صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۲۷ - ۱۰ مهر ۱۳۹۶

بحران روهینگا؛ پیروزی منافع بر انسانیت

ترجیح منافع قدرت‌های بزرگ بر مسائل حقوق بشری یکی از مهمترین دلایل ناتوانی جامعه بین‌الملل در کمک به مسلمانان میانمار است.
کد خبر : 217230

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، سایت «مدرن دیپلماسی» در یادداشتی به قلم «شریف‌ الاسلام‌» ضمن بررسی بحران روهینگا معتقد است این بحران تا حدود زیادی ناشی از ارجحیت منافع قدرت‌های بزرگ بر انسانیت و حقوق بشر است.


در حالی که جامعه بین‌الملل بارها نگرانی های عمیق خود را از نسل کشی مسلمانان روهینگا در میانمار بیان کرده است، روسیه و چین، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد را برای پایان دادن به این بحران، بلوکه کرده‌اند.


هر زمان که سازمان ملل متحد سعی کرده است اقدامی در رابطه با نقض شدید حقوق بشر در میانمار انجام بدهد، اعضای دائم شورای امنیت با در نظر گرفتن منافع اقتصادی، سیاسی و ژئواستراتژیک خود، از دولت میانمار حمایت کرده‌اند.


از این‌رو این پرسش پیش می‌آید که: «آیا ما شاهد نسل‌کشی دیگری مانند نسل کشی رواندا هستیم؟» نسل‌کشی رواندا نشان داد که سازمان ملل متحد یک نهاد ناموفق است. ناتوانی سازمان ملل در حل و فصل بحران میانمار هم، پیامدهای منفی بسیاری در عرصه بین‌المللی خواهد داشت که در ادامه به آنها پرداخته می‌شود.


اول از همه، دولت‌ها به ویژه دولت‌های خودکامه یا سرکوبگری که روابط نیرومندی با کشورهای عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد دارند، در برخورد با مردم خود، دیگر به حقوق بشر و مسائل انسانی، اهمیت نخواهند داد. در واقع، حمایت اعضای دائم شورای امنیت از چنین دولت‌هایی، نشان دادن چراغ سبزی به آنها برای انجام جنایت‌های بیشتر در آینده است.


دوم، یک روابط بین‌الملل واقع‌گرایانه بر پایه منافع و قدرت بر انسانیت و عدالت، غلبه پیدا خواهد کرد. چنین روابط بین‌المللی، برای مردم جهان، پیامدهای فاجعه باری به ارمغان خواهد آورد. چنین نظامی برای اکثریت، سودی در بر نخواهد داشت و به سود یک گروه ممتاز خواهد بود.


سوم، مشروعیت سازمان ملل متحد به عنوان یک نهاد کارا برای حفاظت از مردم جهان، زیر سوال می‌رود. در واقع، سازمان ملل آخرین امید بسیاری از مردم بی صدا و به حاشیه رانده شده جهان است. اگر اعضای دائم شورای امنیت همچنان از یک روابط بین‌الملل واقع گرایانه مبتنی بر منافع ملی خود جانبداری کنند، دیگر برای سازمان ملل به عنوان یک نهاد، بسیار دشوار خواهد بود که برای همه مردم، فعالیت کند.


اگر سازمان ملل متحد قادر به حفاظت از مردم و انجام اقداماتی علیه جنایتکاران نباشد، مردم جهان در آینده باز هم شاهد چنین نسل کشی‌هایی خواهند بود. اگر سیاست قدرت بر نهادهای بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد برتری پیدا کند ممکن است که جهان، بار دیگر جنگی مانند جنگ جهانی دوم را تجربه کند.


چهارم، با چنین رویه‌ای، کشمکش و رقابت بر همکاری و صلح، غلبه خواهد کرد. به این ترتیب، جهانی که امروز شاهد آن هستیم؛ یعنی: جهان صلح، رفاه و وابستگی متقابل، زیر سوال می‌رود. اگر امروز سازمان ملل متحد نتواند برای مسلمانان روهینگا کاری انجام دهد، در آینده نزدیک، دیگر نهادها و کشورها برای کمک به مردم ستم دیده جهان، کاری انجام نخواهند داد.


سرانجام، باید توجه داشته باشیم: ما چه درس هایی به نسل‌های آینده خواهیم داد؟ آنها چه خواهند آموخت؟ آیا می خواهیم به نسل‌های آینده درس‌هایی درباره یک روابط بین‌الملل واقع گرایانه، دنیایی که برای آنها کار نمی‌کند یا یک آینده نامشخص و ناامن، بیاموزیم؟


با توجه به آنچه بیان شد، اکنون وقت آن رسیده است که ساختار شورای امنیت سازمان ملل متحد به ویژه حق وتوی اعضای دائم این شورا، مورد بازنگری قرار بگیرد و برای بشریت و نه یک منافع ملی محدودنگر، کار کنیم. وقت آن است که برای یک روابط بین‌الملل صلح آمیز و بهبود وضعیت زندگی همه افراد بشر، تلاش کنیم.


منبع: moderndiplomacy.eu




انتهای پیام/

ارسال نظر