وعدههای زنده به گور شده!
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، ساعت 11:30 چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396، صدای مهیب انفجار از فرسنگها دل زمین و عمق 1300 متری معدن زغال سنگ زمستان یورت آزادشهر، خبر از داغدار شدن نه تنها 43 خانواده جانباختگان که تمام ایران داشت. تا دنیا دنیاست، نمیتوان چهرههایی که رد اشکها، سیاهیشان را شسته و خطهایی روشن در صورت درست کرده و چشمانی بیفروغ و امتداد نگاهی که به امید یافتن خبری از پیکر نیمه جان رفیق یا همکاری به دهانه تونل دوخته شده بود را از ذهنها پاک کرد.
اردیبهشتی که گذشت، اردیبهشتی پُر از وعده برای دستان خالی خانوادههای بازماندگان بود. اما حالا پس از گذشت حدود پنج ماه، آنها هنوز هم دست هایشان خالی و گوشهایشان پُر از وعدههای محقق نشده است.
پس از 5 ماه فراموش شدگانیم
امیر عباس 10 ماهه، در حالی در آغوش مادر آرام گرفته است که خواهرش، اسرای سه ساله با چسباندن قاب عکس پدر به سینهاش در حال لمس دستان کوچک اوست. همسر مرحوم حمید میردار، لبخند میزند اما چشمانش چیز دیگری میگوید. چشمانی که پُر از اشک میشوند و فرو میریزند. او که امیرحسین هشت ساله را به پیش خود فرامیخواند، به سه فرزندش اشاره کرده و میگوید: همسرم پنج ماه بود که در معدن کار میکرد. در این مدت هم تنها یک حقوق 800 هزار تومانی دریافت کرده و مابقی را طلبکار بود. او در حالی که چادرش را بر صورتش مرتب میکند، اضافه میکند: روزهای اولی که این حادثه اتفاق افتاده بود، خیلی از مسئولان به خانههای ما آمده و عکس یادگاری گرفتند. وعده و قول دادند که هیچ وقت نگذارند همسران ما فراموش شوند. اما امروز که نزدیک به پنج ماه از آن روز شوم گذشته، قربانیان معدن و خانوادههای آنها همه فراموش شدهاند. سختتر از آن، این است که در این مدت هنوز نامی از مقصر اصلی آورده نمیشود و تازه میشنویم که گفته میشود خودِ کارگران مقصر هستند. اما خیلی دوست دارم از مسئولان بپرسم مسئول ایمنی و جانِ همسران ما چه کسانی بودند؟
او به تفاوت مبالغ دریافتی و آنچه در رسانهها اعلام شده نیز اشاره کرده و میگوید: برای هزینه کفن و دفن اعلام کردند که مبلغ 8 میلیون تومان به همه خانوادهها پرداخت میشود، اما وقتی چکها را به خانوادهها دادند، 7 میلیون تومان بود. یک میلیون تومان از 43 خانواده، که هنوز هم نفهمیدهایم به حساب چه کسی واریز شده است.
بیمههای آرایشگری و کتابداری، جایگزین بیمه مشاغل سخت
همسر من سالها بود که در معدن کار میکرد. اما بعد از این اتفاق، وقتی پیگیر دریافت مستمریاش بودیم، متوجه شدیم بیمه او کتابداری رد میشده است. مگر در آن ظلمات معدن، حتی یک کتاب هم پیدا میشود؟ همسر مرحوم حسن سنچولی با صورتی لاغر و رنگی پریده، گوشهای نشسته است. او در حالی که گوشه چادرش را در دست میفشرد، میگوید: همسر من سالها بود که در معدن کار میکرد. اما بعد از این اتفاق، وقتی پیگیر دریافت مستمریاش بودیم، متوجه شدیم بیمه او کتابداری رد میشده است. مگر در آن ظلمات معدن، حتی یک کتاب هم پیدا میشود؟ حتی در بین این افراد هستند کسانی که بیمه آنان آرایشگری رد میشده است. مسئولانی که کوتاهی کردهاند چطور میخواهند در آن دنیا جواب من و سه فرزندم را بدهند؟ او آخرین فیش حقوقی همسرش را از کیف پارچهای رنگ و رو رفته کنارش بیرون آورده و با انگشت، رقم دریافتی آن را نشانمان میدهد، فقط و فقط 800هزار تومان. او که یادآوری ریههای پر از زغال، سرفههای مزمن و دستهای پینه بسته همسرش چشمانش را خیس کرده، میگوید: مگر نه این است که امام علی(ع) گفته است هر فردی در پی به دست آوردن روزی حلال باشد، مانند مجاهد در راه خداست؟ پس چرا همسران ما که در تونلهای نمور، تاریک و پر از گاز معدن، زنده به گور شدند را شهید اعلام نمیکنند؟
او با اشاره به وعده 50 میلیون تومانی کمک هزینه خرید مسکن میگوید: با وجود پیگیریهای زیاد، هنوز هیچ خبری از این مبلغ نیست. در حالی که بیشتر خانواده معدنکاران مستاجر هستند و برای ادامه زندگی مشکلاتی شدید دارند.
شکاف بین مستمری معدنکاران و خط فقر
رضا، پسر 6 ساله مرحوم ابراهیم گنجی جدا از تمام صحبتهای پیرامونش، مشغول بازی با تلفن همراه مادرش است. خانم گنجی طوری که او متوجه نشود، از دلتنگیهای هر شب پسرک برای پدرش میگوید. او اضافه میکند: مسئولان هر کاری هم بکنند، برای بچههای ما پدر نمیشود. کاش حداقل نیمی از این وعدهها هنگامی که همسرم زنده بود عملی میشد. او از آخرین فیش حقوقی همسرش میگوید که با چندین ساعت اضافه کاری مبلغ 1میلیون و 120هزار تومان بوده و از سه سال حقوق معوقی که هنوز هیچ اثری از پرداخت آن نیست و حقوق مستمری980 هزار تومانی همسرش با 17 سال سابقه بیمه. گنجی به 50 میلیون تومانی که وعده پرداخت آن را رئیس جمهور داده بود نیز اشاره کرده و میگوید: این مبلغ با وجود پیگیریهای زیاد هنوز پرداخت نشده، اما گفته میشود باید بین ورثه تقسیم شود. مبلغی که اگر تقسیم شود، حتی پول رهن یک خانه کوچک هم برای ما باقی نمیماند.
خانم گنجی با بیان حضور وزیر کار در منزلش میگوید: آقای وزیر گفت که تلاش میکند تا مستمری همسران ما را با توجه به قانون مشاغل سخت تا 2 میلیون تومان برساند. اما اکنون با این وجود که همسران ما در معدن جان باختند، مستمری پایه یک کارگر ساده به آنها تعلق میگیرد. مبلغی که با دو بچه مدرسهای، اجاره خانه و هزینههای کمرشکن زندگی چیزی نیست. او که حالا با گوشه روسری اشکهایش را پاک میکند، میگوید: انگار مسئولان در این کشور زندگی نمیکنند و از مشکلات ما خبر ندارند یا شاید هم خبر دارند و برایشان مهم نیستیم. فقط زمان انتخابات و گرفتن عکسها مهم بودیم که اکنون زمان آن گذشته است.
آسمان این زنان سیاه است، سیاه به رنگ زغالهای معدن زمستان یورت
کمی آن طرفتر، دخترکی با چادری سفید که گلهای ریز صورتی آن را تزیین کرده، عکس پدر را سخت در آغوش گرفته و با دقت به حرفهای بقیه گوش میکند. نام علیاصغر محمودی که با خط سفید بر حاشیه مشکی حک شده در نگاه اول به چشم میآید. خانم محمودی میگوید علاوه بر این دختر، یک پسر هشت ساله هم دارد. او که دل پر دردی از وعدههای پوشالی مسئولان در روزهای ابتدایی ریزش معدن دارد، میگوید: همه از اقدامهای دولت میگویند، در حالی که هیچ کاری خاصی برای ما نشده است. مستمری 980 هزار تومانی و دیهای که پس از انحصار وراثت تنها 25میلیون تومان به او رسیده، تنها دارایی این زن پس از شوهرش است. او میگوید که این مبلغ را در بانک سپرده گذاشته است تا بر حقوق مستمری، اندکی اضافه شود. به یقین این مبلغ و مبلغ اندکی که پس از تقسیم 50میلیون تومان به او میرسد، تسلایی بر بیوه شدن او نیست.
هنوز هم هستند. صبورانه نشستهاند. با عکسهای همسران و پدرانشان؛ رضا گیلکی، مجید طالبی، مجتبی، نورالله، مهدی و هادی سوسرایی. اما گفتن این دردها تمامی ندارند و من شرم دارم بخواهم از مشکلاتشان برایم بگویند؛ چرا که میدانم آسمان زندگی آنها هم آبی نیست. کدر است، شاید هم سیاه، به سیاهی همان زغالهایی که بر چهره بیجان همسرانشان نشسته بود.
بیمه کتابداری بودند، نبودند!
به منظور پیگیری اقدامهای انجام شده و وعدههای مسئولان سراغ آنها رفتیم. تلاشهای دو روزه ما برای گفت و گو با تنها نماینده شهر آذرشهر در مجلس شورای اسلامی به ثمر ننشست. اما حسینعلی قوانلو، رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان گلستان در این باره به خبرنگار ما توضیحاتی میدهد. توضیحاتی که بسیاری از آنها با دنیای واقعی خانوادهها و آنچه به ما گفتهاند همخوانی ندارد.
او میگوید: از ابتدای حادثه تا برقراری مستمری بیمه شدگان، حدود 25 میلیون تومان به ازای هر خانواده از دستگاههای مختلف اعم از تأمین اجتماعی، وزارت بهداشت، بهرهبردار و... پرداخت شد. علاوه بر آن مبلغ 213 میلیون تومان نیز بابت دیه بین ورثه فوت شدگان تقسیم شد. به این ترتیب تمام حق و حقوق خانواده فوت شدگان پرداخت شده است. علاوه بر آن رئیس جمهور وعده پرداخت 50 میلیون تومان کمک هزینه خرید مسکن مهر داده بود که در این مورد به واسطه اختلاف نظر به وجود آمده مبنی بر اینکه مبلغ به ورثه برسد یا به سرپرست خانوار در پرداخت تأخیر به وجود آمد. به همین منظور دادگستری این مورد را استعلام کرده و هنوز برای نحوه پرداخت آن تصمیم واحدی گرفته نشده است.
قوانلو اضافه میکند: از روزهای ابتدای حادثه، به دستور رئیس جمهور کمیته حقیقتیاب تشکیل و گزارش اولیه اعلام شد. اما گزارش نهایی به علت ریزش بزرگی که مجدد در معدن اتفاق افتاده بود، به تأخیر افتاد. هفته گذشته آوار برداری به اتمام رسیده و منتظر هستیم این کمیته بازدید نهایی را انجام داده و نظر آخر را اعلام کند.
رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان گلستان در ادامه تأکید میکند: تمام تلاش ما این است که بخشی از کارگاهها با بهبود موارد ایمنی، تهویه و نظارت بیشتر بازرسان اداره کار و تأیید وزارت صنعت راهاندازی شده و معدنکاران به کار خود برگردند.
وی در پاسخ به بیمه کتابداری یا آرایشگری معدنکاران جانباخته، میگوید: این موارد صحت ندارد. در این رابطه دو سه مورد اعتراض بوده که از آنها خواستیم اعتراض خود را به صورت مکتوب اعلام کنند. پس از بررسی مشخص شد این ادعاها صحت ندارد، چرا که این معدن، یکی از بزرگترین معادن کشور و طرح طبقهبندی مشاغل با نظارت اداره کار در آن رعایت میشده است. اما از آنجا که پیمانکارهای متفاوتی در این معدن مشغول به کار بودهاند، ممکن است سوابق آنها دچار مشکل شود. قوانلو تأکید میکند: در تلاش هستیم تا ادامه کار معدن زمستان یورت، با دقت و نظارت بیشتری از سمت اداره کار و وزارت صنعت، معدن و تجارت انجام شود.
منبع:قدس
انتهای پیام/