نیازمندان ، برای انجام کار خیر. نقطه مشترکشان عضویت در همین گروه جهادی است؛ گروهی که همه کارهایش را از صفر تا صد خودشان انجام میدهند. ما دیروز در دفتر جام جم آنلاین با سه نفر از اعضای این گروه همکلام شدیم اما گروه جهادی حنیفا دهها عضو دیگر هم دارند؛ فرشتههای بی بالی که دل به دل کودکان کار و بچههای کوره پزخانههای حاشیه تهران داده و رفیق لحظههای زندگی شان شده اند.
کار برای مردم ، برای خدا
« وقت به جهاد میگذرد.» این شعار دختران جهادی حنیفاست. برای آنها کار فقط یک تعریف دارد: برای خدا ، برای مردم. این را نسترن دانه کار میگوید؛ مسئول این گروه جهادی. دختر جوان 26 ساله ای که معتقد است خدا خودش آنها را در این مسیر هدایت کرده و همه اتفاقها را طوری کنار هم چیده که حالا صد نفر عضو این گروه جهادی باشند و داوطلبانه و فقط برای رضای خدا و آرامش دل خودشان ، به افراد نیازمند کمک کنند.
بهتر است ماجرا را از زبان خودش بشنوید :« همه چیز از سال گذشته شروع شد، از یکی از اردوهای جهادی قرارگاه امام رضا(ع) در کرمانشاه. بعد از بازگشت از این اردو، من و بچههای دیگر تصمیم گرفتیم کار جهادی را ادامه بدهیم اما چون خیلیها نمیتوانستند مدام در اردوهای طولانی راههای دور حضور داشته باشند ، تهران را برای فعالیت انتخاب کردیم؛ البته این انتخاب یک دلیل دیگر هم داشت: تهران با اینکه پایتخت است اما هنوز جای کار زیاد دارد.»
همین بهانه برای تشکیل گروه جهادی حنیفا کافی بود؛ گروهی که از اول مهرماه 95 فعالیتش را در کوره پزخانههای اطراف شمس آباد شروع کرد:« قبل از شروع کار ما تحقیقات زیادی انجام دادیم، میخواستیم ببینیم در کدام حوزه فعالیت مان بیشتر جواب میدهد بعد دیدیم که کمکهای مستقیم مادی مثل غذا و لباس و .. فقط نیاز مقطعی این نیازمندان را رفع میکند به خاطر همین روی آموزش و فرهنگ سازی برای کودکان این مناطق کار کردیم البته با این هدف که از این طریق به خانوادهها وصل بشویم و جلوی کار کردن این بچهها را بگیریم.» این را هم ناهید باقری میگوید، عضو دیگر گروه جهادی حنیفا که کارشناس علوم تربیتی است و ریحانه جانبوری دیگر عضو جوان گروه هم ادامه میدهد:« ما از مناطق حاشیه تهران شروع کردیم، مثل شمس آباد ، دولت خواه و خاوران . بعد هم به مرور بچههای کار منطقه 12 را تحت پوشش قرار دادیم.»
یک کار دلی که حال را خوب میکند
به همین راحتی ، یک تصمیم ساده بین چند دختر جوان برای انجام کار جهادی ، رنگ واقعیت پیدا کرد و از همان روز تا همین حالا این دختران پای ثابت کورههای آجرپزی حاشیه تهران هستند؛ دخترانی که حالا بیشتر دوستان شان را بچههای محروم این مناطق یا کودکان کار خیابانهای مرکزی شهر تشکیل میدهند.
برای تک تک آنها کار جهادی یک تعریف خاص دارد؛ تعریفی که بهانه دورهم جمع شدن امروزشان است.نسترن میگوید :« هرکسی دوست دارد در زندگی اش به یک طریقی کار خیری انجام بدهد . من قبل از شرکت در اردوهای جهادی اسم کار جهادی را زیاد شنیده بودم اما تا وقتی که در این اردوها حضور پیدا نکرده بودم، حال و هوایش را هم درک نمیکردم. در کار جهادی ، هیچ کسی دنبال مادیات ، دنبال عنوان و مقام نیست و این به نظر من نکته مهمی است.»
ناهید هم میگوید :« من همیشه دوست داشتم یک کار دلی انجام بدهم؛ کاری که باعث رضایت درونی ام بشود و چه کاری بهتر از این؟!» دلیل ریحانه هم شبیه دوستانش است ؛ ریحانه میخواسته که نسبت به اتفاقهایی که در اطرافش میافتد بی تفاوت نباشد. همین بهانه او را حالا پایه ثابت همه قرارهای حنیفایی کرده است:« فضای کار جهادی خیلی عجیب است. اینجا نه زیرآب زنی است نه رقابت. همه فقط برای کمک میآیند و هدفشان هم فقط انجام کار خیر است. »
حالا نقطه روشن کارنامه این گروه ، همراهی و آموزش کودکانی است که در کورههای آجرپزی زندگی میکنند، بچههایی که روزشان در میان خشتهای گلی شب میشود. بچههایی که ریحانه درباره شان میگوید:« ما رفتیم که به این بچهها یاد بدهیم که برای کار کردن به دنیا نیامده اند، که اصلا کار برای بچهها نیست. اینکه مسئولیت پذیر باشند خوب است اما نه اینکه خودشان را وقف کار کنند و از همان بچگی مثل آدم بزرگها زندگی کنند.»
نسترن هم ادامه میدهد: « ما رفتیم که به این بچهها کمک کنیم مهارتهای اجتماعی شان را بالاتر ببرند، بزهکار نشوند ، مورد سوء استفاده قرار نگیرند و اینکه درس خواندن به اولویت شان تبدیل شود، چیزی که الان در این منطقهها ما نمیبینیم.»
هرکه دارد هوس کار جهادی بسم الله
نتیجه این حضور یک ساله حالا ارتباط خوبی است که بین دختران حنیفایی و بچههای کوره پزخانهها و خانوادههایشان برقرار شده است. ارتباطی که مدیون زحماتی است که با وجود محدودیتهای موجود بچههای گروه میکشند:« خیلی وقتها کار تا ساعتهای پایانی روز ادامه پیدا میکند و خانوادههایمان از این وضعیت گلایه میکنند، البته در این مدت آنقدر علاقه ما را به این کارهای جهادی دیده اند که بالاخره به این سبک زندگی ما رضایت داده اند .»
دخترها حالا داوطلبانه هر ماه بخشی از حقوق شان را برای مواردی که در این مناطق مورد نیاز است هزینه میکنند و تلاش شان این است که هر بار به صورت پروژه ای و با کمک بقیه نیروهای داوطلب ، یکی از مشکلات این مناطق را حل کنند ؛ نسترن دانه کار در توضیح بیشتر میگوید :« یعنی با توجه به کمکی که مورد نیاز است و با توجه به مهارتهایی که بچهها اعلام آمادگی کرده اند، هر دفعه از افراد خاصی کمک میگیریم ، مثلا طرح کوتاه کردن و اصلاح موی سر بچهها را داشتیم که برای رفع این نیاز از آرایشگران داوطلب کمک گرفتیم و کلا یک رویکرد داریم هرکسی با هر مهارتی اگر هوس کار جهادی دارد بسم الله ، با ما همراه شود. »
هزار کودک محروم تحت پوشش دختران حنیفایی
بچههای تحت پوشش گروه جهادی حنیفا، کم نیستند، بعد از گذشت یک سال از آغاز فعالیت این گروه، حالا 400 بچه در شمس آباد، 100 نفر در دولت خواه و 500 نفر در خاوران ، با این دختران جهادی ، زندگی جدیدی پیدا کرده اند؛ دختر و پسرهایی در سن وسالهای مختلف از نوزاد تا 18 ساله که مسئول گروه جهادی درباره شان میگوید :« چیزی که در ابتدا در برخورد ما با این بچهها برای خودمان هم عجیب بود، بحث سبک رفتاری شان بود ، اینها خیلی کوچه بازاری حرف میزدند ، مرزی بین خوب و بد قائل نبودند. به خاطر همین سعی کردیم کار کنیم که در درجه اول این رفتارها اصلاح بشود. بحث بعدی هم عادت به کارهای سخت بود که در بین شان وجود داشت .مثلا در شمس آباد بچهها سه هزار تا آجر میزدند و 2 هزار تومان دستمزد میگرفتند. ما سعی کردیم به آنها یاد بدهیم که در این سن وسال وظیفه کار کردن در کوره پزخانه را ندارند.»
رسیدگی به مشکلات بهداشتی و بردن پزشک و دندان پزشکهای داوطلب دراین مناطق و معاینه بیماران نیازمند یکی دیگر ای فعالیتهای این دختران است. موضوعی که ناهید جعفری درباره اش میگوید :« از نظر بهداشتی همه اینها در پایین ترین سطح قرار دارند حتی ما در شمس آباد خانواده ای را دیدیم که همه اعضایش مبتلا به گال بودند. شدیدا زیر آفتاب بدنشان را میخاراندند و خوشبختانه با تشخیص به موقع پزشک بیماری شان به بقیه سرایت نکرد، بجز این بحث شپش هم که بین بیشترشان مشترک است.»
مشکلی که در کنار آسیبهای اجتماعی ای که از همه طرف این بچهها را تهدید میکنند، مورد توجه ویژه دختران حنیفایی قرار گرفته است :« بحث اعتیاد در شمس آباد واقعا خودمان را هم شوکه کرد. حتی بچههای کوچک هم میدانستند که شیشه چطور مصرف میشود، میدانستند که کدام تریاک جنس بهتری دارد. همگی قلیان را امتحان کرده بودند. یکی از تلاشهای ما هم همین است که بچهها را از این آسیبها دور کنیم و حداقل نسبت به خطراتی که از این بابت آنها را تهدید میکند آگاهشان کنیم.»
بحث رسیدگی فرهنگی و مقابله با آسیبهای اجتماعی در این مناطق اما به همین موضوع خلاصه نمیشود، نکته ای که نسترن دانه کار مسئول گروه جهادی حنیفا درباره اش میگوید:« برای ما خیلی عجیب بود اما در این مناطق با وجود همه محرومیتها، ماهواره هم دیده میشد، یعنی میخواهم بگویم تهاجم فرهنگی همه جا هست و برای همه اقشار برنامه ریزی میشود. شاید نان شب نداشته باشند بخورند اما فکر فرکانس و پارازیت و ...هستند. به خاطر همین ما به بچهها آموزش باید بدهیم که تحت تاثیر فرهنگ بیگانه قرار نگیرند و این یکی از مهمترین محورهای فعالیت ماست که البته ساده هم نیست.»
ما واقعا آتش به اختیاریم
نسترن، ناهید ، ریحانه و بقیه اعضای گروه حنیفا با اینکه با دست خالی کارشان را شروع کرده اند اما انگیزه شان برای انجام کار خیر انقدر زیاد بوده که حالا خودشان را دخترانی آتش به اختیار میدانند؛ دخترانی که یک کار فرهنگی خودجوش و تمیز در حاشیههای محروم تهران را شروع کرده اند :« مقام معظم رهبری امسال به این موضوع اشاره کردند و ما هم دیدیم که ما واقعا آتش به اختیاریم. هیچوقت کسی از ما حمایت نکرده ، تا اینجای کار خودمان جلو آمده ایم و سعی مان این بوده که هرجا نیازی را میبینیم برطرف کنیم. ما حتی در مقطعی برای زنان کوره پزخانهها بحث کارآفرینی را مطرح کردیم تا مجبور به خشت زنی نباشند. به آنها نمددوزی و ساخت زیور آلات و تهیه ترشی و مربا را آموزش دادیم. مواد اولیه را هم خودمان در اختیارشان گذاشتیم کار هم خوب پیش میرفت اما برای عرضه این محصولات احتیاج به یک بازار فروش داشتیم همین شد که بحث خیلی جدی نشد.»
اعضای گروه دختران جهادی حنیفا ، حالا مدتهاست که راه رسیدن به خدا را پیدا کرده اند؛ جوانهایی که میدانند برای مقرب شدن، برای بنده خوب خدا شدن نباید راه دوری رفت ؛ همین جا روی زمین هم میشود فرشته شد و بال کشید تا آسمان بزرگ خدا که پر از خیر است و برکت.
منبع: جامجمآنلاین
انتهای پیام/