همسران شهیدان بابایی و دوران، الگوی من در «دریاچه ماهی» بودند
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، «دریاچه ماهی» عنوان فیلمی است که این روزها روی پرده سینماهای کشور رفته است. این کار ارزشی، داستانی نو دارد که تا به حال کمتر به آن پرداخته شده، اما همانند گذشته با این فیلم دفاع مقدسی نیز در اکران عمومی برخورد خوبی نشده است! معضلی که سالها در سینمای کشورمان وجود دارد و انگار راه درمانی نیز برای آن نیست.
«دریاچه ماهی» در حوزه سینمای دفاع مقدس کاری است که تا به حال نمونه آن را کمتر دیدهایم. در این فیلم به نوعی ریتم فیلم احساسی و شاعرانه است و به خوبی میتوان بار عاطفی را در این کار مشاهده کرد، آیا چنین ویژگیهایی برای انتخاب شما مهم بوده است؟
این کار به عقیده من یک اثر نو و جدید در حوزه سینمای دفاع مقدس است، چون در این عرصه آثاری که در آنها نگاهی شاعرانه به جنگ شده باشد تعدادشان بسیار کم است. این امتیاز به نظرم نکتهای مثبت است که جدا از کمک به فیلم میتواند برای فیلمهای این حوزه تاثیرات مثبت به همراه داشته بشد، چون سینمای دفاع مقدس نیازمند این است که در آن رویکردهای جدیدی مد نظر قرار گیرد.
معمولاً در فیلمهایی که محوریت آن، موضوعات دفاع مقدسی است بازیگران برای خود الگوهایی را انتخاب میکنند تا با نزدیک شدن به آنها بتوانند بهتر به نقش خود نزدیک شوند. شما در فیلم «دریاچه ماهی» آیا فرد خاصی را به عنوان الگو مد نظر داشتید؟
همه ما در زندگی روزمره خود، تجربه مواجه با خانواده شهدا را لمس و حس کردهایم. من نیز از این قاعده مستثنی نیستم و بارها این تجربه را داشتهام، اما اگر مثال بخواهید باید بگویم زمانی که سریال «شوق پرواز» را کار میکردم با همسر شهید بابایی روبهرو شدم این ارتباط ادامهدار بود و من از وی بسیار تاثیر گرفتم. در ضمن آشنایی با همسر شهید عباس دوران عامل دیگری بود که به من کمک کرد تا از چنین شخصیتهای بزرگی، برای ایفای بهتر نقشم الگو بگیرم.
اگر بخواهید در یک کلمه حسی را که در این فیلم وجود دارد توصیف کنید، چگونه بیان میکنید؟
من چشم انتظاری را کلمهای مناسب برای توصیف این فیلم میدانم، چون در «دریاچه ماهی» به خوبی این حس را مشاهده میکردم. در این کار نشان داده میشود که یک خانواده چگونه سالها در انتظار بازگشت عزیزان خود روز و شبشان را پشت سر میگذارند، البته بیان چنین احساسی شاید در کلام راحت باشد، اما در عمل بسیار دشوار است.
مریم دوستی کارگردان جوانی است که برای اولین فیلم خود موضوعی دفاع مقدسی را به عنوان پیام انتخاب کرده است. آیا ورود فیلمسازان زن و جوان را به این حوزه را اقدام مبارکی در جهت رونق سینمای دفاع مقدس میدانید؟
در ابتدا با این موضوع که ما سینما را به زنانه یا مردانه تقسیم کنیم به شدت مخالفم، چون ممکن است فیلمهایی توسط فیلمسازان مرد ساخته شود، اما آن کار از احساس بسیاری بالایی سود برده باشد. بهترین نمونه برای این گفته نیز، فیلم «باشو غریبه کوچک» ساخته استاد بهرام بیضایی است که در آن به زیبایی به احساسات یک کودک و مادر پرداخته میشود. ولیکن جدا از این موضوع مشارکت زنان فیلمساز در این قبیل موضوعات به نظرم اتفاق بسیاری خوبی برای سینمای ایران است. برای این گفته نیز دو مثال ذکر میکنم.
فیلم سینمایی «گیلانه» ساخته رخشان بنی اعتماد به نظرم کاری بود که به هیچ وجه نمیتوانم آن را فراموش کنم، چون احساسی که در آن وجود داشت، هنوز بعد از سالها در کار وجود دارد و باز هم در زمان دیدنش مرا تحت تاثیر قرار میدهد. فیلم «شیار ۱۴۳» هم این ویژگی را داشت.
متاسفانه در شرایط فعلی سینما، برخورد خوبی در اکران با فیلمهای دفاع مقدسی صورت نمیگیرد. درباره این فیلم نیز چنین اتفاقی رخ داد و سبب آزردگی کارگردان هم شد.
به نکته درستی اشاره کرد که باید با تاسف از آن یاد کرد، زیرا بسیاری از سینماداران ما معیارشان برای انتخاب آثار به میزان فروش فیلمها بر میگردد. این فروش هم در برخی مواقع هیچ ربطی به کیفیت ندارد، زیرا هستند کارهایی بیارزشی که بدون داشتن کیفیت، تنها برای برخی ظواهر فریبنده، جذب تماشاگر میکنند
برای اینکه فیلمهای ارزشی و هنری در اکران با مشکلات رو به رو نشوند سیاستی اندیشیده شد تا آثار مورد نظر در قالب سینماهای گروه هنر و تجربه فرصت نمایش پیدا کنند. آیا این اقدام موجب دیده شدن فیلمهای مربوطه شد؟
من نیز در ابتدایی که این گروه (هنر و تجربه) شکل گرفت خوشحال شدم، چون تصورم این بود که به مدد چنین تصمیمی فیلمهایی نظیر «دریاچه ماهی» بیشتر و بهتر دیده میشود، اما متاسفانه این امید رنگ باخت، چون این گروه سینمایی نیز بعد از مدتی درگیر مشکلات خاص خود شد که من از آن به عنوان دردسرهای مافیایی نام میبرم.
منبع: ایکنا
انتهای پیام/