در «اپراتور نسل چهارم» متن را به سمت بازیگرانم بردهام/ علت انتخاب رهنما نزدیکی فیگور هنریاش به کاراکتر نمایش
کمپانی تئاتر مستقل تهران پس از اجرا نمایش «باد شیشه را میلرزاند» به عنوان اولین اثر اجتماعیاش، قرار است نمایش «اپراتور نسل چهارم» را از 12 مهرماه با کارگردانی باقر سروش در تئاتر مستقل تهران روی صحنه ببرد. وی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا اطلاعاتی درباره این اثر ارائه کرده است که میخوانید:
روند تولید اثر چگونه آغاز شد؟
از ابتدای تاسیس تئاتر مستقل برنامه مدونی برای خود گروه تعریف شده بود. در فاز اول این برنامه بر روی آثار شکسپیر کار شد که من بازنویس آن کارها بودم. در ادامه قرار بود روی آثار آجتماعی کار شود. به همین دلیل (اپراتور نسل چهارم) از طرف همه گروه برای شروع پیشنهاد شد. این متن را 5 سال پیش نوشتم؛ یه بار با گروهی دیگر کار تمرین شده و البته به اجرا نرسیده بود. با جدی شدن مسئله گروه شکل گرفت و در نهایت تمرینها را آغاز کردیم. قاعدتا بعد از گذشت پنج سال از نگارش متن، تغییرات و بازنویسیهای جدیای صورت گرفت که بخش زیادی از آن همزمان با تمرینات بود.
شیوه اجرای نمایش برچه اساس طراحی شد؟
روش من در تمرینات نمایش «اپراتور نسل چهارم» این بود که بازیگران را به سمت متن سوق ندهم بلکه متن را به سمت بازیگرانم ببرم به طوریکه متن شبیه بازیگر شود.
من مناسبتهایی در بازیگران میبینم که بر اساس فیزیک، شکل، رفتار، گفتار و ... بر روی متن تاثیر میگذارد، البته در این مسیر ریشه و اندیشههای متن تغییر نمیکند بلکه لایههای بیرونی اثر دستخوش دگرگونی میشود. نمایشنامه در ظاهر رئالیستی است. اما چیدمان مناسبتها و ارجاعاتی که به بیرون دارد، او را از رئالیسم فراتر میبرد. به همین دلیل بازی در کارهای این چنینی بسیار سختتر از کارهای فرمال است.
«اپراتور نسل چهارم» از چه مضمون و موضوعی برخوردار است؟
بستر نمایش «اپراتور نسل چهارم» قصه اجتماعی خانوادگی است که قاعدتاً شبیه به همه نمایشنامههای این شکلی به اجتماعی بزرگتر ارجاع دارد. در این اثر قرار است دکل مخابرات در حیاط خانهای نصب شود که بر اساس این اتفاق همه مناسبات خانواده دستخوش تغییر می شود. در این اثر هریک از المانها مابه ازاهای اجتماعی دارد و کاراکترها هرکدام نماینده طبقه خاصی از جامعه هستند.
نمایش در چه حال و هوایی میگذرد؟ آیا در طراحیها المانها و نشانههایی از جغرافیای خاص دیده میشود؟
در ظاهر همه چیز به زمان حال اشاره دارد ولی با پیشروی اجرا، گستره تاریخی متن پهن میشود و میتواند به همه جا سرک بکشد. همچنین کار را به گونهای پیش بردیم که نمایش به مکان و زمان خاصی پیوست نشود بلکه ما بخشهایی را در این نمایش میبینیم که برای زمان حال است اما میتواند بسط پیدا کند. در این شکل از اجرا در هنگام نوشتن کار سختی پیش روی نویسنده است. چراکه باید واژگانی انتخاب کند که که ضمن اینکه در ابتدا میگوید من در زمان حال روایت می شوم، همزمان مخاطب را در زمان حال نگه ندارد.
در شکل رفتارها دست به عصا حرکت کردهایم، به طوری که در حد فیگور و تصویرهای کوچک است و بیشتر نمایشنامه بازسازی را به دوش میکشد، حتی در طراحی لباس هم این دغدغه را داشتیم که لباس کار شبیه لباس مردم کوچه و بازاری نباشد و مخاطب در بیرون از سالن، لباس را بر تن افراد نبیند. البته طراحی لباس بازیگران شکل چندان عجیب و غریبی هم ندارد.
عناصر نمایش رئالیستی است ولی سعی شده در چیدمان و شکل دوخت لباس بازیگران تا حدی از واقعگرایی فاصله بگیریم. این فاصلهگیری تا حدی نیست که مخاطب با کار فانتزی روبهرو شود.
در طراحی صحنه تمام اجزای اضافه بصری را حذف کردهایم و نهایتا به این خطوط رسیده ایم. در لباس و بخشهای دیگر اجراهایی هم همین کار شده است. در نهایت حضور بازیگر و جابجایی او روی مکان نمایش، بیشتر از آنکه به خاطر روابط علت و معلولی صرف باشد؛ به خاطر ترکیب فیگور او با معماری صحنه است.
بازیگران برچه اساسی انتخاب شدهاند و چقدر توانستهاند بر روی این متن و اجرا تاثیرگذار باشند؟
بازیگران این اثر نقشآفرینان یک اثر خانوادگی و رئالیستی صرف نیستند چراکه باید تک تک حرکاتشان موضوعیت اجتماعی برای مخاطب ایجاد کند.
شهروز دلافکار و نسیم اسدپور جزو گروه اجرایی من هستند و در این میان امیرمهدی ژوله و بهاره رهنما به کار اضافه شده است. انتخاب این این افراد هم به این دلیل بود که با توجه به اجرای اثر در سالنی حرفهای نیاز بود تا مسئله فروش و مخاطب و همچنین همکاری که با تهیهکننده داشتهایم در نظر گرفته شود و بر همین اساس از افراد شناختهشده استفاده شود.
امیر مهدی ژوله جزو دوستان ما در کار پیشینم بود و به نوعی عضو گروه تئاتر مستقل است و بهاره رهنما از گزینههایی بود که بارها برای همکاری با وی فکر میکردم. رهنما، علاوه بر بازیگری به عنوان چهره کنشگر اجتماعی، سیاسی و حضور جدیای در فضاهای مجازی دارد و چهرهای غیر از چهره هنریای برای خودش ساخته. من برای حضورش در این اثر به فیگور هنریاش فکر کردم که چقدر به کاراکتر من نزدیک است . او انسان شریف و دوستداشتنی است و با ارائه پیشنهاد همکاری همدلانه در کنار ما قرار گرفت.
آیا اجرای نمایش «خورشیدهای همیشه» به کارگردانی بهاره رهنما منافات و مشکلاتی برای تمرین و اجرای نمایش «اپراتور نسل چهارم» پیش نیاورده است؟
احساسم این است که رهنما بیشتر همکاری با این گروه را در اولویت قرار داده است. ساعت تمرین نمایش «اپراتور نسل چهارم» پیش از «خورشیدهای همیشه» است بنابراین اگر بیانرژی و خستگی هم وجود داشته باشد در تمرینات این اثر نیست. ویژگی جالب بهاره رهنما این است که جزو آدمهای پرانرژی است و این توانایی را دارد که همزمان با هم چند کار را پیش ببرد و او به واسطه حرفهای بودن و تجربههایی که از تئاتر کسب کرده، در اجراها از داشتههایش استفاده میکند و این یک امتیاز است.
چرا نمایش را در تئاتر مستقل تهران روی صحنه میبرید؟
تئاتر مستقل تهران جایی است کع توسط مصطفی کوشکی تاسیس شده و از نمایشها ی با کیفیت حمایت میکند. پیشنهاد پرداختن به نمایشهای اجتماعی از سوی تئاتر مستقل تهران مطرح شد و به همین دلیل هم نمایشهای در این راستا را در این سالن اجرا میکنم.
بعد از اجرای «اپراتور نسل چهارم» چه نمایشی را قرار است اجرا کنید؟ آیاد باز هم اثری اجتماعی روی صحنه میبرید؟
پس از «اپراتور نسل چهارم» نمایش «رومئو و ژولیت» را با ایجاد تغییرات و پس از بازنویسی در دی ماه در تئاتر مستقل تهران به کارگردانی هستی حسینی اجرا میکنیم و پس از آن هم تصمیم داریم بر روی متون ترجمه شده کار کنم. تعدادی از دوستان مترجم متنهایی را پیشنهاد دادهاند و احتمالا فاز بعدی ما کار کردن روی این متنها باشد.
انتهای پیام/