صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۸:۵۹ - ۰۶ شهريور ۱۳۹۶
یادداشت‌/‌جمهوری اسلامی

تجدیدنظر دیرهنگام

وزرای خارجه و دفاع فرانسه در جریان سفر به عراق اعلام کردند دیگر کناره‌گیری یا برکناری بشار اسد جزو خواسته‌های فرانسه برای بهبود اوضاع در سوریه نیست و فرانسه به بقای بشار اسد در کرسی ریاست جمهوری سوریه اعتقاد دارد.
کد خبر : 207026

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا از جمهوری اسلامی، وزرای خارجه و دفاع فرانسه در جریان سفر به عراق اعلام کردند دیگر کناره‌گیری یا برکناری بشار اسد جزو خواسته‌های فرانسه برای بهبود اوضاع در سوریه نیست و فرانسه به بقای بشار اسد در کرسی ریاست جمهوری سوریه اعتقاد دارد و بر این عقیده است که در صورت خروج بشار اسد از قدرت، این تروریست‌ها هستند که جای خالی او را پر می‌کنند. این در واقع بیان مجدد موضع فرانسه است که پیش از این هم توسط مکرون رئیس‌جمهور فرانسه اعلام شده بود و تکرار آن در سفر مقامات فرانسوی به منطقه را می‌توان به حساب عقب نشینی پاریس از سیاست‌های غرب در این زمینه گذاشت. پدیده‌ای که نشانگر تجدیدنظر دیرهنگام در سیاست حامیان تروریسم است.آنچه در این میان اهمیت مضاعفی پیدا کرده این است که امروزه حتی آمریکای ترامپ و برخی دنباله روهای منطقه‌ای از جمله عربستان هم اصرار به برکناری بشار اسد ندارند و کاملاً دریافته‌اند که اصرار به کناره‌گیری بشار اسد از همان ابتدا یک پیشنهاد غیرمنطقی با آثار و تبعات شومی برای کل منطقه بوده است. طبعاً جای سئوال دارد که سیاستمدارانی با چنین بینش پراشتباهی چگونه به خود اجازه می‌دهند که برای دیگران تعیین تکلیف نمایند؟ طبعاً اگر اصرار و جدیت ایران و روسیه نبود و اگر دولت دمشق تسلیم تروریست‌ها شده بود، اکنون شاهد پیامدهای چنان تصمیماتی، نه تنها در سوریه، بلکه در عراق و سایر کشورهای منطقه نیز می‌بودیم و داعش با دریافت جنگ افزارهای فوق مدرن از غرب و ارتجاع عرب و حمایت آشکار و نهان، بر دمشق و بغداد حاکم شده بود. مسئولان جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا اعلام کردند که هرگونه تغییر در دمشق و برکناری بشار اسد موجب خلاء قدرت در سوریه خواهد شد و حوادث لیببی که ناشی از خلاء قدرت ناشی از برکناری و قتل معمر قذافی بود، عیناً و چه بسا که با شدتی بیشتر در سوریه و عراق تکرار خواهد شد. جا دارد در اینجا محور شرارت غربی – عبری – عربی قویاً مورد سئوال قرار گیرد تا نقش آنها در این فجایع و جنایات شرم‌آور 6 ساله در سوریه مطرح و مورد کنکاش واقع شود. طبعاً اگر قرار باشد عدالتی برقرار گردد، لازم است با سران تمامی کشورهائی که دست اندرکار توطئه و شرارت در سوریه و عراق بوده‌اند و در عین آگاهی از آثار و تبعات شوم آن، هنوز هم حاضر به قبول شکست و جبران خسارات ناشی از شرارت خود نیستند و همچنان بر شکست خود را به صورتی دیگر، سرپوش می‌گذارند و می‌خواهند افکار عمومی جهان را به رسمیت و سوی دیگری منحرف نمایند، برخورد شود.


درحال حاضر، حتی سعودی‌ها هم ناچار شده‌اند که در محاسبات و سیاست‌های ناکام خود به کلی تجدیدنظر کنندو به فکر جایگزینی سیاست‌های جدیدی باشند که بتواند آنها را از آثار و تبعات این همه رسوائی و شکست و بی‌آبروئی نجات دهد.
تصادفی نیست که در صحنه سیاسی و حتی نظامی و عملیات میدانی، از تروریست‌های موسوم به «ارتش آزاد سوریه» هم خبری نیست. چرا که از یکطرف بین حامیان آنها اختلاف نظرهای جدی و فزاینده‌ای به وجود آمده و از سوی دیگر بقایای تروریست‌های موسوم به ارتش آزاد هم در سایر گروه‌های تروریستی جذب و ادغام شده‌اند و عملاً در صحنه عملیات میدانی و در صحنه سیاسی، چیزی به نام ارتش آزاد، وجود خارجی ندارد. این یک رسوائی بزرگ و تاریخی برای حامیان تروریسم و حتی «اتحادیه عرب» است که با اعمال فشار عربستان و سایر حامیان تروریسم، کرسی رسمی دولت سوریه را به تروریست‌های ارتش آزاد اعطا کرد و باعث شد که تروریست‌ها همردیف با سایر اعضای اتحادیه عرب، در کنار هم قرار بگیرند. این پدیده، چیزی به تروریست‌ها نیفزود و اعتبار و حیثیتی برای آنها کسب نکرد بلکه بی‌آبروئی اتحادیه عرب و حامیان تروریسم را در یک تصویر به یاد ماندنی ثبت و ضبط کرد و در صفحات تاریخ معاصر، به ذلت پذیری اتحادیه عرب گواهی داد. اکنون با سفر تدریجی مقامات کشورهای مختلف به سوریه و گشودن باب تعامل با دمشق یکبار دیگر دنیای معاصر به بطلان سیاست‌های خانمان برانداز محور شرارت غربی – عبری – عربی واقف شد و دریافت که چرا مذاکرات ژنو 1 و 2 به بن بست رسید؟ چرا که براساس محاسبات و اهداف خیانت آمیزی شکل گرفته بود که سعی داشت کشورهای عربی و اسلامی در قلب منطقه نفت خیز خاورمیانه را به کلی ویران کند و به اعتراف مقامات آمریکائی حداقل نیم قرن به عقب براند. علاوه بر این، با مشاهده ابعاد ویرانی‌ها و تخریب عمدی زیرساخت‌ها در سوریه، عراق و لیببی، نیز می‌توان دریافت که آنها عملاً سرگرم زمینه سازی برای حضور دراز مدت در این کشورها به بهانه بازسازی ویرانه‌های جنگ هستند. این بسیار شرم آور است که حامیان تروریسم، یکبار در قامت حمایت از تروریست‌ها، در منطقه نقش آفرینی کرده‌اند و این بار هم به بهانه تلاش برای بازسازی ویرانه‌های جنگ با تروریسم، سعی دارند جای پای خود را در منطقه تثبیت نمایند.
دقیقاً به همین دلیل است که در خلال عملیات نظامی ائتلاف آمریکا در سوریه و عراق شاهد اقدامات عمدی آنها برای ویرانی زیرساخت‌ها و تخریب تمامی امکانات زیربنائی هستیم که در آن واحد، یک اقدام چند منظوره برای تامین اهداف میان مدت و دراز مدت حامیان تروریسم تلقی می‌شود.
ملت‌ها و دولت‌های منطقه نباید از این حقایق عینی و ملموس به سادگی عبور کنند و دست‌های به خون آغشته حامیان تروریسم را بدون در نظر گرفتن نقش آنها در ویرانی منطقه، یکبار دیگر بفشارند. واقعیت این است که اگر قرار باشد اراده و تصمیم حامیان تروریسم در اولویت باشد، هنوز هم انتخاب اصلی آنها همان تروریست‌ها و رژیم‌های دیکتاتوری و خون آشام در منطقه است. آنها هنوز هم با ملت‌ها و نیروهای مقاومت مردمی، مشکل دارند و مایل نیستند شکست خفت بار در برابر نیروهای مقاومت در سوریه و عراق را به سادگی بپذیرند.
این برای ملت‌های منطقه و سایر دولت‌ها و ملت‌ها در دنیای عرب و دنیای اسلام، درس بزرگی است که از فجایع سوریه و عراق می‌توانند بیاموزند. آمریکا برای شکست و سرکوب داعش و نه نابودی و ریشه کنی آن، یک برنامه 10 تا 30 ساله تدوین کرده بود ولی به برکت رشادت‌ها و جانفشانی ارتش عراق و نیروهای مقاومت مردمی موسوم به حشدالشعبی، امروزه پایان داعش و مرگ تروریست‌ها در عراق جشن گرفته می شود. حتی تصمیم اخیر فرانسه، عربستان و سایر حامیان تروریسم مبنی بر حذف شرط برکناری بشار اسد هم تصمیم قلبی آنها نیست بلکه این شرایط عینی منطقه و سیر حوادث پرشتاب در صحنه عملیات میدانی است که چنین سیاستی را به آنها تحمیل کرده است. در واقع حامیان تروریسم با این تجدیدنظر دیرهنگام در سیاست‌های خائنانه‌شان، نشان داده‌اند که مایل نیستند بیش از این تحولات منطقه جا بمانند و در موقعیتی قرار بگیرند که فردا برای جبران اشتباهاتشان بسیار دیر شده باشد.
از همان ابتدا کاملاً آشکار بود که حمایت از تروریست‌ها با منافع ملی کشورهای منطقه در تضاد و تعارض جدی قرار دارد ولی حامیان تروریسم امیدوار بودند از تروریست‌ها به عنوان جاده صاف کن در جهت ایجاد خاورمیانه جدید با محوریت صهیونیست‌ها سوءاستفاده کنند اما تیرشان به سنگ خورد و هرچه بیشتر تلاش کردند، کمتر نتیجه گرفتند. ملت‌های منطقه لازم است رمز و راز ناکامی تروریست‌ها و حامیان آنها را درک نمایند و برای بهره گیری از این ظرفیت‌ها و استعدادها، هرگز تردید نکنند.

انتهای پیام/

ارسال نظر