صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۸:۴۴ - ۲۴ مرداد ۱۳۹۶
یادداشت جوان/محمد اسماعیلی

اقدام متناسب و متوازن با ۳ گام برجامی آمریکا

ایالات متحده امریکا سه گام متفاوت را با یک هدف مشترک در سه مقطع متفاوت «۱-قبل از توافق، ۲- تا دوسالگی برجام و ۳-بعد از دوسالگی»به کار گرفته است.
کد خبر : 203169

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، ایالات متحده امریکا سه گام متفاوت را با یک هدف مشترک در سه مقطع متفاوت «1-قبل از توافق، 2- تا دوسالگی برجام و 3-بعد از دوسالگی»به کار گرفته است که این سه گام شامل: 1- تلاش برای ایجاد متنی تفسیر پذیر از توافق هسته ای(گام نخست)، 2- تفسیری یک جانبه از «متن» توافق هسته‌ای با ایران و3- تفسیر جانبدارانه و مخالف سبک و سیاق از «روح» برجام و قعطنامه 2231، می‌باشد.


ادعای روزهای اخیر امریکا مبنی بر «نقض روح برجام و قطعنامه 2231» پیاده‌سازی گام سوم است که خود دو مرحله را شامل می‌شود یک، «معرفی ایران به عنوان ناقض برجام» و دیگر، «کشاندن ایران به پای میز مذاکرات مجدد هسته‌ای و غیرهسته ای. »


گام اول و دوم را امریکایی‌ها با دقت و با موفقیت نسبی برداشته‌اند و در تلاش هستند گام سوم را نیز بر اساس یک دستورالعمل از پیش تعیین شده بردارند تا عملاً سایر منافع ایران تحقق نگرفته و ایران در پاسخ به فریز صنعت هسته‌ای نه تنها دستاوردی را کسب نکرده باشد بلکه با موانع جدید و مهمی جهت حضور در عرصه بین‌الملل مواجه شود.


همانگونه که پس از انتشار متن ژنو3، بیانیه لوزان و برجام عنوان شده بود، «تفسیر پذیر بودن این متون حقوقی» یکی از حفره‌های حقوقی-سیاسی است که می‌تواند زمینه عدم اجرای تعهدات طرف‌های غربی را در دوران اجرا فراهم سازد و امروز «بر زمین ماندن تعهدات امریکایی ها»، « نقض توافق هسته‌ای توسط این کشور»، «فقدان سازوکار مناسب جهت بازگشت پذیری تعهدات ایران»و«عدم دسترسی ایران برای ایجاد مانع جهت نقض برجام» نتیجه حفره‌های حقوقی موجود در متن و از جمله تفسیر پذیری آن است.


به بیان بهتر تعهدات امریکایی‌ها در متن برجام و قطعنامه2231 «کلی-‌مبهم- قابل‌تفسیر» و در مقابل تعهدات ایران «منجز-‌عینی-‌متقن »است که به همین دلیل طرف غربی بدون پرداخت هزینه، تعهدات خود را انجام نداده و در مقابل ایران مکلف و ملزم به اجرای بند بند تعهدات است چرا که کلمات و عبارات تفسیر پذیر بوده و امریکایی‌ها با تفسیر «موسع» می‌توانند «هرگونه تصمیمی» در قبال ایران اتخاذ نمایند؛ بدون آنکه مانعی وجود داشته باشد.


به دلیل حفره‌های موجود در متن برجام است که امریکایی‌ها «تعهدات را اجرا نمی‌کنند» وبا تکرار این موضوع در یک هفته اخیر که «ایران برجام را نقض کرده» تلاش می‌کنند تا الگوی برجام در «سایر موارد مناقشه برانگیز با ایران» تکرار شود.


همانطور که اشاره شد گام اول و دوم را امریکا با موفقیت نسبی پشت سر گذاشته و با اظهارات مقامات رسمی خود در هفته‌های اخیر می‌توان نشانه‌های اجرای گام سوم را به‌راحتی جست‌وجو کرد؛بر همین اساس است که دونالد ترامپ دو بار در روزهای اخیر عبارت « ایران به روح برجام پایبند نبوده؛ پایبند نشوند، با اقدامات قاطع روبه‌رو می‌شوند»را تکرار و سخنگوی کاخ سفید هم مطرح می‌کند: «اعتقاد داریم که ایران روح برجام را نقض کرده است. روح برجام این است که به ثبات و امنیت منطقه کمک کند، اما توافق هسته‌ای این کار را نکرده است. برجام... اقدامات ثبات‌زدای ایران را نادیده گرفته است. »


آنچه مهم می‌نماید این مسئله است که مقابله مناسب با «اجرای گام سوم» که همان معرفی کردن ایران به عنوان ناقض برجام است و قطعنامه2231 می‌تواند مانع از ذبح منافع حداقلی باقی مانده ایران می‌شود و چنانچه رویه رویارویی با ایالات متحده همانند قبل از تنظیم توافق هسته‌ای و تا دوسالگی پس از آن باشد نباید انتظار داشت موضع این کشور درباره برجام تغییر کند.


بر اساس مفاهیم پایدار در روابط بین‌المللی، پاسخ یک کشور به اقدامات سایر کشورها باید متناسب و متوازن باشد، به گونه‌ای که«موضع رسمی در مقابل موضع رسمی»، «صدور بیانیه در مقابل انتشار بیانیه» و «وضع قانون در مقابل وضع قانون»باید صورت گیرد و چنانچه امریکا در مسیر اجرای گام سوم حرکت می‌کند وزارت امور خارجه باید در جهت مقابله با اجرای موفق این گام – که اجرای این گام می‌تواند ضمن به بن رساندن اجرای کامل برجام، هزینه‌های فراوانی را نیز به ایران تحمیل کند-از هم‌اکنون اقدامات «متناسب» و«متوازن» را در دستور کار قرار دهد.


بسنده کردن به درج یک توئیت « ترامپ همیشه دنبال نابودی برجام بوده است. برای آنکه منزوی نشود می‌خواهد خروج از برجام را به گردن ایران بیندازد. سوءنیت مهم‌ترین مورد نقض روح و متن برجام توسط امریکاست»توسط وزیر امور خارجه کشورمان نمی‌تواند یک اقدام متناسب و متوازن به شمار آمده بلکه باید در قالب اقدامات حقوقی – سیاسی مسیر«تفسیر موسع امریکایی‌ها از روح برجام و قطعنامه2231»را مسدود کرد، اقداماتی که طی دو سال گذشته به‌کار گرفته نشده و اراده امریکایی‌ها را برای انتقال از «تفسیر یکجانبه متن» به «روح» برجام متمرکز کرده است.


بازگشایی پرونده PMD، تجدید و توسعه تحریم‌های ضد ایرانی، زمینه‌چینی برای احیای شش قطعنامه گذشته با توسل به بندهایی از قطعنامه2231از جمله هزینه‌هایی است که باید با یک دیپلماسی جامع مانع از اجرای آن شد.


با رجوع به متن برجام هیچ «حقی» برای بازگرداندن تعهدات جمهوری اسلامی ایران به صورت صریح و شفاف‌ پیش‌بینی نشده است، به عنوان نمونه در ماده 37 از مقدمه برجام آمده است: «ایران بیان داشته است که چنانچه تحریم‌های جزئی یا کلی مجدداً اعمال شوند، ایران این امر را به‌ منزله زمینه‌ای برای توقف کلی یا جزئی تعهدات خود وفق این برجام قلمداد خواهد نمود.»


در بند مورد اشاره صراحتاً تعیین تکلیف شده که: ایران متعهد شده در صورتی که یکی از اعضای 1+5 تحریم را «بازگردانند»، روند اجرای تعهدات خود را تنها «متوقف» کند و نه «بازگرداند». در همین متن برجام آنجایی که سخن از بازگشت‌پذیری طرف مقابل می‌شود - یا همان مکانیسم ماشه- از واژه «بازگردانیدن» ( reinstate) استفاده می‌شود و در مقابل در ماده 37 آنجایی که قرار است از بازگشت پذیری تعهدات ایران صحبت به میان بیاید واژه «متوقف» (cease) به‌کار گرفته می‌شود.


اما تکلیف دستگاه سیاست خارجه«استناد مکتوب ایران به گزارش‌های دوره‌ای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباب اجرای کامل تعهدات از سوی ایران»، «یادآوری تعهدات بر زمین مانده امریکا در برجام در قالب نامه‌نگاری با سران کشورهای عضو1+5، دبیرکل سازمان ملل، رئیس سازمان انرژی اتمی»و«وادار کردن اتحادیه اروپا به ایفای نقش خود در مرتفع کردن حل و فصل اختلافات در کمیسیون مشترک برجام»است.


مهم‌تر اینکه در شرایطی که امریکایی‌ها تفسیر موسع و متفاوت با اهداف توافق هسته‌ای- که بر خلاف متن صریح کنوانسیون 1969 است- جهت اثبات نقض برجام توسط ایران ارائه می‌دهند که وزارت امور خارجه باید در قالب بیانیه رسمی با یادآوری برخی از مفاد برجام و قطعنامه2231پایبندی ایران را به «متن-روح»این دو مورد تأکید قرار داده کمااینکه روح حاکم بر توافق هسته‌ای «برداشته شدن تحریم‌های ضد ایرانی علیه ایران »و« بهبود محسوس وضعیت اقتصادی و معیشتی جامعه ایرانی»بوده و اساساً ارتباطی میان مورد ادعای امریکا- برجام با هدف ثبات و امنیت منطقه امضا شده است- برخلاف روح برجام است.


موازی با اقدامات دستگاه سیاست خارجه کشور مجلس شورای اسلامی نباید زمان خود را به تنظیم و تصویب قوانینی تلف کند که دستاوردی برای کشور نداشته و هیئت نظارت بر اجرای برجام نیز باید خواهان توقف برخی از تعهدات ایران، از سوی دولت شود.


چنانچه دستگاه سیاست خارجه با یک بسته مناسب از اقدامات –رفتارها و موضع‌گیری با اجرای گام سوم امریکایی‌ها مخالفت نکند، تکرار ادعایی اخیر مبنی بر نقض برجام توسط ایران از سوی امریکایی‌ها می‌تواند بر اساس ابزارهایی نظیر «تفسیر پذیر بودن متن برجام- قدرت تصمیم‌گیری این کشور در شورای امنیت به عنوان مرجع نهایی حل و فصل اختلافات برجام –قدرت رسانه‌های این کشور در جهت قانع‌سازی و جهت‌دهی به افکار عمومی رسانه‌ای» که این کشور در اختیار دارد هزینه‌های برآمده از اجرای برجام را به میزان غیرقابل تصوری افزایش دهد.


انتهای پیام/



انتهای پیام/

ارسال نظر