صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۴۳ - ۳۱ شهريور ۱۳۹۶

فاصله زیاد تهران تا پیونگ‌یانگ

اسرائیل در تلاش است نشان دهد ایران در حال تبدیل شدن به یک کره‌شمالی دیگر است. در حالی که فاصله تهران و پیونگ‌یانگ بسیار زیاد است.
کد خبر : 214608

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، واشنگتن پست در مقاله‌ای که اخیراً منتشر کرده است به اظهارات «ییزائیل کاتس»، وزیر اطلاعات و امور راهبردی اسرئیل، در یک کنفرانس مطبوعاتی اشاره کرد و نوشت «نتانیاهو به دنبال پایان دادن به توافق هسته‌ای با ایران است.» شاید بتوان این اظهارات را با سفر نتانیاهو به نیویورک برای حضور در نشست مجمع عمومی سازمان ملل مرتبط دانست.


کاتس در این کنفرانس مطبوعاتی به نخست وزیر اسرائیل توصیه کرد رئیس‌جمهوری ایالات متحده دونالد ترامپ را برای بازنگری توافق هسته‌ای با ایران و یا خروج از این توافق تحت فشار قرار دهد. در این کنفرانس مطبوعاتی، کاتس برای توجیه سخن خود پرونده بحران کره‌شمالی را به میان کشید تا نشان دهد که برجام یک توافق شکست خورده است و اعلام کرد ایران در این فرایند در حال تبدیل شدن به یک کره‌شمالی دیگر است.


در حال حاضر مقامات اسرائیل به شدت مشغول رایزنی با دولت ترامپ هستند تا توافق هسته‌ای با ایران را کنار گذارد. رهبران اسرائیل در دوره دوم اوباما تلاش زیادی را به کار بستند تا خلاف مسیر دیپلماسی اوباما برای دستیابی به توافق هسته‌ای با ایران اقدام کنند و پس از دستیابی به توافق نیز تلاش کردند تا آنجا که می‌توانند این توافق را در جهت منافع خود تضعیف کنند. کاتس این گونه استدلال می‌کند که ایران به طور منظم در حال تهدید اسرائیل است و این کشور قصد دارد تا فناوری هسته‌ای خود را حداقل تا زمانی که در برجام پیش‌بینی شده است، توسعه دهد.


از سوی دیگر از دید اسرائیل، حزب‌الله یک گروه تروریستی در لبنان است که به عنوان بازوی ایران در عراق و سوریه و حتی افغانستان دست به عملیات می‌زند و دارای ده‌ها هزار موشکی است که این سازمان را قادر می‌سازد در هر زمان که لازم دید منافع اسرائیل را در هر نقطه‌ای از خاک این کشور تهدید کند.


اسرائیلی‌ها در این راستا دو نگرانی را مطرح می‌کنند نخست این که این موشک‌ها می‌تواند تلفات غیر نظامی و شهروندان اسرائیلی را افزایش دهد و آسیب‌های شدیدی به زیرساخت‌های اسرائیل وارد کند. نکته دوم این که اسرائیل از ترکیب یک ایران هسته‌ای و یک حزب الله توانمند و مجهز که قادر است تا حد بسیار زیادی ابتکار عمل را از اسرائیل سلب کند و توان راهبردی و عملیاتی تل‌آویو را تا حد زیادی محدود کند، نگران است.


از زمان پیمان صلح مصر و اسرائیل، اسرائیلی‌ها همواره با کشورهای خاورمیانه رویکرد مجازات و تنبیه را پیش گرفتند. این رویکرد همیشه هم مناسب نیست اما نکته‌ای در کنار این مساله وجود دارد. اسرائیل زمانی که تصمیم به بمباران تاسیسات هسته‌ای عراق در سال 1981، حمله به لبنان در سال 1982 و نابودی تاسیسات هسته‌ای سوریه در سال 2007 گرفت، با محدودیت‌های کمی مواجه بود.


اسرائیل امروز نگران است که ترکیبی از سلاح‌های ایران و قدرت نظامی حزب‌الله به شدت توانایی اسرائیل را برای پاسخگویی به تهدیدات کاهش دهد. با این حال علی‌رغم این که هشدار کاتس درباره برنامه هسته‌ای ایران ممکن است برای برخی کشورها قابل پذیرش باشد اما استدلالی که وی برای تهدید ایران به کار می‌گیرد از منطق ضعیفی برخوردار است.


شاید کسی این‌گونه استدلال کند که کره‌شمالی در حال حاضر تهدیدی برای منافع کره جنوبی، ژاپن و آمریکا در شرق آسیا به حساب می‌آید. این نگرانی دقیقا به این دلیل است که هیچ توافق مشابهی برای جلوگیری از برنامه هسته‌ای پیونگ یانگ همانند برنامه هسته‌ای ایران (توافقی که در حال حاضر توانسته برنامه هسته‌ای ایران را محدود کرده و البته ظرفیت‌های دیگری را برای این کشور به وجود آورده است) وجود ندارد.


هرچند در سال 1994 توافق شد که پیونگ‌یانگ در «چارچوب موافقت شده» توسعه راکتورهای هسته‌ای که گفته می‌شد بخشی از تلاش‌های این کشور برای گسترش تسلیحات هسته‌ای بود، متوقف کند و در عوض راکتورهایی که برای مقاصد غیر نظامی استفاده می‌شوند و جای سوخت‌های فسیلی را می‌گیرند، فعال کند. این «چارچوب توافق شده» تا مدتی ثمربخش بود اما اقدام کره‌شمالی در آزمایش‌های موشکی و انتشار یک بررسی سیاسی در سال 2002 که توسط دولت بوش انجام شد، نشان می‌داد کره‌شمالی مسیر فریب طرف‌های غربی را پیگیری کرده که این مساله منجر به لغو «چارچوب توافق شده» با کره‌شمالی شد.


اگر کاتس می‌گوید «برجام» در مسیر «چارچوب توافق شده» در حرکت است، شاید حتی یک مورد هم نتواند در اقامه دلیل برای سخن خود بیاورد.


بحث درباره برجام در ایالات‌متحده به شدت قطبی شده است. مخالفین این توافق ادعا می‌کنند که این توافق از ابتدا در مسیر سقوط بود. آنها استدلال می‌کنند که ایرانی‌ها عزمی برای توقف توسعه برنامه هسته‌ای ندارند. این عده شتاب یافتن توسعه برنامه موشکی ایران (که در برجام مخاطب قرار نگرفت اما موضوع تحریم‌ها بود) را شاهدی بر نیت بدخواهانه ایران و تداوم تهدیدهای این کشور برمی‌شمرند. از منظر این عده تحکیم قدرت و نفوذ ایران در منطقه - از جمله تسلیح و تجهیز حزب‌الله - نشان می‌دهد که ایران یک بازیگر نامطلوب بوده و قابل اعتماد نیست.


اما طیف مقابل در ایالات متحده معتقد است کلاهک‌های موشکی ایران راه دیگری برای بازداشتن توسعه هسته‌ای این کشور باقی نگذاشته است و ایرانِ امروز قادر است تا بیش از گذشته به سلاح هسته‌ای نزدیک‌ شود. در واقع این برجام است که فضای تنفسی به ایالات متحده، اروپا و اسرائیل برای دیپلماسی و توسعه اقدامات مقابله‌ای داده است و سبب می‌شود تا ایران برای بهبود امنیت منطقه وارد یک تعامل فعال با سایر بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شود و از نیاز این کشور (و یا هر کشور دیگر) به سلاح هسته‌ای جلوگیری می‌کند.


آخرین نکته‌ای که می‌توان اشاره کرد این که بر طبق توافق هسته‌ای غرب با ایران، تا پیش از پایان یک دهه اعمال محدودیت در برنامه هسته‌ای، ایران درواقع به یک کشور دیگر تبدیل شده است.


در حال حاضر استدلال هر دو اردوگاه در ایالات متحده به گونه‌ای است که می‌تواند برای افکار عمومی به شکلی همزمان قابل پذیرش باشد. هنوز مشخص نیست دولت ترامپ چه برنامه‌ای برای برجام در سر می‌پروراند ولی به هرحال تاکنون دو بار این نکته تایید شده است که ایران به تعهدات خود در چارچوب برجام عمل کرده است و از این‌رو تحریم‌های ایران به حالت تعلیق درآمده است.


اگر چه در هفته‌های اخیر جنگ لفظی واشنگتن علیه تهران و توافق هسته‌ای با ایران بالا گرفته است، اما در حال حاضر حمایت‌های مناسبی نیز از وضعیت کنونی این توافق در ایالات متحده وجود دارد. طیف موافق برجام در ایالات متحده این توافق را به صورت پیش‌فرض به عنوان یک واقعیت پذیرفته است حتی اگر در مواردی خاص و حتی مهم نقض عهد صورت گرفته باشد. دلیل آنها برای حمایت از برجام بیمی است که نسبت به خروج از این توافقنامه و حرکت ایران با محدودیت‌های بسیار کمتر از برجام به سمت توسعه هسته‌ای وجود دارد و در این جاست که سخن ییزارئیل کاتس در اعلام این که ایران، کره‌شمالی جدید است از دایره منطق خارج می‌شود.


کیم جونگ اون رهبر کره‌شمالی بمب هسته‌ای در اختیار دارد، اما رهبران ایران هیچ‌ بمب هسته‌ای در اختیار ندارند. با این حال هیچ‌گونه توافق‌نامه چندجانبه‌ای وجود ندارد که برنامه هسته‌ای کره‌شمالی را محدود کند اما ایران بدون داشتن بمب هسته‌ای با یک توافق چند جانبه بین‌المللی، برنامه هسته‌ای‌اش را محدود ساخت.


شاید «چارچوب توافق شده» نشان داد که کره‌شمالی در چارچوب این قواعد نمی‌گنجد. رهبر کره‌شمالی تمایل دارد مردم خود را در خدمت اهداف رژیم این کشور قرار دهد اما مردم ایران با وجود فشارهای داخلی نشان داده‌اند که به فشارهای بین‌المللی و تلاش‌ها برای پایان دادن به برنامه هسته‌ای ایران حساس بوده و واکنش نشان می‌دهند.


منبع: شورای روابط خارجی آمریکا/ نویسنده:استیون ای. کوک / ترجمه: حسن اشرفی


انتهای پیام/

ارسال نظر