مرز بین موسیقی آماتور و جدی مخدوش شده است
نوید دهقان، نوازنده کمانچه و یکی از آهنگسازان معاصر است. دهقان سال 1385 گروه «قمر» را تاسیس کرد و تا امروز به همراه اعضای این گروه به برگزاری کنسرتهای متعددی در داخل و خارج از کشور پرداخته و با خوانندگانی چون حمیدرضا نوربخش، سالار عقیلی، سینا سرلک و... همکاری داشته است. «سبز جاودان»، «راه و ماه»، «بیگاه»، «هوای آفتاب»، «یار و دیار»، «وطن»و... از جمله آلبومهای منتشر شده گروه «قمر» از گذشته تا امروز است. با نوید دهقان درباره وضعیت آلبومهای موسیقی و دلایل افت فروش و تولید آلبومها به گفتوگو نشستهایم.
برخی بر این باورند در سالهای اخیر به دلایل مختلف، فروش آلبومهای موسیقی در مقایسه با گذشته افت کرده و بعضی از هنرمندان ترجیح میدهند به جای آنکه هزینه زیادی را صرف تولید و انتشار یک آلبوم کنند آثارشان را از طرق دیگری در معرض دید مخاطبان و علاقهمندان موسیقی بگذارند، نظر شما در این باره چیست؟
از سال 1379 فعالیت خود را به شکل جدی در عرصه موسیقی شروع کردم و بعد از آن به تاسیس گروه «قمر» پرداختم. درواقع گروه «قمر» طی سالهای گذشته تا امروز، به مدد هنرمندان مستعدی که در آن فعالیت میکردهاند، توانسته در زمینه انتشار آلبوم و کنسرت عملکردهای موفقیتآمیزی داشته باشد. بهویژه اینکه در این سالها آلبومهایی که از سوی گروه «قمر» منتشر میشده و در دسترس قرار میگرفته با اقبال مناسبی از سوی اهل فن و هنر مواجه شده است. از نظر من بزرگترین موفقیت در همین است که آثاری که ساخته شده مورد قبول اهالی فن عرصه موسیقی قرار گیرد.
به گفته برخی هنرمندان، در ایران هیچگاه نمیتوان متوجه شد که یک آلبوم موسیقی به شکل مشخص چقدر فروش داشته است.
نه تولیدکنندگان و دستاندرکاران آمادهسازی آلبومهای موسیقی این مساله را ابراز میکنند و نه خود هنرمند میتواند به ابعاد و زوایای پیدا و پنهان فروش آلبوم خود پی ببرد. این مساله تا حدود زیادی به عملکرد دوپهلوی تولیدکنندگان موسیقی و اساسا شرکتهای پخشکننده نیز برمیگردد. تهیهکنندگان آلبومهای موسیقی غالبا به این مساله اشاره میکنند که روزبهروز از تعداد متقاضیان خرید آلبوم کاسته میشود. این صحبت در حالی است که از سوی دیگر این شرکتها همچنان در پی انتشار آلبوم هنرمندان هستند. روی این اصل است که معتقدم میزان فروش آلبوم هیچگاه بهطور مشخص برای هنرمند روشن نمیشود.
مسالهای که در سالهای اخیر در عرصه موسیقی باب شده انتشار آثاری در قالب تکآهنگ در فضای مجازی است. برخی هنرمندان به این مساله اشاره میکنند که انتشار اثرشان در فضای مجازی بهمراتب بهتر از انتشار یک آلبوم است که بهرغم هزینه و سرمایهگذاری هنگفت، عملا فروش و بازگشت سرمایهای برایشان ندارد. نظر شما دراین باره چیست؟
مهمترین مساله در حالحاضر در عرصه موسیقی این است که مرز موسیقی آماتور و موسیقی جدی و حرفهای مخدوش شده است. البته منظورم از موسیقی آماتور، موسیقی ضعیف نیست؛ بلکه مقصود از آماتور آدمهایی است که به شکل مستقیم از طریق موسیقی به درآمدزایی نمیپردازند و مشاغل دیگری را هم در کنار موسیقی دنبال میکنند. متاسفانه در سالهای اخیر، کانالهای تلگرام و اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی نیز به این افراد پروبال داده و آنها فعالیت پررنگتری در این وادی داشتهاند. فعالیتشان هم بهگونهای است که بیآنکه هزینهای برای استودیو و ضبط یک اثر پرداخت کنند، در منزلشان به وسیله یک گوشی تلفن همراه یک اثر موسیقی را ضبط و در معرض دید مخاطبان قرار میدهند. درواقع بروز و ظهور مشکلاتی از این دست در سالهای اخیر در این عرصه به پیکره موسیقی آسیب جدی وارد کرده و به همین خاطر است که میگویم مرز میان موسیقی جدی و آماتور مدتهاست که مخدوش شده و از بین رفته است. این مشکل هم فقط در حوزه آلبومهای موسیقی وجود ندارد. در زمینه برگزاری کنسرت هم همین است. چهبسا بارها دیده شده در تالار وحدت که بهزعم همه هنرمندان، یکی از معدود سالنهای استاندارد و درجه یک برای اجرای موسیقی است، برنامههایی به وسیله گروههای آماتور اجرا میشود و آنها کنسرتهایی را در این تالار برگزار میکنند که عملا هیچ سوددهی و خروجی مالی مناسبی ندارند. سالهاست هنرمندان به این مساله اشاره میکنند که تالار وحدت سالنی درجه یک است و اجرای کنسرت در این سالن نیازمند درجهبندی است، ولی این مساله هیچگاه از سوی مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی جدی گرفته نشده است. به همین خاطر است که دوغ و دوشاب مدتهاست در تالار وحدت درهم آمیخته و میبینیم اگر قرار است در یک شب یک گروه موسیقی درجه یک و حرفهای به اجرای کنسرت بپردازند، فردای آن شب گروهی آماتور در تالار وحدت کنسرت میدهند. البته باز هم اشاره میکنم که منظور از آماتور موسیقی ضعیف نیست، بلکه هنرمندانی مد نظرم هستند که شغل و حرفه اصلیشان در عرصه موسیقی نیست.
فکر میکنید در این زمینه باید چه تمهیداتی اندیشیده شود؟
تصور میکنم شوراهای نظارتی که در دفتر موسیقی وزارت ارشاد فعالیت میکنند باید در اندیشه مرتفع کردن چنین مشکلی باشند؛ این مساله هم فقط از طریق ارزیابی و درجهبندی هنرمندان و آثارشان حل میشود. درواقع اگر شورای نظارت در دفتر موسیقی به درجهبندی بپردازد، میتوان به این نتیجه رسید که هر گروهی باید در کدام سالن پایتخت به برگزاری کنسرت بپردازد یا آلبومی که قرار است منتشر شود و در معرض دید مردم قرار گیرد به لحاظ سطح کیفی از چه درجهای باید برخوردار شود. اینها مسائلی هستند که متاسفانه در این سالها به آن شکلی که باید از سوی سیاستگذاران فرهنگی جدی گرفته نشدهاند. البته باوجود تمام این مشکلات، هنوز هم آلبومهای هنرمندان درجه یک و شناخته شده و همینطور آلبوم ارکسترهای حرفهای با اقبال مطلوبی از سوی مخاطبان در بازارهای موسیقی مواجه میشود. ولی تعداد هنرمندانی که بهرغم تمام این مشکلات همچنان در این عرصه فعالیت میکنند و به تولید آلبوم میپردازند، اندک است. درواقع ما به تعداد انگشتان دست، خواننده حرفهای و تعدادی موسیقیدان برجسته داریم که از رهگذر آثاری که ارائه میدهند، توانستهاند همچنان در ارتقای سلیقه شنیداری مخاطب نقش زیادی داشته باشند.
به نظر شما ورود تکنولوژی و فناوری در سالهای اخیر به عرصه موسیقی و رنگ باختن آلبومها یک آسیب نیست؟آسیب از این منظر که برخی معتقدند ادامه این روند منجر به نابودی تدریجی صنعت موسیقی میشود.
نمیشود گفت آسیب؛ چون در هر حال ورود تکنولوژی و زیرشاخههای آن فقط متعلق به جامعه ما نبوده و این جریان به کشورهای دیگر هم ورود کرده است. اتفاقا میخواهم بگویم در مواقعی، تکنولوژی به داد اهالی موسیقی هم رسیده و نقاط مثبتی هم در پی داشته است، چهبسا مشکلاتی که قبلا در عرصه آهنگسازی و ضبط موسیقی بوده را تا حدودی از میان برداشته و در تسریع امور تاثیرگذار بوده است. منتها مسالهای که دراین بین وجود دارد مغفول ماندن سازوکارهای مشخص از سوی دولت است؛ نبود سازوکارها و قوانین بازدارنده باعث بروز مشکلاتی در عرصه موسیقی امروز شده است.
منظورتان بحث انتشار تکآهنگها در فضای مجازی و دانلودهای غیرقانونی است؟
دقیقا، ورود تکنولوژی به موسیقی این مساله را افزایش داده و حقوق مادی و معنوی هنرمند را زیر سوال برده است. یک زمانی بود که عدهای فیلمها را از روی پرده سینما کپی کرده و در قالب سیدی میفروختند ولی به مرور زمان و با اطلاعرسانی این مشکل مرتفع شد. ولی هنرمندان عرصه موسیقی چندین سال است که از رهگذر نادیده گرفتن حق کپیرایت ضربات سهمگینی را متحمل شدهاند، درحالی که سود فروش آلبومها و اساسا سود موسیقی به مراتب از سینما بیشتر بوده و هست ولی کسی فکری برای حل این مشکل نمیکند.چون به موسیقی در مقایسه با سینما در این سالها بهایی که شایستهاش بوده، داده نشده است. از اینها گذشته موسیقی، هنری انتزاعی است و سفارشپذیری در ذات و ماهیت آن جایی ندارد. در حالی که در سینما میتوان سفارش اثر داد؛ ولی موسیقی بهخصوص، موسیقی ایرانی همیشه دور از سفارشپذیری شکل گرفته و رشد کرده است. چون خاستگاه موسیقی ایرانی ادبیات کهن است. البته حالا که مساله دانلودهای رایگان را مطرح کردید باید بگویم این دانلودها هم به شکل رایگان در اختیار مخاطب قرار نمیگیرند. این دانلودها نیز با هزینههایی از سوی علاقهمندان موسیقی توام است اما سود آن به جای آنکه به جیب هنرمند و خالق اصلی اثر برود، نصیب شرکتهای مخابراتی و گردانندگان سایتها میشود.
به نظر میرسد یکی از سازوکارهایی که سیاستگذاران فرهنگی دراین زمینه میتوانند به کار گیرند متمرکز شدن بر بحث آموزش صحیح اجتماعی است؟
همینطور است. باید در حیطه دانلود آثار هنرمندان از سایتهای مختلف به مردم آگاهی داد. اطمینان دارم اگر در این زمینه فرهنگسازی و به مردم القا شود که دانلود غیرقانونی یک جور سرقت فرهنگی است کمتر کسی راضی میشود حقوق مادی و معنوی یک هنرمند را به بهای گوش کردن یک اثر زیر پا بگذارد. یعنی اگر این مساله را جا بیندازیم که در نهاد همه ما دو عنصر اخلاق و وجدان هست که حرف اول را میزند، بسیاری از مشکلاتی که در ارتباط با نبود قانون کپیرایت داریم مرتفع خواهد شد. اما واقعیت این است که آموزش در این زمینه در کشور ما مفقود مانده است، حالا بماند که خود من بهعنوان هنرمندی که سالهاست که در این وادی فعالیت مستمر کردهام به فراخور در هر مراسمی که دولتمردان فرهنگی در آنجا حضور داشتهاند به این مساله اشاره کردهام که یکی از ضروریترین کارهایی که دولت باید در راه صیانت از آثار هنرمندان انجام بدهد به رسمیت شناختن حق کپیرایت است. بدیهی است تا زمانی که آموزش کافی به مردم داده نشود، دانلود آثار هنرمندان ادامه دارد و حق کپیرایت نیز به رسمیت شناخته نخواهد شد.
انتهای پیام/