چون سبب دانی دوا کردن جلی است
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، از نظر برخی صاحبنظران «تصمیمگیری» در مدیریت آنچنان جایگاهی دارد که مدیریت را چیزی جز تصمیمگیری نمیدانند و یکی از پراهمیتترین مسائل در فرآیند تصمیمگیری، تشخیص «مشکل» است.
شاید در وهله اول، تشخیص مشکل چندان دشوار ننماید اما در عمل اینگونه نیست و در مواقع بسیاری، مدیران در تشخیص صحیح مشکل عاجز میمانند.
همانگونه که یکی از ضرورتهای درمان بیماری و از تفاوتهای مهم پزشک حاذق با دیگر پزشکان تشخیص بیماری است، یکی از پیشنیازهای اصلی مشکلگشایی و از ویژگیهای مدیر حاذق نیز، توان تشخیص صحیح مشکل است.
تشخیص نادرست مشکل، مشکلگشایی را به بیراهه میکشاند و چه بسیار زمانها، منابع مالی و فرصتها که در نتیجه این تشخیص غلط، از بین میرود و تلف میشود!
پرونده دشمنساخته هستهای، موضوعی است که در 15 سال اخیر، سهم قابلتوجهی از افکار عمومی و وقت و ذهن مسئولان کشور را به خود مشغول کرده و عنوان مهمترین موضوع سیاست خارجی کشورمان را به خود اختصاص داده است.
غربیها در این سالها تلاش کردند چنین وانمود کنند که «مشکل» اصلی بین ایران و غرب و عامل فشارها و تهدیدات و تحریمها، همین فعالیت هستهای ایران است و اگر ایران دست از این فناوری بشوید، شرایط عادی خواهد شد!
سناریوهای فریبکارانه و القائات مستمر و پرتکرار دولتمردان و رسانههای آمریکایی و اروپایی متاسفانه موجب شد عدهای هم در داخل آن را باور کنند و درصدد حل مشکل برآیند! این عده، راهحل این «مشکل» و بهزعم آنها سوءتفاهم پیش آمده را تنازل در برابر غربیها و دادن امتیازات بیش از حد دانستند و در دو مقطع 82 تا 84 و 92 تا الان، همین مسیر را طی کردند!
در سالهای 82 تا 84، کلید حل مشکل در دستان تروئیکای اروپا (آلمان، انگلستان و فرانسه) جستوجو شد و به نامه عتابآلود مردادماه 84 آقای روحانی دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی به سه کشور اروپایی ختم گردید.
در پایان این نامه، آقای روحانی پیشنهادهای اروپا را «مضحک» و شبیه «دستور استعماری کاپیتولاسیون» و «توهین به تمام ملت ایران» توصیف کرد و از سه کشور اروپایی خواست که «از ملت ایران پوزش طلبند!»
در دوره جدید که به طور ویژه از زمان پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شروع شد، همان تیم قبلی علت ناکام ماندن مذاکرات دور گذشته را حضور نداشتن آمریکا در مذاکرات دانستند و راهحل مشکل را تکرار مذاکره اما با حضور آمریکا و همراه با امکان مذاکره مستقیم با این کشور تشخیص دادند. صرف نظر از چرایی موافقت با این درخواست که بارها گفته شده و باز هم در جای خود باید تکرار شود، به هر حال این اجازه برای اولین بار و به این شکل به آقای روحانی داده شد و به برجام با همه وعدههایی که از پرتو آن داده شد منجر گردید.
اگر در مذاکرات قبلی توافقنامههای سعدآباد، بروکسل و پاریس به دلیل عمل نکردن به تعهدات از سوی سه کشور اروپایی ناکام ماندند، امروز یکبار دیگر و اینبار به دلیل بدعهدی آمریکا شاهد ناکام ماندن توافقنامه برجام هستیم.
برخی باز هم به اشتباه گمان میکنند آمدن ترامپ موجب چنین وضعیتی شده است اما توجه به نطقها و مواضع رقیب ترامپ یعنی خانم کلینتون و تجربه دور قبلی مذاکرات با اروپا که ترامپی در کار نبود و حتی مواضع امروز همین سه کشور اروپایی در همراهی کامل با بخشهای مهمی از مواضع ترامپ، آشکار میکند آقایان در تشخیص مشکل دچار اشتباه شدهاند لذا راهحلهایشان جواب نداده و نخواهد داد!
منبع: جامجم
انتهای پیام/