شام عزای حامیان تروریسم در صبح آزادی عروس فرات
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، بهار سال 94، پسازآن که استان ادلب با پیشروی سریع تروریستهای موردحمایت ترکیه به اشغال درآمد، ائتلاف حامیان تروریستها شامل ترکیه، عربستان سعودی و قطر، با حمایتهای آشکار و نهان آمریکا و اسرائیل و دیگر همپیمانان غربی خواب ایجاد پایتخت «سوریه منهای اسد» در حلب را میدیدند. همان زمان بود که با سقوط شهر باستانی «تدمر»، پیشروی داعش به سمت پایتخت سوریه این سؤال را میان تحلیل گران مطرح کرده بود که چه زمانی نوبت دمشق خواهد رسید.
در آن روزها بهجز بخشهایی از مرز لبنان و سوریه، کنترل بیشتر گذرگاههای مرزی سوریه با همسایگان در اختیار تروریستها قرار داشت؛ به یک عبارت آمریکا، اسرائیل، ترکیه و عربستان تقریباً کار سوریه را تمامشده میدیدند و بیشتر از هر چیزی به چگونگی تجزیه و اداره سوریه پس از بشار اسد فکر میکردند. اوضاع سوریه چنان ازدسترفته بود که حتی بسیاری از حامیان اصلی دولت سوریه نیز امیدی به بازگشت اوضاع نداشتند و بعضی از طرفهای سیاسی که در این نوشته جای ذکر آن نیست، دستور تخلیه صادر کرده بودند و اگر ایمان مثالزدنی مدافعان حرم نبود، امروز منطقه حساس غرب آسیا شکل و شمایل دیگری داشت.
این اشاره کوتاه ازآنرو است که بزرگی کاری که بهویژه در یکی دو سال اخیر و بهصورت مشخصتر از اوایل پاییز 95 به بعد صورت گرفته است، تا حدی روشن شود. اقدام راهبردی مستشاران ایرانی برای تشکیل بسیج مردمی سوریه و آموزش دهها هزار نفر از داوطلبان مبارزه با تروریسم در کنار ازجانگذشتگی مظلومانه و غریبانهای که آن روزها حتی آزادانه نمیشد خبر شهادتشان را منتشر کرد، -چه برسد به برپایی تشییعجنازه باشکوه و مراسم بزرگداشتشان-، مجاهدت خاموشی است که شاید هرگز ابعاد مختلف آن روشن نشود. به اینها اضافه کنید هنر رایزنی فرماندهان بزرگ مدافع حرم که توانستند، روسیه ناامید از اوضاع را پایکار آورند و از ظرفیتهای نظامی و سیاسی گسترده آنچنان بهرهگیرند که پس از مدتی ورق برگردد و آرامآرام همهچیز در مسیر درست قرار گیرد.
اگر بحران تروریسم در منطقه راهبردی غرب آسیا را باید به دو مقطع پیش و پس از آزادی حلب در آذرماه سال 95 تقسیم کرد، کمتر از 9 ماه بعدازآن شکست محاصره دیرالزور در شرق سوریه، نقطه اوج شکستهای پیاپی تروریسم موردحمایت محور غربی، عبری و عربی است. اتفاقی که تا چند ماه پیش کمتر کسی میتوانست تحقق آن را تخیل کند. اما همه اینها صورت گرفت و دشمنی به وحشیگری داعش در گسترهای دهها هزار کیلومترمربعی، شهر به شهر و روستا به روستا و گاه سنگر به سنگر عقب رانده شد تا امروز امید به پیروزی بیش از هر زمان دیگری در دل مردم سوریه و متحدان آنها شعلهور شود و فرصتطلبان زیادهطلبی چون اردوغان و همراهان سعودی و یهودیاش، بیشتر از هر زمان دیگری سرافکنده و ناامید. و البته از وضعیت روحی بزرگترین شکستخورده ماجرا یعنی ایالاتمتحده آمریکا؛ مادر داعش و القاعده و طالبان هم نباید غافل شد. این روزها بالگردهای آمریکایی، مثل گربههای آواره، ناچارند مرتب مهرههای اصلی داعش را به دندان بگیرند و آنها را از معرکه خارج سازند تا کی و کجا روانه دوزخ شوند.
پیشروی نیروهای زبده ارتش سوریه و متحدان آنها در صحرای وسیع «بادیةالشام» که پس از آزادی حلب آغازشده و طی 9 ماه گذشته تقریباً بهصورت مستمر ادامه یافت، سرانجام به آزادی دیرالزور منجر شده است. شهری که به «عروس فرات» مشهور بود و حالا آن را آخرین پایگاه داعش در سوریه میخوانند.
چون نیک بنگری، آزادی حلب و شکست محاصره دیرالزور بهواقع چیزی از آزادی خرمشهر و شکست حصر آبادان کم ندارد؛ همه این رخدادها ریشه در ایمانی مشترک دارد که فرماندهانی هنرمند و جوانان سرفرازی چون شهید حججی، با خون پاک و رشادت و ازجانگذشتگی بینظیرشان آن را خلق کردند.
فردای پیروزی بر تروریسم، سالروز تولد خاورمیانه جدید خواهد بود؛ البته خاورمیانهای که با آرزوی به تاریخ پیوسته برنارد لوئیس در نشست سال 1979 اعضای بیلدربرگ در اتریش برای تجزیه کشورهای منطقه ازجمله ایران و نیز با طرح خاورمیانه جدید کاندولیزا رایس که در ژوئن سال 2005 در تلآویو آن را مطرح کرد، تفاوتی ماهوی دارد. منطقه راهبردی جنوب غرب آسیا در فردای پیروزی محور مقاومت بر ائتلاف ترور، وضعیتی متفاوت با گذشته خواهد داشت؛ وضعیتی که در آن اسرائیل و حکومتهای استبدادی موردحمایت آمریکا بیش از هر زمان دیگری احساس نفستنگی خواهند کرد و روز آزادی عروس فرات، شب عزای حامیان تروریسم خواهد بود.
منبع:خراسان
انتهای پیام/