صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۵۵ - ۱۱ مهر ۱۳۹۶
اصغر عالمیان*

علوی بیندیشیم

کد خبر : 217303

مشکل قحط الرجال و البته در تعبیری صحیح‌تر؛ معرفت الرجال، مشکلی است که همواره و همیشه و در اغلب سازمان ها و نهادها برای انتخاب کارگزاران، وجود داشته است. یعنی همیشه مدیران جدید برای شناسایی و بکارگیری آدم های توانمند، کاردان، متعهد، سالم و وظیفه شناس در مسئولیت ها با محدودیت هایی مواجه بوده و هستند.


البته وقتی بخوبی به ژرفای قضیه نگاه می کنیم، درمی یابیم نگرانی و محدودیت اغلب مدیران برای یافتن افراد مناسب برای انتصاب در مسئولیت ها در بیشتر موارد ناظر به موضوع «هماهنگ بودن» فرد با شخص مدیر است تا تعهد و کارآمدی و تخصص و ... هر چند هماهنگ بودن هم خود می تواند یک معیار باشد اما نه به عنوان اصلی ترین و محوری ترین معیار.
به‌عبارت بهتر در اغلب موارد، سلایق فردی یا باورهای اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی و تأسف بارتر در برخی مناطق کشور، تمایلات قومیتی و فامیلی مدیر است که مهمترین معیار شناسایی و انتصاب افراد محسوب می شود.
همین موضوع، همواره و در ادوار مختلف، بویژه در جابه‌جایی‌های کلان سیاسی و مدیریتی، موجب از دست رفتن بخش بسیار بزرگی از تجربه و توان تخصصی افراد متعهد و دلسوز در سازمان‌ها و در مجموع در کشور شده است و چه خسارتی بالاتر از این؟!
نگاهی کوتاه به بخشنامه حکومتی و مدیریتی امیرمومنان امام علی (ع) به مالک اشتر، نشان می‌دهد که شیوه انتخاب و انتصاب افراد در سیره علوی با آنچه امروزه برخی مدیران انجام می دهند، فرسنگ‌ها فاصله دارد اگرچه همه خود را مدعی پیروی و ارادت به حضرتش می پندارند.!
شیوه صحیح و اسلامی انتصاب کارگزاران به خوبی در نامه 53 نهج البلاغه ذکر شده است؛
امیر عدالت، اولین گام در انتصاب افراد را «اندیشه» در امور کارگزاران و به کار گماردن آنان بر اساس «اختبار» یعنی آزمایش و شناخت می داند:
ثم انظر فی امور عمالک، فاستعملهم اختباراً...
نه انتصاب بر پایه «مُحابَاه» و «أَثَرَه» یعنی بکارگیری افراد بر اساس امیال شخصی، قومیتی، دوستی، جانبداری، محبت و انتخاب بر اساس خودپسندی!
... و لا تُوَلِّهِم مُحابَاه وَ أَثَرَه...
و انتصاب کارگزاران بر پایه دوستی و خودپسندی را از انواع «جور و خیانت» می داند.
امیرالمومنین علی علیه السلام در ادامه بر معیارهای مهمی همچون؛ «تجربه»، «حیا»، «اصالت» و «وابستگی به خاندان پاک و با تقوی» و «تقدم در مسلمانی»، تأکید می فرمایند و دلیل توجه به اینگونه مختصات در انتصاب افراد را در 4 موضوع بیان می فرمایند:
- فانهم اکرم اخلاقاً؛ اخلاق آنان گرامی تر(توجه به کرامت انسانی)
- أصحُّ اعراضاً؛ آبرویشان محفوظ تر؛ (توجه به حیثیت و آزادگی)
- و اقلَّ فی المطامع اشراقاً؛ طمع ورزی شان کمتر (توجه به پاکدستی و امانتداری)
- و ابلغ فی عواقب الأمور نظراً؛ آینده نگری آنان بیشتر (توجه به مدیریت راهبردی و چشم انداز داشتن)
مولای متقیان در ادامه بر ارزانی داشتن «روزی فراوان» و حقوق کافی به اینگونه کارگزاران و نتایج مطلوب آن تأکید می فرمایند و بررسی رفتار و «نظارت» بر عملکرد و «بازرسی پنهانی» از آنان و در صورت خیانت، «برخورد سخت» و سریع و «تحقیر» آنان را در جامعه، مکمل مدیریت کارگزاران می داند.
بنابراین باید دید آیا امروزه بسیاری از مدیران در شناسایی و انتصاب کارگزاران بر روش علوی عمل می کنند یا ... ؟!
آیا مشکل قحط الرجال است یا عدم شناخت کافی از معارف روشن و دقیق اسلامی بویژه مبانی مدیریت علوی؟


*عضو هیأت علمی گروه حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز


انتهای پیام/

ارسال نظر