حکایت نقش انگلستان در استعمار ایران
ابوالقاسم رحمانی، گروه سیاسی: کشور ایران به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و استراتژیکی همواره در طول تاریخ مورد توجه قدرتهای بینالمللی بوده است. بیکفایتی و ضعف قدرتهای سلطهگر ایرانی در طول تاریخ نیز همواره شرایط دستاندازی قدرتهای استعمارگر را فراهم میکرد. دستاندازیهایی که شاید در ابتدا با مقاصد تجاری و اقتصادی صورت میگرفت اما در ادامه با نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک در جهت تضعیف قدرت مرکزی و بهرهبرداریهای بیرحمانه از منابع ملی ادامه مییافت.
ماجرای استعمار انگلستان
از ابتدا تا قبل از انقلاب اسلامی ایران
انگلستان به عنوان یکی از بزرگترین استعمارگران جهان همواره درصدد نفوذ و منفعتطلبی از منابع ایران بوده است. انگلیسیها در رقابت با دیگر قدرتهای استعماری بر سر مسأله هندوستان، ایران را به عنوان پایگاه اولیه استعماری خود در خلیج فارس انتخاب کردند. آنها از سال 1907 جنوب ایران را سهم خود دانسته و در سال 1915 که جهان درگیر و دار درگیریهای جنگ جهانی اول بود شرایط را برای تاخت و تاز خود مهیا دیده و با هدف جلوگیری از نفوذ آلمان و عثمانی و سرکوب قبایل جنوب وارد خاک ایران شدند.
محمدمهدی اسماعیلی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در این باره به آنا می گوید: سابقه حضور انگلیس در ایران به بعد از روی کارآمدن حکومت قاجار و بعد از تاسیس کمپانی هند شرقی بازمیگردد. انگلیس ابتدا با اندیشه حفظ هندوستان و در ادامه و در اواخر قرن 19 بخاطر نفت، ایران را تحت نفوذ و استعمار خود قرار داد.
ایران طی 200 سال اخیر بیشترین ضربه را از انگلستان خورده است. انواع خیانتها، کارشکنیها و دسیسهها که نمونههایی از آن را میتوان در قرارداد های دوره قاجار و بعد از آن، همچون قرار دادهای 1907 که ایران را عملا تحت نفوذ انگلستان قرار می داد، قرارداد 1919 که ایران را مستعمره ی انگلستان می کرد و همچنین قتل عام تاریخی مردم ایران با ایجاد قحطی در کشور، روی کارآمدن رضاخان و یا اشغال ایران توسط متفقین و همچنین ماجرای کودتای 28 مرداد 1332 که همگی ماحصل حضور استعمارگرایانه انگلیس در ایران بوده است مشاهده کرد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز با اشاره به این موضوع که انگلستان همواره خوی استعمار گرایانه خود را حفظ کرده است، ادامه داد: استعمار انگلیس محدود به یک موضوع خاص نبوده است بلکه در تمامی بخش ها اعم از اقتصادی، فرهنگی و ... نیز نفوذ داشته است. اساسا یکی از علل عقب افتادگی ایران و منطقه، حضور استعماری انگلستان بوده است. نفوذ بر روی جامعه نخبگانی ایران و انحراف فکری و عقیدتی آن ها نیز از مصادیق استعمار فرهنگی انگلستان در ایران بوده است.
از انقلاب اسلامی ایران تا امروز
انگلستان بعد از انقلاب با وجود خروج از جایگاه قدرت اول منطقه، همواره همراه با آمریکا و در تلاش برای جهت دهی به فعالیت های آمریکا و اسرائیل در منطقه بوده است. انگلستان در دوره های مختلف تاریخ ایران حتی در زمان هایی که حداقل ارتباطات ممکن بین دو کشور برقرار بوده است همواره نقش برجسته ای داشته، بعنوان مثال می توان به ماجرای فتنه ی سال 88 اشاره کرد که کانون بسیاری از اغتشاشات و بلواها سفارت کشور انگلستان در تهران بود.
کریمی قدوسی نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با آنا گفت: انگلستان با دسیسه و تفرقهافکنی بین اقوام و گروههای مختلف در صدد تاثیر گذاری بر جو آرام کشور بوده است. حضور انگلستان در جریان هشت سال دفاع مقدس هم قابل انکار نیست و حمایتهای انگلیس از صدام حسین کاملا مشهود است. وی همچنین نقش انگلستان در تحریم هایی که علیه ایران ایجاد شد را غیرقابل انکار می داند.
اسماعیلی نیز در ارتباط با قدرت استعماری انگلستان در حال حاضر معتقد است که، امروزه انگلیس قدرت استعماری سابق را ندارد اما با ایجاد انحرافات فکری در حوزه نخبگان از طریق سرویس های امنیتی خود در حال نفوذ و تاثیر گذاری است.
مقاومت دلیران تنگستان؛ رئیسعلی دلواری
با وجود نفوذ و استعمار طولانی مدت انگلستان در ایران و کشورهای منطقه و صدمات و خسارات بسیاری که بر کشور تحمیل شد، نباید از مقاومتها و ایستادگیهای مردم و بزرگانی که در راستای ایستادگی در برابر استعمار دست از جان خود شسته و هرگز نگذاشتند که دسیسههای استعمارگران عزمت و بزرگی ایران را خدشهدار کند، به سادگی بگذریم.
در پی تهاجم انگلیسیها به جنوب ایران، دلیران تنگستانی به فرماندهی رئیسعلی دلواری به مقابله با آنها پرداخته و در یک حمله کوبنده، نائب کنسول انگلیس در بوشهر و چند سرباز هندی را کشتند. این حمله بهانهای برای تسخیر بوشهر توسط انگلیسیها شد و از آن زمان به بعد هم رئیسعلی دلواری و افرادش با جنگهای نامنظم ضرباتی را به دشمن وارد آوردند. انگلیسیها که از مقابله با آنها میترسیدند توسط نمایندهای سعی در تطمیع مالی رئیسعلی داشتند اما او هرگز منافع ملی را ذبح منفعت شخصی نکرده و به مبارزات غیرتمندانه خود علیه استعمار ادامه داد.
کریمی قدوسی در ارتباط با مشی رئیسعلی دلواری در مقابله با استعمار با انقلابی خواندن اعمال او متذکر شد که همه ی مسئولان حال حاضر کشور نیز باید رئیسعلی دلواری را الگوی خود قرار داده و به اسم تعامل با دنیا فرش قرمز زیرپای استعمارگران پهن نکنند.
سرانجام استعمار
نوع مقابله و نتایج حاصل از حضور استعمارگران در کشورهای مختلف و تجربیات بدست آمده در طول تاریخ همواره نشان دهنده این موضوع بوده که استعمارگران با تحت تاثیر قراردادن مسئولان و صاحبان قدرت و دسیسه چینیهای مختلف، درصدد تضعیف قدرت آنها بودهاند و کشورهایی که با سرسپردگی، قربانی مطامع بیپایان استعمارگران شدند، خود و تاریخ کشور خود را به ورطه نابودی کشاندهاند.
استعمار هرگز پایان نمییابد و همچون بسیاری از اتفاقات و فعالیتهای بشری، نوع جدیدی از خود را متناسب با اهدافش ایجاد میکند، بنابراین تنها راه مقابله با قدرت های استعماری بنا بر تجربههای مختلف بینالمللی مقاومت، ایستادگی، تکیه بر توان داخلی و عدم وابستگی به قدرتهای جهانی است.
انتهای پیام/