گردش به راست اروپا
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، سایت هرالد در گزارش اخیر خود آورده است که موفقیت قابل توجه حزب آزادی اتریش و دیگر احزاب راست افراطی در اروپا و اقبال مردم به آنها تا حدود زیادی ناشی از عملکرد و سیاستهای نامناسب سوسیال دمکراتها و احزاب چپ بوده است.
نتیجه انتخابات اتریش از یک الگوی بینالمللی حکایت دارد. در حالی که احزاب چپ اروپا شکستهای پیاپی را تجربه میکنند، نفوذ احزاب راست افراطی اروپا در حال گسترش است. حتی ممکن است در آینده نزدیک، قدرت را در شماری از کشورهای اروپایی نیز به دست بگیرند.
ظهور سیاستمدارانی چون یاروسلاو کاچینسکی در لهستان و ویکتور اوربان در مجارستان، نقش موثر حزب استقلال انگلستان (UKIP) در برگزیت، رفتن نامزد حزب جبهه ملی به مرحله دوم انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، راه یافتن حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD) به پارلمان آلمان، همگی بخشی از این روند هستند.
در پایان سال 2016، احزاب سنتی و بسیاری از کارشناسان اروپایی، با پیروزی شکننده «الکساندر فان در بلن» بر «نوربرت هوفر» نامزد راست افراطی «حزب آزادی اتریش» در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کردند که قدرت راست افراطی در اروپا در حال کاهش است اما شواهد چیز دیگری نشان میدهند.
حزب آزادی اتریش در انتخابات عمومی روز یکشنبه (23 مهر) پیروزی بزرگی به دست آورد و پس از حزب مردم اتریش (ÖVP) - که حزبی محافظه کار است - در جایگاه دوم قرار گرفت. اکنون حزب آزادی آماده است در ائتلاف با محافظهکاران، به دولت راه پیدا کند. جالب اینجاست احزاب راست و چپ، در عمل، همگی برنامههای ضد مهاجرت و شوونیستی حزب آزادی اتریش را پذیرفتهاند.
به نوشته روزنامه آلمانی «دِر تاگ اشپیگل»، اکنون سباستین کورتس رهبر حزب مردم اتریش - که در انتخابات عمومی روز یکشنبه در جایگاه نخست قرار گرفت - کار هدایت حزبش را از مسیر سیاستهای سنتی دموکرات- مسیحی به سوی مسیر سیاستهای راست افراطی، به عهده گرفته است. از نظر این روزنامه: «مواضع کورتس و حزب عوامگرای راست افراطی آزادی اتریش، به طور کلی تنها در جزئیات با هم تفاوت دارد.»
سوسیال دموکراتهای اتریش، که در انتخابات اخیر در جایگاه سوم قرار گرفتند، اکنون برای جلب نظر راستهای افراطی با محافظهکاران در حال رقابت هستند. پس از انتخابات 15 اکتبر (23 مهر)، کریستین کِرن صدر اعظم اتریش و رهبر حزب سوسیال دموکرات، دوباره پیشنهاد حزب خود را برای تشکیل دولت ائتلافی با حزب راست افراطی آزادی، تکرار کرد.
دلیل اوجگیری احزاب راست افراطی در سراسر اروپا چیست؟
پاسخ این پرسش را نمیتوان تنها در سیاستهای راست افراطی جستجو کرد و باید بیشتر به سیاستهای چپهای اروپا توجه کرد! حزب سوسیال دموکرات، دیگر حزبی نیست که به دنبال اصلاحات اجتماعی باشد و از این امر، گریزان بوده است. حزب سوسیال دموکرات، برخلاف نام خود، اکنون حزبی طرفدار سرمایهداری و امپریالیسم به شمار میآید و نقش آن، دفاع از منافع سرمایهداران اتریشی در برابر رقبای بینالمللی و طبقه کارگر است.
طبق گفته مدیر عامل سیستم ریلی اتریش، کریستین کِرن قبل از اینکه رهبری حزب سوسیال دموکرات را به عهده بگیرد و صدر اعظم اتریش بشود، یک مدیر تجاری بود که سالانه حدود 700 هزار یورو حقوق دریافت میکرد.
سوسیال دمکراتها با بوروکراتهای اتحادیههای تجاری روابط بسیار نزدیکی دارند و به عنوان بازوی شرکتهای بزرگ عمل میکنند. آنها در زمینه سرکوب مقاومتهای طبقه کارگر همکاری دارند و به دنبال ترویج ناسیونالیسم اقتصادی برای جلوگیری از همبستگی طبقه کارگر در اروپا و جهان هستند. جناح اتحادیه تجاری حزب سوسیال دموکرات، خواهان ائتلاف با راستهای افراطی اتریش شده است.
به طور کلی، سوسیال دموکراتها، حتی حزب دموکرات در ایالات متحده، در مرکز توجه چپها از جمله سبزها قرار دارند و نماینده طبقه متوسط هستند. این گونه نیست که بیشتر کارگران، از سیاستهای نژادپرستانه و فاشیستی حمایت کنند.
برعکس، نشانههای بسیاری از رادیکالتر شدن سیاسی جناح چپ و رشد احساسات ضد سرمایهداری و احیای مبارزه طبقاتی، دیده میشود. سال گذشته در مبارزات انتخابات درون حزبی دموکراتها، حدود 13 میلیون نفر، که بیشتر آنها جوانان و کارگران بودند، به برنی سندرز سوسیالیست رای دادند. این در حالی بود که وال استریت و سازمان سیا (CIA) از هیلاری کلینتون حمایت می کردند.
در ماه می، در یک نظرسنجی انجام شده از سوی اتحادیه پخش برنامه های اروپایی، بیشتر افراد 18 تا 35 ساله گفتند در قیام گسترده علیه وضعیت موجود شرکت خواهند کرد. 9 نفر از 10 جوان شرکت کننده در این نظرسنجی بیان کردند با این امر موافق هستند که: «پول و بانکها بر جهان حکومت میکنند.» همین تعداد هم گفتند که: «شکاف میان ثروتمندان و فقرا در حال گسترش است.»
پیروزیهای انتخاباتی جناح راست عمدتا نتیجه رویگردانی دسته جمعی کارگران از احزاب کارگر و سوسیال دموکرات است. این احزاب در چند دهه اخیر از هرگونه مخالفت با نظام سرمایهداری دست کشیدهاند و نشان دادهاند نگران طبقه کارگر و مسائل آنان نیستند.
در عوض، احزاب یاد شده، سیاستهای مربوط به هویت نژادی و جنسیتی را تقویت کردهاند که تنها به سود یک طبقه ممتاز از اقلیتهای قومی و زنان بوده اما استانداردهای زندگی بیشتر کارگران را از نژادهای مختلف، مورد تهدید قرار داده است.
کارگران به خوبی میدانند که این احزاب به دنبال تحمیل سیاستهای ریاضت اقتصادی مورد نظر بانکها و شرکتهای بزرگ هستند. توانایی احزاب راست افراطی برای انحراف توجه مردم به سوی سیاستهای مهاجرستیزانه و نژادپرستانه، نتیجه بیتوجهی احزاب چپ به نارضایتیهای اجتماعی در درون نظام سیاسی بوده است.
از اینرو، احزاب راست به طور بیسابقهای در حال اوج گیری هستند. آنها تمام طیفهای سیاسی طرفدار سرمایهداری و حتی عده زیادی از طرفداران احزاب چپ را به سوی خود جلب کردهاند. بیتوجهی حزب سوسیال دموکرات، اتحادیهها و احزاب چپگرا به منافع اجتماعی طبقه کارگر، خلائی سیاسی ایجاد کرده است که راست افراطی با شعارهای عوامفریبانه خود میکوشد این خلاء را پر کند.
قیام علیه پناهندگان و مسلمانان بر کل فضای انتخابات اتریش، سایه انداخته بود. پناهندگان و مسلمانان برای مشکلات اجتماعی مختلف مانند بیکاری، کاهش دستمزدها و افت مراقبتهای بهداشتی که هیچ حزبی برای آنها پاسخی مترقی ارائه نمیدهد، سپر بلا شدهاند.
اتریش تا دهه 1980 به عنوان الگویی از یک کشور سوسیال دموکراتیک مدرن شناخته میشد. این کشور دستاوردهای اجتماعی خوبی در زمینههایی چون خانهسازی عمومی و مراقبت از سالمندان داشت. بانکها و شرکتهای اتریشی در تلاش برای رقابتیتر شدن و ورود به بازار جهانی به هزینه طبقه کارگر این روند را تغییر دادند.
استقرار مجدد نظام سرمایهداری در اروپای شرقی، وجود کارگران ارزان و پایین بودن مالیاتها در کشورهای این منطقه که از سوی بوروکراتهای سابق نظام استالینیستی اداره میشدند، وضعیت را بدتر کرد. وین کمتر از 100 کیلومتر با مرزهای مجارستان و اسلواکی فاصله دارد که درآمد متوسط در این کشورها، فقط یک سوم اتریش است.
ایالتهای بورگنلند و کارینتی که در شرق و جنوب اتریش واقعاند و از پایگاههای قدرت حزب آزادی اتریش به شمار میآیند، با مجارستان و اسلوونی همسایه هستند. زمانی که در تابستان 2015، دهها هزار پناهجو از مسیر بالکان به اتریش آمدند، تنشها و نگرانیهای اجتماعی در اتریش افزایش پیدا کرد.
این پناهجویان از جنگهای به راه افتاده از سوی آمریکا و متحدان اروپایی آن در خاورمیانه فرار میکردند. در ابتدا همدردی مردم اتریش با پناهجویان بالا بود اما در ادامه، محافظهکاران و سوسیال دموکراتها با سیاست بیگانههراسی حزب آزادی اتریش و نارضایتیهای اجتماعی همگام شدند.
اکنون میلیونها نفر از کارگران و جوانان به دنبال راهی برای تجدید مبارزات و دفاع از منافع اجتماعی خود هستند. از اینرو به راه افتادن یک جنبش مستقل طبقه کارگر برای مقاومت در برابر حملات اجتماعی به منافع خود، ضروری است. همچنین ایجاد حزبی برای دفاع بدون قید و شرط از حقوق دموکراتیک تمام کارگران، چه اتریشی و چه مهاجر، ضروری است؛ حزبی که طبقه کارگر را به رغم تقسیمهای ملی و نژادی متحد کند.
منبع: (The Herald)
انتهای پیام/