توصیههایی به وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا از رسالت، سر چکش باید مستحکم باشد. اگر سر چکش را از پنیر بسازند، به جای میخ، این سر چکش است که فرو میرود؛ پس، هر چکش سازی سر چکش را محکم خواهد ساخت. ولی، نکته مهم این است که هیچ چکش سازی سر چکش را به این دلیل، تا میتواند سترگ نمیسازد. چکش نجاری با چکش آهنگری متمایز است و این هر دو با چکش کاشیکار متفاوت ساخته میشود. سر هر چکش را متناسب با غایت آن میسازند. به این میگویند "قانون طلایی اعتدال" که مایملک ارسطو است؛ منظور او این است که برای معتدل بودن، باید جوهر و پر رنگی هر کاری را بسته به غایت آن تنظیم کرد. این "قانون طلایی اعتدال"، نظر ارسطو، و دانشمندان مهم امروزی، همچون السدر مکاینتایر یا چارلز تیلور، در مورد همه زمینههای توسعه اجتماعی است. معمولاً چنین نظری به نحوی محافظهکاری یا حتی ارتجاع تعبیر میشود؛ این که باید توسعه را متوقف کرد یا به قبل بازگرداند؛ ولی بیگمان، این، منظور نظر کمالگرای ارسطو و این اندیشمندان امروزین نیست. شکی نداریم که ارسطو، از جسورترین و نوآورترین نظریهپردازان دنیای باستان است، و نمیتوان قانون طلایی او را به توقف یا بازگشت تأویل کرد. بر عکس، به نظر، منظور او این است که باید همه چیز را با هم همگام کنیم. باید تناسبی در کار باشد، آن هم نه از جنس متوقف کردن، بلکه از جنس توسعه دادن.
در قبال مواجهه ما با دنیای سریعاً پیش رونده سایبر، دیدگاههای رایج دو دسته هستند؛ برخی دستور توقف یا حتی ارتجاع میدهند و گوشیهای نوکیای 1110 دست میگیرند یا اساساً تلفن همراه را کنار میگذارند، و برخی هم حرکت بیمحابا در مسیر نامعلوم آینده تکنولوژی را توصیه میکنند. ولی مطابق دستورالعمل فوق، آنچه باید انجام دهیم غیر از هر دو اینهاست؛ ما باید شتاب تکاملی خود را در بخشهای موازی و بویژه در زمینه تولید راه حلهای فرهنگی افزایش دهیم، تا بتوانیم پاسخهای فرهنگی و معنوی مناسبی برای این زمینه تکنیکی پیش رونده بسازیم؛ باید بر سرعت تکامل خود بیفزاییم، و الا، همچون دایناسورها منقرض خواهیم شد. نه میتوانیم و نه باید، به گذشته باز گردیم؛ ما نمیتوانیم آسوده از سایر الزامات تکنولوژیهای نوین را در آغوش بگیریم، بلکه تنها راه فراروی ما آن است که با چشم باز، از این فناوریهای مفید اطلاعاتی استفاده کنیم و سایر جنبههای زندگی فردی و اجتماعی خود را با آن همگام نماییم. این، راه درست است.
در ارتباط با نکته قبل، این را هم باید مورد ابرام قرار داد که دگرگونی در سرعت تحولات، لزوماً به معنای سرعت دگرگونی در مبانی نیست، ولی بیگمان به معنای ضرورت افزایش در میزان تأمل در شرایط نو به نو، بر مبنای اصول متقن هست. این، تنها شرط حفظ یک هویت مقاوم و فعال است. این، اساسیترین جملهای است که میتوان در مورد ضرورت روزافزون "حکمت" گفت. پس، در پاسخ به این سؤال کلی که "با رسانههای جدید چگونه باید مواجه شد؟"، یک پاسخ کلی وجود دارد: باید در فضای رسانهای جدید حضور داشت، ولی فعال+ریشهدار: حضور+فعالیت+ریشهداری. بدون هر یک از اینها، فکر و شیوه زندگی ممتاز ما زیر چیزهایی که معلوم نیست، مدفون خواهد شد. یعنی:
اولاً، اگر در این فضای رسانهای جدید حضور نیابیم، در واقع، با نسل جدید بشر (post-humanity) یا چیزی که با قوت میتوانیم به آن "نوع جدید بشر" اطلاق کنیم، ارتباط خود را گسیختهایم.
ثانیاً، اگر منفعل باشیم، به این معنا که میزان تأثیرگذاری ما در قواعد مبادله پیام، کمتر از سایر بازیگران باشد، باز هم مشارکت ما در این فضا، برای حفظ ما کافی نخواهد بود.
ثالثاً، اگر به احیا و بازاندیشی و تأمل مستمر در ریشه اسلامی-ایرانی خود نپردازیم، خواه نا خواه، دیر یا زود، کم یا بیش، از ولنگاری سر در خواهیم آورد و هویت مقاوم ما از هم خواهد گسیخت.هر یک از این سه که نباشد، جای ما در جهان آینده نخواهد بود.
واقع آن است که موقعیت ما در فضای شبکه، ممتاز و قابل توجه است، و بخش عمده آن، به موقعیت ممتاز و متمایز فرهنگی ما باز میگردد. حضور پر انگیزه و فعال کاربران ایرانی در شبکه، توأم با پایبندیهای بیش و کم اسلامی-ایرانی، در مقایسه با حضور سایر ملل دنیا قابل توجه است. اگر از این ظرفیتها به درستی استفاده نشود، آینده جای افسوس خواهد بود.
نکته مهم، در استمرار حضور موفق در شبکه، و تولید محتوا، شناسایی نقش تکنولوژی در تولید محتواست. واهمه ما از ورود به عرصهای که بستر شبکهای آن و قواعد عملکرد آن را ما تأسیس نکردهایم، بدواً قابل درک است. ولی اگر، درک عمیقی از ماهیت تکنولوژی، و تکنولوژی رسانهای داشته باشیم، میتوانیم شیوههای مقاوم و ریشهگرا برای بهرهوری از تکنولوژی رسانهای وضع کنیم. این، آن نکته مهمی است که باید به وزیر جوان و تازه نفس ارتباطات و فناوری اطلاعات گوشزد کرد.
انتهای پیام/