ضرورت ارزیابی و ارتقای کیفیت آموزش عالی
نقش آموزش عالی در قرن بیست و یکم که قرن دانشبنیان نامیده شده در تولید، اشاعه و کاربست دانش در توسعه کشورها انکارناپذیر است. با توجه به افزایش جمعیت دانشجویی، انتظار از نظام های آموزش عالی در کشورهای مختلف جهان بیش از پیش دگرگون شده است به همین خاطر ناهماهنگی افزایش تعداد دانشجویان با رشد سایر عوامل دروندادهها و فرآیندهای نظامهای یاد شده، توجه به کیفیت این نظامها را الزامی کرده است. از اینرو، اطمینان یافتن از اینکه نظامهای آموزش عالی در ایفای نقش یاد شده از کیفیت مطلوب برخوردارند، ارزیابی و ارتقای کیفیت آموزش عالی را ضروری کرده و در این راستا، تدوین استانداردهای آموزش عالی اهمیت یافته است.
شکی نیست که میتوان از این استانداردها برای ارزیابی کیفیت و بهبود مستمر نظامهای یاد شده استفاده کرد، اما تدوین آنها به سهولت انجام نمیشود. علاوه بر آن، اعمال استانداردها باید ساز و کار لازم برای ارزیابی و اجرای استانداردها را فراهم آورد و این ساز و کار با استفاده از ساختار سازمانی فراهم میشود.
در این باره در دهه آغازین هزاره سوم، از دانشگاهها انتظار میرود که افزون بر توجه به جنبههای یاد شده، مسئولیت اجتماعی خود را بیش از پیش مورد توجه قرار دهند. از این رو، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی باید ماموریت خود را از طریق هدفها و برنامهها و فعالیتها چنان بازنگری کنند که قادر باشند به تولید دانش علمی بپردازند و توانایی لازم را برای عرضه دانش فنی و ترغیب نیروی انسانی با قابلیتهای مناسب برای درک واقعیتهای پیچیده اجتماعی پیرامون محیط خود را فراهم آورند.
در آموزش عالی و دانشگاههای کشورمان در سه دهه گذشته پیشرفتها و افزایش قابل توجهی در زمینه تعداد دانشجو و افزایش نسبت ثبتنام به جمعیت گروه سنی 18 تا 24 ساله و نیز ارتباط علمی و بینالمللی دانشگاهی به وجود آمده است. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در رویکرد و برنامههای جدید خود، جایگاه ویژهای برای مراودات بین المللی بویژه در جهان اسلام و سازمان ها، اتحادیه ها و مجامع اسلامی و گسترش زبان فارسی پیش بینی کرده است.
با توجه به نقش کشور ایران در منطقه و موقعیت نظام آموزش عالی آن در بلندمدت میتوان به عرضه نظام آموزش عالی فراملی در رشتههای مختلف اقدام کرد. اما بررسی آسیبشناختی وضعیت آموزش عالی ایران در فرآیند جهانی شدن حکایت از فاصله زیاد تا وضعیت مطلوب دارد که نیازمند درک درست از مفاهیم و شرایط موجود و برنامه ریزی اصولی است.
دانشگاهها باید در صف مقدم تمدن سازی و رشد علوم و تولید فناوری و فرهنگ قرار گیرند. دانشگاه محیط شادابی، نوگرایی، نوآوری و نوزایی است. محیط بالیدن شخصیتها، جوشیدن استعدادها و بروز نقاط پنهان شخصیت انسان هاست. در عین حال دانشگاه نمودار و نشان دهنده حساسیت در برابر پدیدههای نامطلوب است. نقش رسالت دانشگاه برای آینده کشور یک نقش تعیین کننده بوده و دانشگاهیان میتوانند ریل حرکت قطار جامعه را در آینده تعیین کنند که به کدام سو برود.
دانشگاه پایه اساسی برای آینده کشور و مرکز علم و آگاهی است. احترام به دانشگاه و دانشجو به معنای احترام به دانش است. تکریم دانشگاه و دانشجو تکریم علم هست و به طور کلی آموزش، مساله درجه اول در محیط های آموزشی و مراکز آموزش عالی است. در دانشگاهها، هدف رشد دانشجو خواهد بود و نیز کار فرهنگی صحیح در دانشگاهها، گرایش به علم را در دانشجویان تقویت می کند و این امر بسیار مهمی است.
دانشگاهها و مراکز آموزش عالی باید با تقویت و بالابردن موضوع آموزش با تربیت دانشجویان نخبه، کارآفرین و برخورداری از استادان توانمند و هیات علمی غنی، گام مؤثری در پیشبرد نظام آموزشی کشور بردارند.
* معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد میانه
انتهای پیام/