تغییر ساختار خاورمیانه به سوی یک نقشه جدید
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، نقشه سیاسی خاورمیانه تغییرات چشمگیری را از سر میگذراند: پیمانهای اصلی و اساسی در حال فرو ریختن هستند، راهکارهای قدیمی مورد استفاده قرار نمیگیرند و سناریوهای جدیدی در حال شکلگیری هستند. بازیگران جدیدی که عادت به عمل در چهارچوب امنیتی ندارند حضور خود را تثبیت میکنند و قدرتهای سنتی سعی میکنند به آرامی راه خود را از میان مشکلات تشدید یافته پیدا کنند.
طرح این تغییرات در بحرانی پدیدار شد که در خرداد ماه سال جاری میان امارات متحده عربی، عربستان سعودی، مصر و بحرین از یک سو و قطر از سوی دیگر بروز یافت. این بحران به منزله پایان نقشآفرینی نهادهای منطقهای چون شورای همکاری کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و اتحادیه عرب و جایگزینی آنها با گروهبندیهایی کمتر رسمی و نهادینه شده بود.
عربستان سعودی به جای وابستگی سنتی خود به اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس ترجیح داد در چهارچوب به اصطلاح ائتلاف عربی در جنگ یمن و " گروه چهار" در سیاست منطقهای به ایفای نقش بپردازد. اگر چنین تمایلی همچنان حفظ شود که کاملا هم امکانپذیر است، در آن صورت نهادهای قدیمی قدرت اهمیت و تاثیر خود را به طور کلی از دست خواهند داد.
گرم شدن غیر قابل پیشبینی روابط میان حماس و محمد دحلان از گروه رقیب فتح در نوار غزه موضوع بحث و بررسیهای زیادی در چند ماه اخیر بوده است. گفته میشود که دحلان از تبعید در امارات باز خواهد گشت تا نخست وزیر غزه شود، حماس مسئولیت تامین امنیت را بر عهده خواهد گرفت و مصر هم گذرگاه مرزی رفح را خواهد گشود. پر واضح است که این عمل به معنای عدم اطاعت فتح از محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین است. ناگفته نماند محمد دحلان و محمود عباس سالیان درازی را با هم در مناقشه بودند. اگر این توافق جدید با میانجیگری مصر، کمک مالی امارات متحده عربی و حمایت ضمنی ایالاتمتحده صورت بگیرد فضای سیاسی فلسطین دستخوش تغییرات جدی خواهد شد.
این توافق ضمن تاکید بر جدایی غزه و کرانه باختری موجب گسست نفوذ محمود عباس بر گروههای سیاسی و مسلح فلسطینی و همچنین تغییرات بنیادین در پیمانهای محکم منطقهای خواهد شد. خبر این طرح خشم محمود عباس و بروز تنش در روابط قاهره و فتح را به همراه داشت. نتیجه احتمالی این معامله تبدیل نزدیکی محتاطانه حماس و مصر به نوعی اتحاد مهم و اساسی خواهد بود که در فضای پر از رقابت طلبی و بی اعتمادیای که در طول دهههای اخیر بر روابط دو طرف سایه انداخته است محال به نظر میرسد.
حماس کنترل خود بر مرز با مصر را تشدید کرده و تجمع بزرگی در حمایت از ارتش مصر در " جنگاش بر ضد تروریسم" ترتیب داده است. به گفته میشل دان، استاد علوم سیاسی، قاهره هم به نوبه خود " از تمهیدات شدید پیشتر اتخاذ شده در خصوص به انزوا کشاندن و تجزیه حماس_ این شاخه فلسطینی دشمن داخلیاش یعنی اخوان المسلمین_ اجتناب ورزیده است".
در این میان در مرکز جهان عرب طوفان سیاسی دیگری هم در حال آغاز شدن است. حل مساله فلسطین آنطور که دونالد ترامپ آن را " معامله قطعی" یا " توافق قرن" نامیده است تدریجا صورت جدی به خود میگیرد. ظاهرا در ماههای اخیر این معامله از حمایتهایی در واشنگتن و پایتختهای عربی برخوردار شده است. رهبران ایالات متحده و کشورهای عربی خاورمیانه از توضیح این نکته که این معامله توافقی چهارچوبمند و کوتاهمدت است یا هدفی طولانی مدت در آینده دور سرباز میزنند.
با این وجود اخبار رسانهها این گمان را تقویت میکند که در این طرح ها فرمولی برای حل مناقشه فلسطین و اسراییل پیشنهاد میشود که تمام جهان عرب را تحت تاثیر قرار خواهد داد و اینطور که فهمیده میشود هم فضای سیاسی خاورمیانه و هم جغرافیای منطقه را تغییر خواهد داد.طبق اطلاعات تایید نشده، این طرح تاسیس دولت فلسطین در غزه را که بخشهایی از سینای شمالی را هم در بر خواهد گرفت مد نظر دارد. اسراییل هم به نوبه خود بخشی از اراضی خود را به مصر واگذار خواهد کرد.
بدین ترتیب عادی سازی کامل روابط میان اسراییل و کشورهای عربی فرا خواهد رسید که میتواند مبنایی برای تشکیل ائتلاف اسراییلی-عربی سنی علیه ایران باشد. همچنین موازین سیاسی اعراب که سالهای متمادی برقرار بودند تدریجا دچار تغییر میشوند. اکثر دولتهای عربی دیگر به ایدهآلهای پان عربیسم و اسلامگرایی که سابقا منبع مشروعیت داخلی محسوب میشدند تمایلی ندارند.
رژیمهای عربی برای دهها سال شعار اتحاد و مقابله با وضعیت بغرنج فلسطینیها و سعادت امت اسلامی را سرمیدادند. اما اکنون برای پنهان داشتن این امر که سیاست واقعی و نه ایدئولوژی نقش اصلی در سیاست عربی ایفا میکند هیچ تلاشی به خرج نمیدهند. به عنوان مثال عربستان سعودی به میزان قابل توجهی از نقش تاریخی خود مبنی بر " کشور پیشرو اسلامی بودن" سرباز زده است. در سالهای اخیر عربستان بیشتر بر قدرت نظامی خود تکیه میکند تا دیپلماسی اسلامی. بمبارانهای بیوقفه یمن توسط ریاض و تلاشهای احتمالی به منظور عادیسازی روابط با اسراییل گواه بر این مدعاست.
علاوه بر آن امروزه صحبت از نزدیکی احتمالی دو قدرت مهم منطقه یعنی ایران و عربستان سعودی در میان است. دست دادن وزرای خارجه دو کشور در استامبول، دیدار غیرمنتظره مقتدی صدر از عربستان سعودی و طرح دیدارهای دیپلماتیک پس از پایان مراسم حج را میتوان از نشانههای گرم شدن احتمالی روابط در آینده دانست. گروه تروریستی داعش در ریگهای روان شام در حال از دست دادن خاک و نفوذ خود است و توازن قوا به سود بشار اسد در جریان است. ارتش سوریه در حال آزادسازی خاک این کشور از دست معارضان و تروریستها است و رفراندوم کردستان عراق در 25 سپتامبر( 3 مهر) برگزار خواهد شد.
عواقب این وقایع و تاثیر آنها بر نظام روابط بینالملل در خاورمیانه همچنان ناواضح است، اما پیروزی بشار اسد به نوعی جان دوباره به نظامهای اتوکرات منطقه خواهد بخشید. نباید از نظر دور داشت که رفراندوم اقلیم کردستان میتواند جداییخواهان کرد ترکیه را برای انجام عمل مشابه برانگیزاند و همچنین منجر به جنگ داخلی تمام عیار در عراق بر سر شهر نفتخیز کرکوک شود.
تغییر در ساختار پیمانهای منطقهای احتمالا به تغییر در توازن قوا در منطقه میانجامد و سلسله مراتب نظام دول عربی را نقض خواهد کرد و ممکن است حتی منجر به ظهور نظم منطقهای کاملا جدیدی شود. اما در درون کشورهای عربی منطقه تفاوتی اساسی میان انتظارات مردم و سیاست خارجی دولتهایشان وجود دارد. بحران مشروعیت همچنان پابرجاست و صبر مردم در حال لبریز شدن است و بیثباتی در امور پایانی ندارد.
منبع: alarabi.co.uk / نویسنده: نائل شاما/ مترجم: سید مازیار کمالی
انتهای پیام/