صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۴۱ - ۲۰ شهريور ۱۳۹۶
یادداشت / ابراهیم فیاض

پیوند بوداییسم و صهیونیسم

آمریکا مانند دایناسوری است که هیکلش بزرگ شده اما نمی‌تواند شکم خود را سیر کند به همین دلیل در حال کلاشی کردن از کشورهایی مانند عربستان و کویت و بحرین است. اگر قدرت نظامی چین با قدرت اقتصادی‌اش همراه شود قدرت جهانی به چین منتقل می‌شود.
کد خبر : 211245

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، «بن گوریون» بنیان‌گذار اسراییل در اواخر عمرش مطالعه‌ای انجام می‌دهد درباره اینکه اسراییل در کدام مناطق در جهان می‌تواند انطباق‌هایی را برای توسعه و پیشروی خودش انجام دهد. او بوداییسم را پیدا کرد و فهمید که آینده صهیونیسم و بوداییسم مشترک است. تا همین امروز این خط دنبال شده است و «دالایی‌لاما» به مثابه مهره اسراییل، چین را در تبت مورد تهدید قرار می‌دهد. اسراییل و میانمار بر اساس بوداییسم با هم ارتباط خوبی دارند و کشتار مسلمانان را هم باید در همین چارچوب دید. اگر بخواهیم از بعد تئوریک نگاه کنیم، علت نزدیکی این دو «اومانیسم عرفانی» است. در هر دو انسان محور است و خدا در کار نیست. چیزی نزدیک به «انالحق» و «انا بقیه الله». این «انا» در عرفان شرقی یا عرفان حافظ وجود ندارد. در هندوییسم هم وجود ندارد و به همین دلیل بوداییسم نتوانست در هند دوام بیاورد و به تبت رانده شد. عرفان بودایی به شدت خطرناک است و صورت خشنی دارد. عرفان معبد شائولین بسیار جنگ‌طلب و کشنده است. عرفان بوداییسم شیطانی است و برای شیطان قربانی می‌دهد. در این عرفان عملاً به جای خدا، شیطان محور است. این عرفان شیطانی در مقابل عرفان رحمانی قرار دارد.
در میانمار سازمان سیا عمل می‌کند نه پنتاگون. چرا که عملیات کلان نظامی در کار نیست بلکه سری و مخفیانه است. همان کاری که در پرورش داعش در عراق و سوریه انجام داد، می‌خواهد در شرق آسیا هم ایجاد کند و فضا را برای چین ناامن کند چون داعش در غرب آسیا درحال شکست خوردن است و می‌خواهد جبهه بعدی را در شرق باز کند. اساساً از دوره ریگان به این سو جنگ به نوعی سناریو تبدیل شد. یعنی جنگ بر اساس یک امر واقعی شکل نمی‌گیرد بلکه به صورت دروغین و در قالب سناریو رخ می‌‎دهد. 11 سپتامبر هم همین حالت را داشت.
کاری که عربستان می‌کند عقب نگه داشتن کل تفکر در جهان اسلام است و به همین دلیل در مسائل روز به شدت خشن برخورد می‌کند. مردم در کشورهایی که عربستان نفوذ کرده دچار عقب‌ماندگی‌های فکری می‌شوند. این مساله در اندونزی و مالزی قابل مشاهده است. این ضعف فکری منجر به خشونت و جنگ می‌شود و احتمال جنگ چین و اندونزی یا چین و مالزی وجود دارد. در مالزی تفکر اسلامی خشن جریان دارد. وقتی خشونت از طرف مسلمانان با تحریک عربستان و جریان فکری وهابی اوج می‌گیرد، طرف مقابل هم وارد عمل می‌شود و کشتار می‌کند. در میانمار همین واقعیت جریان دارد. در واقع کاری که سیا می‌خواهد به‌وسیله عربستان انجام می‌شود.
آمریکا مانند دایناسوری است که هیکلش بزرگ شده اما نمی‌تواند شکم خود را سیر کند به همین دلیل در حال کلاشی کردن از کشورهایی مانند عربستان و کویت و بحرین است. اگر قدرت نظامی چین با قدرت اقتصادی‌اش همراه شود قدرت جهانی به چین منتقل می‌شود. احتمال جنگ در دنیا بسیار بالاست. آینده جهان بر همین منوال باقی نمی‌ماند و پیوندهای تازه جهانی شکل خواهد گرفت. کشورهایی مثل آلمان، ایران، چین و روسیه می‌توانند قدرت را در دست بگیرند. حتی روسیه با قدرت هنجاری در جهان اسلام در حال همراهی است و موجب نفوذ معنوی ایران در خاور میانه و در میان اهل سنت شده است. همراهی قطر با ایران بسیار معنادار است. البته ترکیه هم در این میان
عرض اندام می‌کند و احتمال زیاد نقشی که در میانمار بازی می‌کند بیشتر رنگ و بوی فرهنگی و اقتصادی دارد. متاسفانه ما در زمینه فرهنگی و اقتصادی کار درخوری انجام ندادیم. وزارت امور خارجه باید به وزارت اقتصادی خارجه تبدیل شود و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی باید در حوزه مسائل فکری و فرهنگی جدی‌تر عمل کند.
اگر در فضای فکری امروز جهان شخصیتی مثل امام علی (ع) و حکمت شیعی او مطرح شود، بودا عقب‌نشینی خواهد کرد. در تایلند من این را مشاهده کرده‌ام که وقتی به علمای بودایی صفات امام علی را گفتم شدیداً متأثر شدند. مشکل ما این است که بودایی‌ها و شرق آسیایی‌ها، بعضی معارف شیعه را به دلیل داشتن زبان توصیفی و طبیعی نمی‌توانند بحث‌های عمیق و انتزاعی را درک کنند و شیعیان تایلندی سعی کرده‌اند با زبان فارسی این نقیصه را برطرف کنند و مثلاً معارف خمسه العشر را در قالب شعر در زبان تایی مطرح کرده‌اند. اگر حکمت رحیمی و عقلانیت در کار وارد شود نمی‌گذارد که عرفان رحمانی تبدیل به عرفان شیطانی بوداییسم شود.
صهیونیسم در صدد است که بوداییسم را در مقابل مسیحیت علم کند. آن‌ها می‌دانند که دنیا به سمت خدا و معنویت می‌رود و می‌خواهند به جای حکمت معنوی، عرفان اومانیستی را رواج دهند. اما کشورهایی که روی حکمت در حال کار کردن هستند، چین و آلمان‌اند. ایران هم که مهد حکمت و فرزانگی بوده و در میان عرفان شرقی و فلسفه غربی قرار دارد. سخن پیغمبر درباره قوم سلمان فارسی شدیداً معنادار است. فلسفه یهودی در حال شکست خوردن است و در این شرایط به جایش عرفان می‌گذارند. این عرفان با فضای پست‌مدرن و رسانه‌های شبکه‌ای هماهنگ است و کتابت و نوشتار که رسانه فلسفه بود از میان برداشته می‌شود. اگر ما عدالت جهانی امام مهدی (عج) را در مقابل ظلم و سرمایه‌داری جهانی مطرح کنیم، می‌تواند بسط و گسترش پیدا کند. زیرا امامت متعلق به حکمت است و آینده از آن حکمت است.


منبع:صبح‌نو


انتهای پیام/

برچسب ها: صهیونیسم میانمار
ارسال نظر