از بستنی تا آموزشهای خود مراقبتی
دوستی نوشته بود که همه توصیههای مادرش در مورد ارتباط با غریبهها به این جمله ختم میشده که:« اگر کسی بهت گفت بیا بریم برایت بستنی بخرم، هیچوقت نرو.»
واقعیت همین است، اغلب ما نهایت آموزشی که از سوی خانواده با عنوان آگاهی جنسیتی و آموزشهای خودمراقبتی جنسی دیدهایم به همین جملات و کلمات ختم میشود. برای نسل جدید که نسل فضای مجازی و میلیونها میلیون اطلاعات غلط و درست، ضروری و غیر ضروری است، شاید موضوع کمی متفاوت باشد اما هر چه هست، آموزشها از سوی خانوادهها یا وجود ندارد یا ناقص است.
چرا؟ پاسخ ساده است، خود خانوادهها هم در این راستا آموزشی ندیدهاند، در نهایت والدینی بودهاند که با جملات مشابه از غریبه و بستنی و ... حرف زدهاند و همین.
ضعف آگاهی خانوادهها نیز در نهایت دامن خودشان را میگیرد. مرور حوادث آزار و اذیت کودکان، از جمله حادثه اخیر و قتل آتنا اصلانی و یا موارد مشابه مانند ماجرای غمانگیز کشته شدن ستایش قریشی نشان میدهد این کودکان قربانی اعتماد خانوادهها به اطرافیان و آگاه نکردن کودکان نسبت به رفتارهای مشکوک آنها بودهاند.
با این تفاسیر ما در جامعهای زندگی میکنیم که شرم و حیا، نبود چرخه آگاهیبخشی و عوامل مشابه کار را به جایی رسانده که ضرورت آموزش خودمراقبتی جنسی و آگاهیهای جنسیتی بیش از قبل نمایان شده است.سوال اینجاست؛ ضعف خانوادهها در این خصوص چگونه و چطور جبران میشود؟
قطعا این موضوع یک کار بین بخشی محسوب میشود که نهادها و سازمانهای مختلف از جمله پلیس، وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی، شهرداریها، همه رسانهها به خصوص صدا و سیما و ...نقش مهمی در اطلاعرسانی و آموزش آن برعهده دارند، اما در این حوزه مسئولیت وزارتخانه آموزش و پرورش مهمتر، اثرگذارتر و سهلالوصلتر محسوب میشود.
بیش از 12 میلیون دانشآموز در مدارس کشور مشغول به تحصیل هستند. آموزش معلمان و اولیای مدرسه و انتقال این آموزهها به دانشآموزان یعنی آگاه شدن 12 میلیون خانوار، یعنی آگاه شدن بخش بزرگی از جامعه. نیاز به توضیح ندارد که آموزشهای خود مراقبتی جنسی ربطی به پرداختن به موضوعات جنسی ندارد و این دو مقوله کاملا مجزا هستند، اگر هم خانوادههایی نسبت به آموزش این مباحث دچار حساسیت هستند، با توجه به اعتمادی که به اولیای مدرسه وجود دارد، قطعا با این حساسیتها کمرنگ میشود.
مسلما یک مشاور مدرسه یا معلم بهتر از هر کسی میتواند برای خانوادهها تشریح کند که خودمراقبتی جنسیتی به معنای آگاه کردن کودک نسبت به تعرض دیگران به حریم بدنش است، اینکه کودک اجازه ندهد غریبه و یا حتی آشنایی بدنش را لمس کند و توضیح این مسایل نیازی به باز کردن مباحث جنسی ندارد، ضمن اینکه کمک میکند کودک خودش را در برابر خطراتی از قبیل تعرض حفظ کند.
با این حال، این موضوع از یک جهت مشکل دارد و آن کمبود مشاوران در مدارس کشور است، ابتدای سال تحصیلی گذشته مدیرکل مشاوره تربیتی وزارت آموزش و پرورش از کمبود ۳۰ هزار مشاور در مدارس کشور خبر داد، مشکلی که رفع آن یک نیاز در حوزه آموزشهای غیر درسی محسوب میشود.
افزایش تعداد مشاوران در مدرسه و مجهز کردن آنها برای آموزشهای درست مباحث خودمراقبتی سادهترین و بهترین راه برای آگاهسازی جامعه و پیشگیری از حوادثی است که نه فقط یک خانواده بلکه جامعهای را تحت شعاع قرار میدهد.
*دبیر گروه اجتماعی
انتهای پیام/