«مذاکرات مکمل»؛ راه طیشدهای که نباید دوباره پیموده شود
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، جمعه شب، افکار عمومی جهان تحت تاثیر سخنان تند رئیسجمهور آمریکا در خصوص ایران و توافق هستهای وین قرار گرفت. سخنانی تند و کینهتوزانه از دونالد ترامپ که همین آبانماه گذشته با بیش از 300 رای الکترال، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا شد.
ترامپ پایبندی ایران به برجام را تائید نکرد، برای خلیج فارس از نام مجعول استفاده کرد، ایران را به تروریسم متهم کرد و ... سخنان او به سرعت با واکنش مواجه شدند. حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران در مدتزمانی کوتاه پس از سخنرانی ترامپ به سخنان او تاخت و تاکید کرد که بندی به برجام اضافه نخواهد شد. وی رئیسجمهور آمریکا را به خواندن تاریخ و جغرافیا توصیه کرد و لحن بیادبانه او را مورد انتقاد قرار داد.
مقامات کشورهای مختلف نیز به سخنان رئیسجمهور ایالات متحده واکنش نشان دادند، از موگرینی گرفته تا تروئیکای اروپایی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی. ترامپ با سخنرانی خود حمایت چندانی در صحنه بینالمللی جلب نکرد، مگر حمایت رژیمهایی چون عربستان، اسرائیل و بحرین.
در خصوص اینکه از این پس چه مسیری در پیش روی برجام است، با توجه به اینکه تصمیم ترامپ غیرمترقبه نبود، پیش از این مطالب بسیاری در رسانهها نوشته و گفته شده است، بنابراین مخاطبان گرامی اطلاع دارند که تصمیمگیری در خصوص ماندن در برجام یا خارج شدن از آن برعهده کنگره آمریکاست که باید تصمیم خود را ظرف 60 روز اتخاذ کند. کنگره آمریکا میتواند وضع موجود را حفظ کند، از برجام خارج شود یا راه سومی را برگزیند که این روزها از آن بهمثابه تلاش برای اصلاح برجام سخن گفته میشود. رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا که در برخی موارد با رئیسجمهور این کشور اختلاف نظرهایی دارد، گفته که کنگره آمریکا پس از اعلام عدم پایبندی ایران به برجام، تحریمها را بازنخواهد گرداند زیرا «این یعنی خروج از توافق.»
آنطور که وزیر خارجه آمریکا گفته، دولت ترامپ از کنگره خواهد خواست که یک متمم به قانون «بررسی توافق هستهای ایران» اضافه کند؛ متممی که «آستانههای ماشهای خیلی سفت و سخت» برای بازگرداندن یکجای همه تحریمهای هستهای ایران تعریف میکند.
با این حال، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا تاکید کرده «در صورتی که نتوانیم با متحدانمان و کنگره به راه حل برسیم، برجام لغو خواهد شد.» او البته این توانایی را دارد که با امضا نکردن ادامه تعلیق تحریمها ابتدا آمریکا را از توافق خارج کند و حتی در صورتی که عزم سیاسی آن وجود داشته باشد، با استفاده از بند 11 قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، برجام را نابود کند. بنابراین اگر اکنون توپ را به زمین کنگره انداخته، معنایش این نیست که تا ابد منتظر کنگره میماند. او انتظاراتی دارد که از منظر او و همفکرانش، باید در مسیر پیش روی کنگره به آنها توجه شود.
* ترامپ چه میخواهد؟
اینکه ترامپ دقیقا چه میخواهد هم با توجه به سخنان اخیر او و دولتمردانش تقریبا واضح است. خواستههای او سه محور اصلی دارند که یکی هستهای و دو دیگر غیرهستهای هستند:
اول، برداشته شدن زوالپذیری از بندهای محدودیتزا برای فعالیتهای هستهای ایران؛
دوم؛ محدودسازی ایران در منطقه؛
سوم، محدودسازی توان نظامی ایران با تاکید بر توانمندی موشکی کشور.
بر این اساس، دولت آقای ترامپ بهدنبال آن است که توافقی را که دولت اوباما با همراهی 5 کشور دیگر با ایران امضا کرده بود، از دو بُعد تکمیل کند: اولا محدودیتهای آن را ابدی کند و ثانیا حوزههایی که دولت اوباما موفق به ورود به آنها نشد را پوشش دهد.
و البته نباید فراموش شود که هدف غایی دولتمردان آمریکایی تغییر نظام سیاسی در ایران است. تمام این امتیازگیریها برای مقدمهسازی جهت رسیدن به این هدف غایی مدنظر قرار میگیرند. از دیدگاه رئالیستی، آنها برای حمله به «اصل بقا» نیاز دارند که پیشتر رینگهای حفاظتی بقا را هدف قرار دهند. این رینگهای حفاظتی توانمندیهای جمهوری اسلامی ایران هستند که ابتدا توانمندی هستهای هدف آنها قرار گرفت و اکنون توانمندیهای منطقهای و نظامی را مدنظر قرار دادهاند.
* گروگانگیری برجام
آنچه فوقا ذکر گردید، راهبرد اصلی آقای ترامپ در قبال توافق هستهای ایران و 1+5 است و اگر نتواند به این خواسته دست یابد، این احتمال وجود دارد (دستکم به آن تهدید کرده است) که توافق را لغو خواهد کرد. این راهبرد شبیه خواسته نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس است که میگوید: «اصلاحش کنید یا نابودش کنید» (Fix it or Nix it).
در این راهبرد، اصل برجام به گروگان گرفته میشود تا اصلاحات مدنظر دولت آمریکا در آن اجرا شود. اگر ایران بپذیرد که امتیازات بیشتری بدهد، میتواند همین برجام فعلی را (با تمام نواقصش) داشته باشد و اگر امتیازدهی بیشتر از سوی تهران پذیرفته نشود، باید از برجام چشم بپوشد.
* اروپا، بازیگر میانجی؟!
مدت زیادی از اعلام قرارداد ایران و کنسرسیومی به ریاست شرکت نفتی توتال فرانسه برای توسعه فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی نمیگذرد. مدت زیادی هم از آن نمیگذرد که فرانسویها از «مذاکرات مکمل» برای برجام خبر میدهند (نه به معنای تغییر برجام، بلکه برای رسیدن به توافقاتی برای پس از سال 2025). برخی رسانهها در بدو طرح این پیشنهاد از سوی طرف فرانسوی چنین وانمود کردند که این اقدام صرفا تدبیری برای حواله دادن ترامپ به آینده است اما در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد مشخص شد که پیشنهاد فرانسویها کاملا جدیست.
فرانسویها در کنار دیگر اعضای اتحادیه اروپا تمایل جدی دارند که برجام حفظ شود، برجام برای آنها برخی منافع اقتصادی را از پی داشته که قرارداد توتال یکی از آنهاست. حتی این احتمال وجود دارد که اروپاییها و برخی در ایران به دنبال گزینه «برجام بدون آمریکا» باشند که البته با وجود تحریمهای ثانویه آمریکا عملا بیمعنا خواهد بود.
پیشنهاد ماکرون باید در کنار گزارشی گذاشته شود که اخیرا رویترز از راهبرد اروپا در مقابله با عدم اعلام پایبندی ایران به برجام از سوی رئیسجمهور آمریکا منتشر کرد. بر اساس آن گزارش، راهبرد اروپا سهبخشی خواهد بود: «اعلام پایبندی به برجام (که اکنون صورت گرفته)، رایزنی با کنگره برای جلوگیری از خروج از برجام و فشار بر ایران.» فشار بر ایران در دو حوزه عنوان شده بود: برنامه موشکی و آنچه اقدامات ثباتزدای ایران خوانده شده است. (جزئیات بیشتر)
اگر به بخش سوم راهبرد اروپا که رویترز مطرح کرده توجه شود، شباهت معناداری با خواستههای ترامپ دارد. یعنی اروپا قصد دارد، در عین اینکه تلاش میکند برجام را حفظ کند تلاش کند تا دستکم ترامپ به بخشی از خواستههای خود در خصوص برنامه موشکی ایران و فعالیتهای منطقهای این کشور دست یابد. تجلی این بخش از راهبرد اروپا میتـواند همان مذاکرات مکمل باشد که پیشتر از سوی ماکرون به آن اشاره شده بود.
* راه رفتهای که نباید تکرار شود
پیش از هرگونه تصمیمگیری، خوب است که تصمیمسازان کشور، مروری دقیق در روندی داشته باشند که منجر به حصول برجام شد. اینکه چه ایراداتی در توافق وجود داشت که اکنون شاهد مشکلات کنونی در رابطه با برجام هستیم. کدام نگاه یا اشتباهات، مشکلات امروز را بهوجود آورد؟ مکانیسم ماشه چرا پذیرفته شد؟ چرا توافق بهگونهای بسته شد که تغییر رئیسجمهور در آمریکا بتواند تا این حد بر مقدرات آن اثر بگذارد؟ درس گرفتن از گذشته همواره برای آینده راهگشاست. همانطور که اگر از سال 2003 و مذاکرات آن بهخوبی درس گرفته میشد، شاید برخی مشکلات در برجام پیش نمیآمد.
اما به هر روی، باید به این نکته توجه داشت که راهی که در گذشته طی شد، نباید دوباره طی شود. مذاکرات مکمل، یعنی امتیاز دادن در حوزههایی که در برجام نپذیرفتیم امتیازی بدهیم. میخواهند با زدن به زیر میز توافق (که همچنان میتوان به اصل آن توافق ایرادات جدی وارد دانست) ایران را به امتیاز دادنهای بیشتر وادار کنند. کسانی که در گذشته با ایران پای میز مذاکره نشستند و الان امتیازات بیشتر میخواهند، هرگز شایسته آن نیستند که مجددا طرف مذاکره قرار بگیرند.
اینکه اروپا قصد حفظ برجام را دارد، میتواند مورد استقبال طرف ایرانی قرار گیرد، اما نه به قیمت امتیازات بیشتر. از کجا معلوم که پس از دور جدید مذاکرات و دریافت امتیازات جدید، دوباره زیر میز نزنند و امتیازات بیشتر طلب نکنند.
طرف مقابل باید بداند که زیادهخواهیهایش به جایی نخواهد رسید وگرنه به زیادهخواهی ادامه میدهد.
ترامپ تاجر است و شیوه معامله کردن را خوب میداند. تاجران حرفهای حتما قبل از معاملات طرف معامله خویش را خوب میسنجند. اگر امروز به این نتیجه رسیده که با فشار گلوی توافق هستهای میتواند امتیازات بیشتری بگیرد، نتیجه سنجش اوست. رفتار ما باید بهگونهای باشد که محاسبات او را تغییر دهد.
منبع: فارس
انتهای پیام/