صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۸:۵۱ - ۰۹ مهر ۱۳۹۶
آنا گزارش می دهد

البرز، قطب‌ تعزیه و نمایش‌های آیینی ایران/ ماجرای مرگ تعزیه‌خوان در روز عاشورا

دانش‌آموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج معتقد است با توجه به شواهد تاریخی برجای مانده، استان البرز یکی از قطب‌های مهم و قابل توجه تعزیه و نمایش‌های آیینی در ایران است.
کد خبر : 216987

به گزارش خبرگزاری آنا، دکتر حسین عسکری متولد سال 1353 خورشیدی در کرج و دانش آموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، دکتری مدیریت راهبردی دانش، نویسنده چهار عنوان کتاب: کتابشناسی ساوجبلاغ، نقد دل، دشتی به وسعت تاریخ و روستای ایستا، مدرس دانشگاه، عضو هیات موسس موسسه رخسار قرآن و موسسه فرهنگی و هنری شمیم جوان البرز، نویسنده حدود 100 مدخل در دایره المعارف تشیع و مولف تعدادی مقاله منتشرشده در نشریه های فرهنگی است.


این پژوهشگر و البرزپژوه معتقد است با توجه به شواهد تاریخی برجای مانده، استان البرز از قطب های مهم و قابل توجه تعزیه و نمایش های آیینی در ایران است. این ویژگی مهم فرهنگی، اقتضا می کند که با همت مسئولان فرهنگی استان، این عنوان هویتی ارزشمند به نام استان البرز ثبت شود. تعزیه به اندازه ای در استان البرز دیرپا و گسترده است که مرحوم دکتر علی شریعتی از قول مرحوم جلال آل احمد به وجود 360 مجلس تعزیه در یکی از مناطق البرز یعنی طالقان اشاره می کند.



بخشی از ویژگی های استان البرز در این باره عبارتند از:
نخستین پژوهش علمی درباره شبیه خوانی در ایران


دکتر عنایت الله شهیدی (درگذشت ۱۳۸۲ش) استاد فلسفه دانشگاه تهران و تعزیه پژوه نامدار البرزی است که نخستین پژوهش علمی درباره شبیه خوانی در ایران را انجام داده است. از دهه چهل به جهت علاقه فراوان به تعزیه و همچنین توصیه پروفسور پیتر چلکووسکی (Peter chelkowski) ایران شناس و استاد فلسفه شرق و مطالعات اسلامی در دانشگاه های آمریکا به این وادی کشانده شد و مطالعات دامنه داری را درباره نسخه های تعزیه و نیز شیوه ها و مکاتب مختلف تعزیه خوانی آغاز کرد.


مدّتی استاد فلسفه دانشگاه تهران بود اما از دهه چهل وارد پژوهش های تعزیه و نمایش های مذهبی شد. طرح جامع پژوهش تعزیه خوانی در ایران، با درنظر گرفتن همه مباحث مربوط به تعزیه و تعزیه خوانی و ارزش اجتماعی و فرهنگی و پایگاه هنری این نمایش آیینی در تاریخ هنرهای سنّتی، موضوعاتی بودند که در دوازده سال به وسیله استاد شهیدی مورد پژوهش قرار گرفت و در سال ۱۳۷۹ش به عنوان پژوهش برگزیده فرهنگی سال انتخاب شد. این پژوهش در سال ۱۳۸۰ش با عنوان «پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی: از آغاز تا پایان دوره قاجار در تهران» با همکاری کمیسیون ملّی یونسکو در ایران در ۸۲۰ صفحه به چاپ رسید.
مقالاتی از او در نشریات تخصصی به ویژه «فصلنامه پژوهش تئاتر» و «فصلنامه هنر» به چاپ رسیده است. چند مقاله او نیز به وسیله پروفسور چلکووسکی به انگلیسی برگردانده شده که سپس به فارسی ترجمه شده است. استاد شهیدی در ۱۸ مرداد ۱۳۸۲ بر اثر ابتلاء به بیماری سرطان در تهران درگذشت.


تعزیه خوان البرزی تکیه دولت



استاد علی اکبر برغانی معروف به «اهل عزا» از تعزیه خوانان البرزی تکیه دولت بود که در یکی از تعزیه های پرشور آن تکیه، مورد تشویق شاه قاجار قرار گرفت. در تاریخ ایران، نام تکیه دولت با تعزیه و تعزیه خوانی گره خورده است. ساخت این تکیه از سال 1283ق به دستور ناصرالدین شاه قاجار در شهر تهران آغاز شد و در سال 1290ق همزمان با نخستین سفر شاه قاجار به فرنگ به پایان رسید. تکیه دولت به وسیله دوستعلی خان معیرالممالک و همزمان با کاخ شمس العماره بنا شد. در محرم سال 1291ق نخستین تعزیه خوانی در این تکیه برگزار شد که هر سال با شکوه تر تا سال قتل شاه قاجار در سال 1313ق ادامه داشت. حضور در تعزیه خوانی تکیه دولت از آرزوها و علایق قلبی ایرانی ها به ویژه اهالی پایتخت بود. به همین جهت، مردم ساعت ها پیش از آغاز تعزیه در این تکیه حاضر می شدند.


علی اکبر برغانی معروف به «اهل عزا» از تعزیه خوانان البرزی تکیه دولت در اواخر عهد ناصری و دوره مظفرالدین شاه قاجار بود. می گویند ناصرالدین شاه یا مظفرالدین شاه قاجار پس از یکی از تعزیه های پرشور تکیه دولت، لقب اهل عزا را به او داده است.
توضیح آنکه در یکی از نسخه های تعزیه شهادت حضرت علی اکبر، قطعه شعری است از نوع مثنوی و در بحر متقارب، با این مطلع: «خدایا چه گردد مآل حسین/ دل سنگ سوزد به حال حسین». این قطعه را شبیه علی اکبر به هنگام پوشیدن کفن و آماده شدن برای رفتن به میدان جنگ به شیوه «زبان حال» می خواند. می گویند علی اکبر برغانی نخستین بار این اشعار را در مایه «راز و نیاز اصفهان»، چنان با حالتی غم افزا و مؤثر خواند که شاه قاجار پس از پایان تعزیه او را به لقب اهل عزا مفتخر کرد.



در اعلان های تکیه دولت و برخی از فهرست ها و نسخه های مربوط به اواخر دوره ناصری نام علی اکبر خوانی در تعزیه ها به نام «علی اکبر» آمده است که معلوم نیست همین علی اکبر برغانی است یا کس دیگر. اهل عزا صدایی زیر، رسا و چهره و اندامی برازنده داشت. در تعزیه ها بیشتر شبیه علی اکبر و قاسم بن الحسن می شد و گاهی نقش های زنانه درجه دوّم را نیز برعهده می گرفت. خوش صدایی و آگاهی او و مادرش از گوشه ها و ردیف های موسیقی مشهور بوده است.
برگزاری عاشورا در طالقان براساس تقویم دیلمی


بازماندگان ملا علی بابا مهرانی (مخلص) در روستای مهران طالقان حدود یک قرن و نیم است که همه ساله، آخرین جمعه تیر ماه را به مناسبت سالگرد شهادت حضرت امام حسین علیه السلام (عاشورا) سوگواری می کنند. آنان با سیاهپوش کردن معابر و منازل و بر افراشتن پرچم های سیاه به عزاداری، سینه زنی، تعزیه خوانی و اطعام می پردازند. ملا علی بابا مهرانی فرزند شیخ لطفعلی از شعرا و ادبای عصر زندیه است. او تا 50 سالگی کمتر شعر می سروده و بیشتر تعزیه خوانی می کرده است که پس از مشاهده رویایی معنوی در سال 1280هجری قمری با جدیّتی بیشتر به تعزیه خوانی مشغول شده و در تعیین زمان دقیق اتفاقات ماه محرّم براساس گاه شماری دیلمی از این رویا مدد می گیرد.


آخرین جمعه تیر ماه براساس گاه شماری کوهنشینان، شمال ایران مصادف با روز عاشورا است. در روزگاران گذشته که هنوز استفاده از تقویم ماه های خورشیدی رواج چندانی نداشت؛ گاه شماری دو سوی دامنه های البرز به ویژه طالقان به این صورت محاسبه می شد که هر ماه را سی روز حساب می کردند که به این ترتیب سال، 360 روزه میشده و پنج روز باقیمانده از 365 روز سال خورشیدی را جزء ایام عمر خود محسوب نمی کردند. آنها 21 تا 25 فروردین را با عنوان «پنجه پیتک» (خمسه مسترقه)، پنج روز آخر سال به شمار می آوردند. ماه های این تقویم به گویش محلّی عبارتند از: «اوّلماه، سیاماه، دیهماه، ورفنماه، نوروزماه، تنشورماه، کرچماه، هریماه، تیرماه، مردالماه، شریرماه، امیرماه.» درباره 360 روز بودن این تقویم که برخلاف ماه های خورشیدی از نظر مطابقت ماه با فصل فرق داشت؛ گفته اند: «رواج دهندگان آن پنج روز اوّل را جزء سال جدید به حساب نمی آوردند تا سایر ماه ها 30 روزه شود. شاید نمی توانستند ماه های نیمسال اوّل را 31 روزه محاسبه کنند؛ به همین دلیل وقتی 5 روز اول سال را به سال دیلمی می افزاییم سال 365 روز به دست می آید.»


نوروزماه گاهشماری دیلمی برابر با ماه های چهارم و پنجم خورشیدی (تیر و مرداد) است که مانند ماه های طبری از نیمه تیر ماه آغاز می شود. بازماندگان ملاعلی بابا در طالقان بر این باورند که 10 محرّم سال 61 هجری قمری (عاشورا) برابر با 20 مهر 59 خورشیدی و مصادف با چهارم نوروز ماه گاه شماری دیلمی بوده است. از نسخه خطّی «تشبیه المصائب» ملاعلی بابا مهرانی چنین برمی آید که دوستداران امام حسین علیه السلام در روستای مهران طالقان علاوه بر ایام محرّم در روز چهارم نوروز ماه به عنوان «عاشورای قدیم» سوگواری می کردند که به تدریج به روز هفتم و بعدها به روز هجدهم و اکنون به آخرین جمعه تیر ماه (نیمه دوّم نوروز ماه دیلمی) انتقال یافته است. برخی از اهالی روستای مهران بر این نظرند که مرحوم مخلص با استفاده از علم نجوم روزگار خویش و مکاتبه با «مرحوم شیخ جعفر مازندرانی، تاریخ عاشورای سال61 هجری قمری را با تاریخ فرس قدیم مطابقت داده و آغازگر آیین عاشورای قدیم در منطقه طالقان بوده است.



آیین های سوگواری ثبت شده در البرز


این هفت اثر فرهنگی ناملموس مربوط به آیین های سوگواری حسینی در استان البرز در فهرست آثار ملّی به ثبت رسیده است: تعزیه سنّتی کلاک کرج، آیین های تعزیه روستای برغان، آماده سازی حسینیه اعظم برغان برای ماه محرّم، نذر ریشه در روستای برغان ساوجبلاغ، عاشورای قدیم در روستای مهران طالقان، سینه زنی شیلنگه در روستای گلینک طالقان و آش حلیم ۲۸ صفر شهر کرج.
مثنوی سوز و گداز فقیه البرزی


کتاب «مثنوی سوز و گداز» اثر میرزا عبدالوهاب برغانی فقیه البرزی است که به تازگی منتشر شده است. این کتاب درباره رویدادهای فاجعه کربلا و برگرفته از یک نسخه خطّی است. شاعر این اثر، فرزند آیت الله شیخ محمّدصالح برغانی بنیانگذار مدرسه صالحیه قزوین است. میرزا عبدالوهاب برغانی متخلّص به رضوان مجتهد، متکلّم، واعظ و شاعر روزگار قاجار بود. از مشهورترین شاگردان وی، سیدجمال‌الدین اسدآبادی است که در مدرسه صالحیه، فلسفه و عرفان را از او فراگرفت. شادروان استاد عبدالحسین شهیدی صالحی «مثنوی سوز و گداز» را گردآوری کرده و مقدّمه‌‌ای هم بر آن نوشت؛ اما خود کتاب را ندید و پیش از انتشار آن درگذشت.
مرگ یا دعوت در روز عاشورا؟


مرگ حاج اسماعیل اخلاقی (1315- 1388ش) از تعزیه خوانان استان البرز، در 73 سالگی قصه عجیبی دارد، قصه ای که اهالی شهر تنکمان از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز از دیدن و شنیدنش انگشت به دهان ماندند. مرگی که بیشتر به قصه های تاریخی و گاهی هم خاطرات قدیمی ها می ماند. مرگی که دقیقاً ظهر روز عاشورای محرّم 1431ق یعنی دقیقاً ششم دی ماه سال 1388 در شهر تنکمان رخ داد. مرگی که به گفته خیلی ها ناگهانی بوده بدون داشتن سابقه بیماری خاصی در حاج اسماعیل، مرگی که سکته و... نبوده، یک مرگ طبیعی، شاید هم یک دعوت... شاهدان نزدیک این اتفاق هم هیات عزاداران حسینی تنکمان بودند، هیاتی که از سال 1354ش تأسیس شد. تعزیه خوانی در این روستا بالای 150 سال قدمت دارد. آنها که صدایشان خوب بوده و استعداد خوبی برای اجرا داشتند می شدند پای ثابت تعزیه خوانی های تنکمان. نمایشی که شهادتخوان اصلی اش، حاج اسماعیل اخلاقی بود.



فرزند حاج اسماعیل به یاد می آورد: حاجی آرزو داشت که رفتنش متفاوت باشد. اهل ادا و اطوار هم نبود که خودش را مذهبی نشان دهد. هیچ وقت برای اجرا، منبر را نمی بوسید، می گفت مردم این را پای ریا می گذارند. شب قبل از روز عاشورا همه در خانه شهید قربانعلی اخلاقی جمع بودند و نسخه ها را دوباره خوانی می کردند. آن شب حاجی قرار نداشت و پلک روی هم نگذاشت. فردایش قبل از اجرای تعزیه خوانی، حاج اسماعیل زودتر از نوبتش رفت روی صحنه. دقیقاً صحنه ای که علی اکبر کفنپوش شده بود:
- امام حسین: ساعتی صبر کن ای مونس جانِ منِ زار؛
- علی اکبر: نیست دیگر به دلم جانِ پدر، صبر و قرار؛
- امام حسین: بنشین نزد پدر با تو وصیّت دارم؛
- علی اکبر: چه وصیت پدر ای، شوق شهادت دارم؛
- امام حسین:...
حاج اسماعیل اینجا که می رسد. سکوت می کند. چند قدم عقب می رود. خمیازهای می کشد. آرام روی زمین می افتد. چشمانش را می بندد. نفس های آخر را می کشد.حاجی با لباس شهادتخوانی اباعبدالله با گفتن «یا حسین» می خوابد و دیگر بیدار نمی شود. حاج اسماعیل گفته بود: «آنقدر که جان دارم باید بروم تا برسم.»


انتهای پیام/

ارسال نظر