ویترینی از هر آنچه خود داشتهایم/ خانهای برای مازراتیسواران!
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا از مهر، روزگاری تهران، در هجوم آهن و سیمان، هویت و شناسنامه خود را از دست نداده بود. خانهها اندرونی و بیرونی داشت؛ پنج دری داشت؛ پنجره گرهسازی شده با شیشههای رنگین سرخ و زرد و آبی و سبز و سفید؛ حیاط داشت با حوض کاشی آبی و باغچهای کوچک پر از شمعدانیهای سرخ و گلهای لاله عباسی. اما امروز؛ خانه مادربزرگ فروریخته و جای خود را به مکعبی سیمانی داده؛ آسمان، تنپوش فیروزهایاش را به در آورده و کبوترانش را از یاد برده؛ درختان خشکیدهاند و گلهای لاله عباسی بیرنگ و پژمرده شده.
شاید از این رو است که غرفهای از غرفههای بیست و هشتمین نمایشگاه صنایعدستی، «خانه ایرانی» نام گرفته؛ خانه ای که در چیدمان بخشهای مختلف آن از اتاق پذیرایی و نشیمن و خواب و آشپزخانه، از صنایعدستی استفاده شده و مسئولیت این طراحی و چیدمان بر عهده امیرمسعود انوشیفر، معمار ایرانی بوده است.
گرچه «خانه ایرانی» متفاوت با آن چیزی است که در ذهن من و شما نقش بسته؛ این خانه شباهتی به خانه پدر بزرگ، مادر بزرگها ندارد؛ خانهای است مدرن که با صنایعدستی امروزی تزیین شده؛ انوشیفر در پاسخ به این که فضای لوکس غرفهای با نام خانه ایرانی در نمایشگاه صنایعدستی تا چه اندازه میتواند معرف واقعی خانه ایرانی باشد میگوید: چه اشکالی دارد در فضای مدرن از صنایعدستی بهره ببریم؟ مگر تنها در خانههای قدیمی میتوان از صنایعدستی استفاده کرد؟ اصلا صنایعدستی ما زمانی میتواند جای خود را در زندگی آدمهای امروزی باز کند که نو شود و مشکل فعلی ما معاصر کردن صنایعدستی است که باید از طریق هنرمندان دنبال شود. به عبارتی باید صنایعدستی ما مدرن و به روز شود.
این طراح و معمار به چگونگی شکلگیری خانه ایرانی اشاره و بیان میکند: یک سال و نیم است که با معاونت صنایعدستی در حال گپ و گفت هستیم که برای رونق صنایعدستی ایران، باید آن را کاربردی کنیم چراکه این نوع صنایع همواره جنبه کاربردی داشتهاند و ما اگر به تاریخ این محصولات هم نگاه کنیم، متوجه میشویم از دوره مفرغ تا امروز کاربردی بودهاند؛ بنابراین ما در طراحی و چیدمان خانهها میتوانیم از این صنایع بهره ببریم و به رونق کارگاههای صنایعدستی کمک کنیم. آن هم در شرایطی که زندگی بخش عمدهای از جمعیت ایران مربوط به کارهای دستی است و چه خوب که این افراد، سفارش تولید داشته باشند. از لیوان و کاسه گرفته تا فرش و مبلمان یک خانه میتواند از صنایعدستی باشد و همه اینها کارگاهها را رونق میبخشد.
بهمن نامورمطلق معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی هم، «خانه ایرانی» را فرصت مناسبی برای هتلداران میداند و به خبرنگار مهر میگوید: ما از سه چهار سال پیش کوشیدیم تا در هتلها حضور جدی داشته باشیم و هتلهامان را با استفاده از صنایعدستی هویتدار کنیم؛ هویت به این معنی است که هر گردشگری که به ایران میآید با نگاه به در و دیوار و فرش و تزیینات هتلی که در آن اقامت دارد متوجه شود که اینجا ایران است؛ از این رو بازدید از نمایشگاه صنایعدستی و غرفه «خانه ایرانی» میتواند به هتلداران ایده دهد که چگونه اتاقها و بخشهای مختلف هتل خود را با صنایعدستی تجهیز کنند اما همچنان همکاریهای لازم از سوی بخش گردشگری انجام نشده و مقاومتهایی در این زمینه وجود داشته است. در حالی که چند تجربه موفق در این زمینه داشتیم؛ برای مثال من به یکی از هتلهای مشهد پیشنهاد دادم، برای هر کدام از اتاقهای «وی آی پی» خود، یکی از سبکهای ایرانی را انتخاب کند و اتاق را بر اساس آن بچیند؛ جالب این که آن اتاقها در خلوتترین مواقع سال هم پر بودند.
این خانه برای مازراتیسواران است!
معاون صنایعدستی کشور، بازدید از این غرفه و چیدمان آن را راهنمایی برای نسل جوان و زوجهای در آستانه ازدواج میداند اما پرسش اینجاست که چند درصد جوانان میتوانند از عهده خرید آنچه در غرفه «خانه ایرانی» عرضه شده است برمیآیند؟ تخت ۵ میلیون، میزناهارخوری ۶ میلیون، نیمکت ۳ میلیون و کاناپه ۶ میلیون تومان! به این ارقام مبل تک نفره ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی و مبلهایی که با الهام از «هیچ» پرویز تناولی ساخته شده و هر کدام دو و نیم میلیون تومان قیمت دارند را هم میتوان اضافه کرد.
از انوشیفر میپرسی فکر نمیکنید آنچه در این غرفه به نمایش درآمده گران است و نسل جوان قدرت خرید آن را ندارد؟ او در پاسخ میگوید: مدنیت و ارتقای سطح کیفی زندگی هزینه دارد. شما بروید مراکش را ببینید که در هتلهای مجلل و پنج ستاره خود، چقدر از صنایعدستی استفاده میکند؛ آن وقت هتلدارهای ما به این ماجرا فکر هم نمیکنند. هدف ما این است که نوع نگاه و سلیقه مردم را، آرام آرام تغییر دهیم.
وی در عین حال تأکید میکند: میتوان از این چیدمان استفاده و عناصر دیگری را جایگزین کرد. دلیلی ندارد نسل جوان ۱۳۰ میلیون تومان برای خرید تابلوی پرویز کلانتری هزینه کند اما میتواند از این چیدمان الگوبرداری کند. از سوی دیگر در تهران، برخی آدمها آپارتمانهای لوکس خود را با جنس چینی پر میکنند اما همان افراد حاضر نیستند پول به زریبافی ایرانی بدهند حالا اگر ما کاری بکنیم که طراحان ایتالیایی از زری بافی استفاده کنند، همین هموطنان ایرانی که دنبال چشم و هم چشمی و فلان برند خارجی هستند به سراغ زری بافی میروند. از سوی دیگر تعداد اندکی به سراغ ماشینهای لوکس چون مازراتی میروند و تعداد بیشماری به سراغ پراید. ما در این غرفه دنبال کسانی هستیم که مازراتی سوار میشوند. میخواهیم به آنها که دغدغه مالی ندارند بگوییم به جای استفاده از برند خارجی از صنایعدستی ایرانی هم میتوان استفاده کرد. البته در عین حال این شیوه چیدمان میتوان الگویی برای پرایدسواران هم باشد!
وقتی بوریا را ارزان میفروشند
سال ۱۳۹۶ را سال حصیر نامگذاری کردهاند. از این رو کاروانی به نام «کاروان پیوند» شکل گرفت تا حصیرها را از استانهای مختلف خریداری و از هنرمندان حصیرباف که درآمد چندانی هم ندارند حمایت کند. مبلغ ۱۵ میلیارد ریال به خرید حصیر از استانهای سیستان و بلوچستان، کرمان، هرمزگان، بوشهر، گیلان و مازندران اختصاص پیدا کرد و قرار شد این کالاها در فروشگاهها و نمایشگاههای دائمیو موقت ارائه و یا به کشورهای دیگر صادر شوند.
حالا طرح کاروان پیوند به بیست و هشتمین نمایشگاه ملی صنایعدستی رسیده و غرفهای را در سالن ۸ و ۹ به خود اختصاص داده است. هدف معاونت صنایعدستی کشور و شرکت حامیان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، تداوم این طرح و حمایت از هنرمندان حصیرباف است وگرنه به گفته امیرمهدی طاهریانفر، مدیر شرکت حامیان، اگر قرار بود یک بار این اتفاق بیفتد و دیگر از حصیربافان حمایت نشود، خود دولت هم میتوانست از محل اعتباراتی که برایش در نظر گرفته شده، بودجه را به خرید حصیر اختصاص دهد اما ما میخواهیم این طرح تثبیت و برای تولیدات هنرمندان، بازاریابی شود.
حصیرها زیبا و متنوع اند. قیمتشان هم به نسبت دیگر صنایعدستی مناسبتر است. از این رو بسیاری از بازدیدکنندگان سبد و زیرانداز حصیری میخرند تا دست خالی از نمایشگاه صنایعدستی به خانه برنگردند. گرچه قیمتها متفاوت است برای مثال قیمت یک زیربشقابی، در یک اندازه واحد و با یک جنس از ۵ تا ۱۰ هزار تومان متغیر است.
هنرمندانی که شبها در چادر میخوابند
بهمن نامورمطلق در نشست رسانهای بیست و هشتمین نمایشگاه صنایعدستی که ۳۱ مردادماه در محل سازمان میراث فرهنگی برگزار شد به اهمیت نمایشگاه اشاره کرده و گفته بود: این نمایشگاه برای ما از اهمیت و حساسیت ویژهای برخوردار است چرا که نمایشگاه نمایشگاههاست و با توجه به آن میتوان معدل صنایعدستی را دریافت به این معنی که میتوانیم وضع و حال صنایعدستی، میزان فروش و استقبال از آن و همچنین نوآوریهایی که در این حوزه اتفاق افتاده را ببینیم.
معاون صنایعدستی کشور همچنین با اشاره به اینکه ۱۵ درصد گردش مالی صنایعدستی به نمایشگاه ملی برمیگردد، گفته بود: یکی دیگر از دلایل اهمیت این نمایشگاه گردش مالی و بالا بودن میزان فروش آن است به همین خاطر ما در این دوره تلاش کردهایم به سمت تخصصی شدن برویم و از تجار و نمایندگان تجاری خواهیم تا از بیست و هشتمین نمایشگاه بازدید کنند و با آثار ارائه شده در آن آشنا شوند چرا که در کنار وجود بازارچههای صنایعدستی و سایتهای الکترونیک توسعه نمایشگاههای داخلی و خارجی به رونق صنایعدستی و حمایت از تولیدکننده منجر میشود.
نامورمطلق در حالی به گردش مالی نسبتا خوب این نمایشگاه اشاره میکند که برخی هنرمندان شرکتکننده در بیست و هشتمین نمایشگاه ملی صنایعدستی از فروش خود راضی نیستند. شباب کردستانی، یکی از هنرمندان فعال در زمینه منبت از جمله این افراد است. به گفته این هنرمند سنندجی، صنایعدستی فراموش شده و حمایت نمیشود. خود او مبلغ بالایی بابت اجاره غرفه پرداخت کرده اما فروش خوبی نداشته است تا آنجا که نتوانسته هزینه اقامت خود را پرداخت کند و شبها خود و خانوادهاش در چادر میخوابند!
هنرمندان دیگری هم هستند که شب را در چادر به صبح میرسانند و در پارکینگ نمایشگاه بینالمللی تهران میخوابند. این مساله تو را وامیدارد تا به سراغ دبیر اجرایی نمایشگاه صنایعدستی بروی و از او بپرسی: آیا درخور شأن و شخصیت هنرمندان است که شبها در چادر بخوابند و او در پاسخ میگوید: همه تلاش ما این است که نمایشگاه را به بهترین شکل ممکن برگزار کنیم. ما با دو هتل در تهران صحبت کردهایم تا اتاقهاشان را به قیمت شبی ۸۰ هزار تومان در اختیار هنرمندان بگذارند همچنین شرکتکنندگان میتوانند به خوابگاه بروند و از امکانات آنجا برای اقامت و خواب استفاده کنند.
این پاسخ را با برخی هنرمندان که اتفاقا در شمار منتقدان نمایشگاه هستند در میان میگذاری و آنها در جواب میگویند: شبی ۸۰ هزار تومان گران است. خوابگاه، رایگان اما کثیف است و وقتی با تعجب میپرسی: خوابگاه با همه امکانات محدودش بهتر از خوابیدن در پارکینگ نیست، میگویند: سخت است در ترافیک تهران، خسته و کوفته خود را به خوابگاه برسانی و صبح زود دوباره به نمایشگاه برگردی به همین خاطر ترجیح میدهیم چادر بزنیم و در همین نمایشگاه بمانیم.
فضایی برای رقابت میان هنرمندان
حالا این سوال در ذهن شکل میگیرد که آیا همه هنرمندان میتوانند و باید در چنین نمایشگاهی شرکت کنند؟ هنرمندی که از عهده اجاره غرفه و هزینه اقامت خود برنمیآید چرا و چگونه باید به نمایشگاه بیاید؟ بهمن نامور مطلق در پاسخ این پرسش میگوید: نمایشگاه صنایعدستی یک صحنه رقابتی و تجاری است. تلاشمان بر این بوده که هنرمندان و عرضه کنندگانی در این نمایشگاه شرکت کنند که آثارشان از کیفیتی قابل قبول برخوردار است و میتوانند هزینههای خود را پرداخت کنند چرا که اگر بخواهیم صنایعدستی قابل رقابتی داشته باشیم نمیتوانیم به میزان فروش و مسائل اقتصادی توجه نکنیم. از سوی دیگر هدف ما این است که نمایشگاه به شکل حالت اصلی خود نزدیک شود و فضایی برای خرده فروشی نباشد اما فاصله زیادی تا رسیدن به این مرحله وجود دارد.
معاون صنایعدستی کشور، هدف اصلی از برگزاری نمایشگاههای مختلف صنایعدستی را کم کردن وابستگی هنرمندان به دولت و رغبت بیشتر آنها به بازار میداند و معتقد است: نمایشگاههای ما باید به سمت بازار و توجه بیشتر به مخاطب سوق پیدا کنند، به عبارتی باید بازار محور باشند نه دولت محور. دولت باید به سیاست گذاری و فراهم آوردن زیرساختها توجه کند. برای رسیدن به منظور ما به گونه ای صنایعدستی نیاز داریم که قابل رقابت در صحنههای جهانی باشند، از این رو هنرمندان ما باید سلیقهها را بشناسند به نیاز مردم امروز پاسخ دهند و به سمت تجاری شدن بروند.
با این که نامورمطلق معتقد به رقابتی کردن صنایعدستی است و پویا محمودیان، دبیر اجرایی بیست و هشتمین نمایشگاه ملی صنایعدستی هم، چون او فکر میکند اما بخشی از نمایشگاه در اختیار استانهای کم برخوردار قرار گرفته و هنرمندان استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان، چهار محال و بختیاری، خراسان جنوبی، بوشهر، لرستان، ایلام، خراسان شمالی، کهکیلویه و بویراحمد و همچنین مرزنشینان آذربایجان غربی به طور رایگان به ارائه آثار خود در این فضا پرداختهاند. علاوهبر این ۷۵ روستا که درشمار روستاهای هدف گردشگری و طرح اشتغال صنایعدستی هستند هم، رایگان در نمایشگاه شرکت کرده اند.
نمایشگاه همچنان دچار ضعف اطلاع رسانی است
لیدا صیامی، یکی دیگر از شرکت کنندگان در نمایشگاه صنایعدستی است. به گفته این هنرمند فعال در زمینه منبت، در نمایشگاه بیست و هشتم، کیفیت کارها بالاتر رفته اما از شمار بازدیدکنندگان کاسته شده است. باز هم سالن ۸ و ۹ فروش بهتری به نسبت سالن ۲۵ دارند. از سوی دیگر در بیلبوردها و پوستر نمایشگاه زمان بازدید از ۱۰ صبح تا ۶ عصر آمده در حالی که هر روز ساعت بازدید تا ۸ شب تمدید میشود و بهتر بود همین ساعت روی بیلبوردها و پوستر نوشته میشد چون آنچه در ذهن مردم ثبت شده ساعت ۱۸ است و این به ضعف در سیستم اطلاع رسانی برمیگردد.
نسیم بیگ شعبانی هم مانند صیامی فکر میکند. این هنرمند فعال در زمینه رودوزیهای الحاقی هم میگوید: خوب بود اگر اطلاع رسانی بیشتری و بهتری وجود داشت و مردم میدانستند نمایشگاه تا ساعت ۸ شب، پذیرای علاقه مندان است.
بیگ شعبانی شهریور را زمان خوبی برای برگزاری نمایشگاه صنایعدستی میداند و میگوید: این نمایشگاه خردادماه و همزمان با روز جهانی صنایعدستی برگزار میشد اما امسال به خاطر همزمان شدن با ماه مبارک رمضان و انتخابات ریاست جمهوری، برگزاری آن به شهریور موکول شد و این ماه، زمان بسیار مناسب تری است و امیدوارم تدابیری در نظر گرفته شود که سالهای آینده هم نمایشگاه در همین زمان برپا شود.
کودکانههای بیست و هشتمین نمایشگاه صنایعدستی
دفتر آموزش، توسعه و ترویج صنایعدستی با اهداف آموزشی غرفهای برای کودکان ۷ تا ۱۵ سال برپا کرده است. نمایش تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با موضوع صنایعدستی و کودک شامل اسباب بازی، تولیدات دیجیتالی و نوشتاری؛ همچنین معرفی آخرین دستاوردهای پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری با موضوع صنایعدستی کودک و نوجوان از جمله فعالیتهای این غرفه است. غرفه ای که در آن گلیم بافی، معرق، خاتم سازی، سفالگری، حصیربافی، نقاشی پشت شیشه و چاپ دستی روی پارچه با مشارکت مربیان با تجربه پژوهشگاه میراث فرهنگی آموزش داده میشود.
فریده مهرینیا که مسئولیت غرفه کودکان را برعهده دارد به هدف از شکلگیری کارگاههای زنده یا ورک شاپ اشاره میکند و میگوید: این کارگاهها با هدف جذب کودکان و نوجوانان به صنایعدستی برگزار میشوند چراکه صنایعدستی ریشه در تاریخ و فرهنگ ما دارد و باید کودکان که آینده سازاناین سرزمین هستند، با آن انس پیدا کنند تا حافظ و احیاکننده صنایعدستی باشند البته برای ادامه حیات صنایعدستی باید به نوآوری و ارائه طرحهای تازه توجه داشته باشیم و با شیوههایی جذاب بچهها را به صنایعدستی و آموزش آن علاقه مند کنیم.
مهمان سفره هنرمندان گمنام ایران
مگر میتوان به نمایشگاه صنایعدستی رفت و لحظهای در سیاه چادرها آرام نگرفت و آش و نان محلی نخورد. حالا این سیاه چادرها به یکی از جذابیتهای نمایشگاههای صنایعدستی تبدیل شده؛ میتوان به چادر کردها رفت و نان کلانه و دوغ محلی خورد یا دمی مهمان خراسان شمالیها شد و طعم «آگنده»، نان محلیشان را چشید.
میتوان بر خوان گسترده ترکمنها و قشقاییها نشست و موسیقیشان را شنید حتی میتوان به نوای خوش عاشیقها گوش سپرد؛ شاید کمی آرام بگیریم. هنوز هم میتوان به نمایشگاه صنایعدستی رفت و به تماشای دست آفریدههای هنرمندان گمنام ایران زمین نشست.
انتهای پیام/