واکنش به مسائل جدید؛ پروژه نیمه تمام امام خمینی
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، حبیبالله معظمی، کارشناس فرهنگ و ارتباطات با این مقدمه در سایت پرسش نوشت: امسال هم کتابی دیگر به زبان انگلیسی در نمایشگاه کتاب تهران با عنوان «رسانهها و شرم عمومی» درباره سرک کشیدن رسانهها در حریم خصوصیها و برملاکردن مسائل خصوصی و شخصی افراد بعنوان یکی از مسائل جدی مبتلابه امروز ایران و جهان، تهیه کردم. بازهم حسرت و دریغ و تاسف به سراغم آمد.
بدلیل تحولات شگرف حوزه رسانه و ارتباطات و متاثر از آن بطور برجستهای اهمیت یافتن بیش از پیش مساله اخلاق، از این دست کتاب با فکر واندیشه غربی بسیار و بطور فزاینده در سالهای اخیر روانه بازار جهانی کتاب میشود. این حوزه اینک یکی از دغدغههای کاملا جدید و جدی جوامع معاصر و عرصه اندیشه و کتاب است.
گونۀ کتابهایی را که برشمردم، کسانی که استاد دانشگاه، غیرعالم دینی و غربیاند، نوشتهاند. و آن حسرت و دریغ و تاسف مورد اشاره، از همین جا برمیخیزد که پس ما کجای این سپهرِ توجه به مسائل جدید و تحلیل و نظر دادن به آنها هستیم. این حسرت و تاسف وقتی بیشتر میشود که جامعه کنونی ما که علی القاعده و علی النظر، «بسته راهنمایی و هدایت» برای بشریت امروز دارند، در این هندسۀ مساله یابی و پاسخگویی به آن، برای انسان معاصر جایی ندارند. چرا که حوزه اخلاق که مسائل مورد اشاره در قلمروی آن قرار میگیرند، نزدیکترین حوزه معرفتی وکارکردی به دین است. بنابراین اولیترین و حتی ملزمترین افراد در توجه به این مسائل، علمای دیناند. با این وجود، و با وجود این اهمیت، حوزههای دینی ما که نظر و استنباط و حکم و مقررات گذاری آنها برجامعه تاثیر میگذارند، با درک مسائل اینچنینی دنیای امروز هم فاصله دارند و هم به تبع آن چون درکی از مساله نیست، برای حل و ارائه نظر در مورد این مسائل نظری نمیدهند. نیاز کنونی جامعه ما وجود و نظر دادن علما وحوزههای دینی به مسائل و پدیدههای مدرن است.
امام خمینی (ره) – که این یادداشت در خرداد بیست و ششمین سالگرد ارتحال او و به یاد آن عزیز به قلم آمد- دو پروژه داشت: پروژه اول، انقلاب بود که با مدیریت سیاسی ایشان به انجام رسید و بعد از ایشان هم ادامه یافت. دوم؛ پروژه نوسازی فکردینی بود که به انجام رساندنِ پروژه اول، اجازه پرداختن متمرکز و عمیق (که کاری بس سنگین و زمان بر است) به دومی را نداد اگرچه ایشان درمواردی بسیار تاثیرگذار در این پروژه ایفای نقش کرد اما همچنان پروژه نیمه تمام ایشان مانده چرا که مسائل جدیدی بروز کرده اما همین ایفای نقش خود به شکل همواره کردن راه و نشان دادن مسیر اثر بخش بوده است. اگر امام را در صرفا ظرف «رهبر روحانی سیاسی» تعریف و تحدید کنیم، جفا به ایشان است. وجه دیگر امام نوآوری در فکر دینی و واکنش و نظر به مسائل و پدیدههای دنیای مدرن بود. که این وجه بایستی در نزد اندیشمندان و علمای دین تداوم و تکامل یابد.
در دوران حیات امام (ره) موارد و مصادیق نوآورانه و نواندیشانه دینی ایشان، آشنایی و توجه به مسائل دنیای مدرن و گریزان نبودن و هراس نداشتن از آنها، تطبیق آموزهها و ادبیات دینی با مسائل جدید، یافتن راه حل و ارائه نظر و دیدگاه از درون این ادبیات برای این مسائل و … کم نیستند که اینها همه دلیل و مستندات محکمی برای ادعای نوآوری دینی ایشان است. |
چند روز پیش در دیداری که فعالان خوزستانی با آیت الله سیدحسن خمینی داشتند ایشان همین نکته نگارنده را تایید کرد، آنجا که گفتند: «یکی از بحثهای بسیار مهم امام در سال پایانی عمر شریفشان مبارزه با تحجر است که متأسفانه با رحلت ایشان روی زمین ماند. اساسا اغلب انقلاییون مسلمانی که وارد مبارزه شدند، از طیف سنتی نبودند، بلکه نوعی نواندیشی و پویایی فقهی در نگاهشان بود و با همین نگاه وارد جهاد شدند و ساختار انقلاب را نیز همین جریان نواندیشی دینی شکل داد و تا آخر نیز امام روی این جریان فکری تأکید داشتند. امام در یکسال پایانی عمر خود سدهای بزرگی را شکستند که بعضا اکنون هم بحث از آنها غیر ممکن است. نواندیشی به معنای آن نیست که هیچ اصولی وجود ندارد؛ بلکه اصول باید تعریف شود و شاید یکی از دلایل بارور نشدن بحث نواندیشی دینی این بود که عمر امام کفاف نداد و چارچوب اصلی و اصول ثابت آن به رغم مشخص شدن، تبیین نشد. لذا این عرصه رشد ناهمگونی پیدا کرد و عدهای آن را به سمتی بردند که از بین برود؛ طبیعتا در چنین شرایطی طرف مقابل به خوبی سوء استفاده میکند و ایرادات جزئی در این طرف را به کل آن تعمیم میدهد؛ لذا موضوع نواندیشی را در چارچوب دینی باید دنبال کنیم.»
البته خود پبروزی انقلاب اسلامی، برخاسته از نوآوری دینی امام بود که ایشان یک تنه و مظلومانه برای تحقق آن ایستاد و کمک الهی در پیروز ساختن ملتی که سلاحش مشتهای گره کردهاش بود، خود نشانۀ درستی راه نوآوارنۀ دینی ایشان و هم نشانۀ تایید الهی این راه بود. اینکه از منظر دین انقلاب هدایت شود و یک عالم دینی حکومت دینی را دنبال کند و برای تحقق آن تلاش کند، پدیدهای کاملا جدید در میان علمای اسلامی و جهان اسلام است. امام، دین را وارد حوزه روابط اجتماعی و سیاسی و حکومتی کرد. غیر از صدر اسلام این امری بیسابقه بود بخصوص که با پیروزی قرین شد و حکومت دینی شکل گرفت. و این خود برخاسته از نوآوری و نواندیشی فکری- دینی ایشان بود.
در دوران حیات امام (ره) موارد و مصادیق نوآورانه و نواندیشانه دینی ایشان، آشنایی و توجه به مسائل دنیای مدرن و گریزان نبودن و هراس نداشتن از آنها، تطبیق آموزهها و ادبیات دینی با مسائل جدید، یافتن راه حل و ارائه نظر و دیدگاه از درون این ادبیات برای این مسائل و … کم نیستند که اینها همه دلیل و مستندات محکمی برای ادعای نوآوری دینی ایشان است. اما درهرحال باید پذیرفت که این پروژه نیمه تمام مانده است و حسن و حاصل این پذیرش، این گزاره است که باید برای تداوم آن همت گمارد.
برگزاری رفراندوم (همه پرسی قانون اساسی) که پدیدهای جدید برای مراجعه به آرای عمومی است، قالب نظام سیاسی «جمهوری» قائل شدن برای نظام بعد از انقلاب، اعتنا و تایید تاسیس پارلمان و اهمیت قائل شدن برای آن در نظام سیاسی جدید ایران، موافقت امام با استفاده از رادیو (بعنوان ابزار نوین تبلیغ علیه رژیم شاه) بغداد در زمان تبعید در عراق، پیگیری پیوسته برنامههای صداو سیما و دیگر رسانهها بخصوص بخشهای خبری شخصاً و مستقیماً، واکنش امام به اظهارات یک شنونده رادیو درمورد یک مجموعه تلویزیونی، اظهار نظر معروف امام درمورد فیلم گاو، اظهار نظر معروف و موثر ایشان در مورد عدم مخالفت با اصل پدیده سینما، حکم امام درباره بازی شطرنج و بسیاری دیگر …. همگی نشان میدهند که امام نه تنها دنیای مدرن را میشناخت و میپذیرفتشان بلکه برخاسته از مبانی اسلامی درمورد آنها نظر و تحلیل وحکم میداد.
اصلاح و تغییر نگرش نسبت به محیط پیرامون برای فهم مسائل جدید و ارائه راه حل برای آنها، نیاز امروز جامعه ماست که از حوزه تفکر دینی انتظار آن میرود. اصلاح و تغییری که امام کلید آن را زد. ۱۷ سال پیش، سال ۱۳۷۷، آقای خاتمی رییس وقت جمهوری اسلامی، سفرهای تاریخی خود را به کشورهای اروپایی از ایتالیا آغاز کرد و ایتالیا اولین مقصد تور سیاسی خاتمی بود. بعد آن به فرانسه و دیگر جاها، سفر کرد. در سفر به ایتالیا، نشست خبری با نمایندگان رسانهها برای ایشان و ماسیمو دالما نخست وزیر وقت این کشور در عمارتی تاریخی بر بلندای تپه مونته ماریو شهر رم با خبرنگاران ترتیب داده شده بود. آخر نشست خبری بود که کریستین امانپور خبرنگار سی ان ان از آقای خاتمی سوالی پرسید که مطلع آن این بود: اصلاحاتی که شما آغاز کرده اید…..؟ آقای خاتمی هم بیدرنگ مطلع پاسخ خود را به او این جمله قرار داد: اصلاحات با امام خمینی (ره) آغاز شد…. درواقع سخن این خبرنگار را اصلاح کرد.
حوزههای ما که درسهای اخلاقی و نحله اخلاقی متقن و تاریخی دارند و مجسمههای اخلاق از درون این حوزهها بیرون آمده و به جامعه معرفی شدهاند چرا در مقوله نسبت قائل شدن و تحلیل روابط اخلاق و رسانه و اصولاً پدیدههای مدرن واکنش ندارند و گریزانند یا بیاطلاعند. |
اصلاح و تغییر با امام شروع شد اما بایستی ادامه یابد و این تداوم با فهم درست فکردینی نسبت به مسائل جدید، شناخت ابزارهای مدرن و ارائه طریق برای این مسائل میسر است. همین نیاز را آیت الله هاشمی رفسنجانی هفته گذشته در دیدار مسوولان وزارت صنعت به زبان آورد که فقه باید برای اداره جامعه به روز شود…شناخت موضوع شرط صدور حکم است…شرط روزآمدشدن تحصیلات حوزوی و هماهنگی آنها با مسائل روز، تاسیس رشتههای متعدد موردنیاز در حوزههای علمیه است.
باتوجه به دوکتابی که از باب نمونه و مثال ذکر شدند؛ سوال ایسنت حوزههای ما که درسهای اخلاقی و نحله اخلاقی متقن و تاریخی دارند و مجسمههای اخلاق از درون این حوزهها بیرون آمده و به جامعه معرفی شدهاند چرا در مقوله نسبت قائل شدن و تحلیل روابط اخلاق و رسانه و اصولاً پدیدههای مدرن واکنش ندارند و گریزانند یا بیاطلاعند. علمای و دانش آموختگان دینی ما بیش از هر عالم و دانشمند دیگر اولیتر به بحث و اظهار نظر در این مورد هستند.
غیر از این است که حوزهها هنوز فقه و اندیشه امام که حدود چهار دهه پیش وقتی در مورد سینما بحث شد آن سخن تاریخی را به زبان آورد که با سینما مخالف نیسیتم بلکه با فحشا مخالفیم. شاید اگر این سخن نمیبود بزرگترین و سریع الوصولترین دستاور فرهنگی انقلاب، یعنی سینمای انسان گرای ایران که جهانی شد، شکل نمیگرفت آن هم بیدرنگ چند سال بعد از این اظهارات و در زمانی که ایشان در قید حیات بودند. امام در مقام مرجع تقلید از فیلم و سینما بعنوان دستاورد مدرن نه تنها شناخت داشت که مقدمه صدور نظر و حکم است بلکه در مورد آنها اظهارنظر میکرد. دیگر نمونه آن تجلیل ایشان از فیلم گاو اثر سینماگر انسان گرای ایران داریوش مهرجویی است.
اینک ما در زمانهای هسیتم که نسبت به دوره حیات امام، رسانه وارتباطات تقش آفرینی بیشتر و جدی تری در جامعه پیدا کردهاند. هریک از ما اینک دو جهان داریم: جهان واقعی و جهان مجازی (ارتباطات اینترنتی). که دومی بر اولی تاثیر میگذارد. باید این پدیدهها را ودیگر پدیدههای جدید و جدیدتر جامعه را شناخت و گرنه بازنده خواهیم بود.
دو هفته پیش در ۱۷ اردیبهشت ماه مراسم نکوداشت آسید محمود دعائی روحانی پرفضیلت و متخصص رسانه در محل کتابخانه ملی برگزار شد که یکی از سخنرانان آن آسیدحسن خمینی نوه عالِم حضرت امام بود.
آیت الله سیدحسن خمینی سخنرانی خود را با تمثیلی شروع کرد تا آقای دعائی را با آن توصیف کند. تمثیلی که به نظر بنده که عمری را در رسانه و برای رسانه گذرانده حیرت انگیز، شعف انگیز و امیدبخش بود.
آسید حسن خمینی برای اینکه بگوید که خدمات آقای دعائی از آن نوع خدمات به انقلاب و امام بوده که با اینکه خدمات بسیار تاثیرگذار بوده، هیچگاه نمایان نبوده و خود او هم سعی وافر داشته نامی از خود در این خدمات متجلی نشود، به نظریهای در موسیقی فیلم اشاره کرد و گفت که میگویند آن نوع موسیقی فیلم، خوب است و تاثیرگذار که ضمن آنکه وجود دارد، شنیده نمیشود. صدای موسیقی برجسته نمیآید اما وجود دارد، وجودی تاثیرگذار.
اینکه نوه مجتهد امام و یک حوزوی چنین به دانشهای دستاوردهای دنیای مدرن آگاه باشد که ذکر و تحلیل ظریف شناختشناسانه از آن بدهد، حیرت انگیز که یک عالم دینی اینچنین دستاوردهای دنیای مدرن را میشناسد و بر آن نظر دارد و شعف انگیز از این جهت که امید به این خواهیم داشت پروژه نیمه تمام امام در حوزه فکر دینی و نوآوری آن، با ایشان و دیگر عالمان مساله روزشناس، بخصوص مجتهدان و اندیشمندان جوان ادامه مییابد.
انتهای پیام/