صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
کارشناس آمریکایی درباره حادثه لاس وگاس مطرح کرد؛

مردم آمریکا به «زامبی» تبدیل شده‌اند/ تفنگ‌بازی در جامعه ناامید امری طبیعی است

در نظر بگیرید در جامعه‌ای که درگیر بحران بیماری‌های روانی است، حمل اسلحه نیز مجاز و آزاد است، یعنی افرادی که کنترلی بر احساسات و روان خود ندارند و به راحتی مسلح می‌شوند؛ از این رو است که مکررا تیراندازی و کشتار در ایالات متحده رخ می‌دهد.
کد خبر : 217676

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، در نظر بگیرید در جامعه‌ای که درگیر بحران بیماری‌های روانی است، حمل اسلحه نیز مجاز و آزاد است؛ تعبیری که به کار می‌بریم این است که مردم آمریکا به «زامبی» تبدیل شده‌اند، یعنی افرادی که کنترلی بر احساسات و روان خود ندارند و به راحتی مسلح می‌شوند؛ از این رو است که مکررا تیراندازی و کشتار با‌ انگیزه‌های غیرسیاسی و ایدئولوژیک در ایالات متحده رخ می‌دهد.


یکشنبه‌شب، یک آمریکایی 64ساله روی جمعی از مردم لاس‌وگاس آتش گشود. با کشته و زخمی شدن قریب به ۶۰۰ نفر، مرگبارترین تیراندازی تاریخ آمریکا نام گرفت. عامل این جنایت، شهروندی آمریکایی بود که نه پیوندی با سازمان‌های تروریستی داشت و نه سابقه جرم و جنایت. همین امر موجب شد پلیس نتواند در جست‌وجوهای اولیه‌ بفهمد چرا او با گرد‌آوری 10 سلاح متنوع به چنین جنایت هولناکی دست زده است، اما کارشناسان دیدگاه دیگری دارند و از «زامبی‌های آمریکایی» سخن می‌گویند. هرچند گروه تروریستی داعش مطابق معمول، این اقدام مسلحانه فردی را بعد از گذشت چند ساعت به عهده گرفت.
آمریکایی «تروریست» نیست


ساعتی از وقوع تیراندازی لاس‌وگاس نگذشته بود که پلیس اعلام کرد «فرد مسلح» کشته شده؛ ضارب، آمریکایی و اهل ایالت «نوادا» است و سفیدپوست. همین اطلاعات کافی بود که او از نظر هیچ‌رسانه‌ای تروریست نباشد؛ حتی برای ترامپ. رئیس‌جمهور آمریکا که انفجار یک سطل پلاستیکی در متروی لندن را -که اتفاقا جان کسی را هم نگرفت- «حمله تروریست‌های بدبخت» خوانده بود. رییس جمهور آمریکا ساعتی بعد از این حادثه نسبت به آن واکنش نشان داد و طی یک سخنرانی با اعلام اینکه در آمریکا عزای عمومی اعلام می‌شود این تیراندازی را «یک عمل شیطانی» خواند.
این خانم آسیایی کیست؟


رسانه‌های آمریکایی اما در نبود یک مقصر غیرآمریکایی، به‌طور گسترده عکس زنی را منتشر کردند که آسیایی است و «احتمال» دارد با ضارب رابطه‌ داشته باشد. شاید چون برای آمریکایی‌ها گران تمام شده که این جنایت تاریخی به دست هموطن خودشان رقم خورده که به گفته پلیس شهر «مسکیت» که ضارب در آنجا زندگی می‌کرده، سابقه جرم هم نداشته است، حتی یک قبض جریمه رانندگی!


قاتل بی‌انگیزه


همه یک سوال را می‌پرسند: چرا استفان که گویا نه فرزندی دارد و نه پدر و مادری، و یک شهروند سر به زیر آمریکا هم بوده، تصمیم می‌گیرد روی مردمی که علی‌الظاهر با آنها خصومتی هم نداشته است، آتش بگشاید و حمام خون به راه بیندازد؟ به گفته پلیس، او که در اتاق خود بیش از 10 سلاح متنوع گرد آورده بود تا جماعتی را بکشد، پیش از ورود نیروهای امنیتی خود را می‌کشد. تا زمان نگارش این گزارش، پلیس آمریکا هنوز در جست‌وجوی‌ انگیزه اوست و شاید امید دارد بتواند او را به نوعی به گروه‌های تروریستی خاورمیانه پیوند دهد.


برای بررسی این حادثه فراتر از اخبار رسانه‌ای، با «دان دبار»، کارشناس سیاسی آمریکا به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.
تا به این لحظه بر اساس آنچه اعلام شده‌انگیزه فرد ضارب برای تیراندازی مشخص نیست. فکر می‌کنید فرد تیرانداز چه‌انگیزه‌ای برای این کار داشته است؟


این احتمال وجود دارد که فرد ضارب با توجه به حضورش در لاس‌وگاس دچار شکست بزرگ در قمار شده و همه‌چیز خود را باخته باشد و از این طریق خواسته از زندگی انتقام بگیرد.


علاوه‌بر بحران مسکن که از سال 2008 عده زیادی را دچار مشکل کرد، کاهش درآمدها عامل دیگری است که سال‌هاست گریبان مردم آمریکا را گرفته است. این در فرهنگی اتفاق می‌افتد که مثل معروفی وجود دارد که پدرت از پدرش بهتر زندگی کرد و تو باید بهتر از پدرت زندگی کنی.


عدم تحقق این موضوع باعث سرخوردگی و مشکلات روانی می‌شود؛ فشارهای اقتصادی و فشارهای روحی به دلیل عدم موفقیت در جامعه باعث فروپاشی خانواده‌ها می‌شود؛ گواه این مساله هم میزان بالای طلاق در آمریکاست.
این مشکلات روانی چطور امنیت جامعه را به خطر می‌اندازد؟


شیوع افسردگی و سایر بیماری‌های روحی در آمریکا به حدی بالاست که طبق آمار، میزان مصرف داروهای ضدافسردگی در ایالات متحده بسیار زیاد است. واقعیت این امر این است که امنیت روانی و اقتصادی در آمریکا رفته‌رفته برای طبقه وسیعی از مردم در این کشور به معضلی بزرگ تبدیل می‌شود و به جای ریشه‌یابی و حل مشکل تلاش می‌شود حیات مردم را با داروهای شیمیایی حفظ کنند.


معضل دیگری که وجود دارد این است که مصرف داروهای آرام‌بخش باعث شده است که عزم مردم برای تغییر شرایط‌شان کم شود و تنها راحت‌تر شرایط بدشان را تحمل کنند؛ همین مسائل منجر به رشد بی‌سابقه و بی‌رویه مواد مخدر و مشروبات الکلی شده است.


حالا در نظر بگیرید در جامعه‌ای که درگیر بحران بیماری‌های روانی است، حمل اسلحه نیز مجاز و آزاد است؛ تعبیری که به کار می‌بریم این است که مردم آمریکا به «زامبی» تبدیل شده‌اند، یعنی افرادی که کنترلی بر احساسات و روان خود ندارند و به راحتی مسلح می‌شوند؛ از این رو است که مکررا تیراندازی و کشتار با‌ انگیزه‌های غیرسیاسی و ایدئولوژیک در ایالات متحده رخ می‌دهد.
ریشه این مشکلات چیست؟


فارغ از هر چه رسانه‌های آمریکا که در واقع مدیریت اخبار عمومی را در این کشور برعهده دارند اعلام می‌کنند، جامعه آمریکا با خطری جدی مواجه است و آن خشونت و قساوتی است که از عدم سلامت روانی رو به رشد مردم در این کشور ناشی می‌شود. مردمی که برخلاف تبلیغات گسترده‌، در تامین نیازهای ابتدایی زندگی خود دچار مشکل هستند و تقریبا همه عمر خود را به خاطر وام‌های مختلف برای تامین هزینه‌های تحصیلی و زندگی به بانک بدهکار هستند.


دولتی که میلیاردها دلار صرف لشکرکشی به کشورهای جهان می‌کند تا «دموکراسی آمریکایی» را ترویج دهد، حتی نمی‌تواند بیمه همگانی برای شهروندان خود تامین کند، چه برسد به دانشگاه‌های رایگان. مثلا خدمات درمانی در آمریکا صرفا به ثروتمندان تعلق می‌گیرد. هنوز هم پوشش خدمات درمانی در آمریکا در میان کشورهای کاملا توسعه‌یافته بدترین وضعیت را دارد و تازه این وضعیت برای افرادی است که تحت پوشش بیمه هستند.


از سال 2007 تاکنون هزینه بیمه درمانی برای کارفرمایان 52درصد و برای کارمندان 73 درصد افزایش یافته، در حالی که درآمد متوسط آمریکایی‌ها هشت درصد کاهش پیدا کرده است. یا مثلا آمریکایی‌ها دغدغه تامین هزینه‌ها پس از بازنشستگی را دارند؛ اکثر آمریکایی‌ها به جای آنکه پس‌انداز داشته باشند، غرق بدهی هستند و طبق آمار حدود 20درصد آمریکایی‌ها در سن بازنشستگی، پس‌اندازی برای سال‌های بعد خود ندارند.


انتهای پیام/

ارسال نظر