محسن هاشمی: نه چپ بودم و نه راست/ در سپاه درجه نظامی نداشتم
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، گفتوگوی این روزنامه با معاون عمرانی دانشگاه آزاد اسلامی را در ادامه میخوانید:
آقای هاشمی، ارزیابیتان از فضای امروز سیاسی کشور چیست؟ محسن هاشمیرفسنجانی به عنوان کسی که عضو یک خانواده کاملا انقلابی و سیاسی است چه برآوردی از اندوختههای امروز نظام سیاسی دارد. به اعتقاد شما نیاز امروز کشور بیشتر در چه حوزهای است وانقلاب اسلامی در کدام بخش باید تحرک بیشتری داشته باشد؟
نام خانواده هاشمی، با انقلاب اسلامی عجین شدهاست. بنده اگر حرفی میزنم یا تحلیلی ارایه میدهم به همین دلیل است. برای پاسخ به این پرسش شما، ضروری است در ابتدا تعریفی از انقلاب اسلامی داشته باشیم تا ببینیم که انقلاب اسلامی پس از ٣٧ سال از پیروزی در چه وضعیتی قرار دارد و اولویتهای امروز چیست و به کجا باید برود. لغت انقلاب بر وزن انفعال به معنای تغییر، دگرگونی یا زیرو رو شدن است. برای تحول در وضع موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب است. انقلاب هم میتواند درون یک انسان باشد و هم در یک کشور و هم درون یک موضوع، به هر حال رسیدن به یک وضعیت مطلوبتر هدف اصلی با انقلابها بوده است. خوشبختانه انقلاب در ایران پسوند اسلامی نیز دارد. دین اسلام مجموعهای از عقاید و احکام است که از سوی خداوند و به وسیله رسول او برای تامین سعادت و کمال دنیوی و اخروی انسان آمده است. رهبر معظم انقلاب اشاره میکنند که انقلاب اسلامی تحول اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی ایجاد میکند که منجر به تحول اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خواهد شد و در نهایت رسیدن انسان به رشد کامل حاصل میشود. بنابراین انقلاب اسلامی دگرگونی برای رسیدن به اهدافی است که رهبری هم به آن اشاره میکند. انقلاب ما در بعد اهداف فرهنگی، اعتقادی انقلاب و اهداف اسلامی نیز نباید مشکلی داشته باشد.
شعار عزت اسلامی، تداوم سازندگی، آبادانی و توسعه پایدار ایران. این شعار کارگزاران دوای درد مشکلات امروز ایران است. |
پس در چه بخشی به اهداف خود نرسیده است؟
به نظر میآید مشکلات اجتماعی، اخلاقی و اعتقادی در جامعه نیز رو به افزایش است. در صورتی که انقلاب در بعد اجتماعی نباید مشکلی داشته باشد و مسائل عقیدتی آن نیز روشن است. ایرانیها مردم معتقدی هستند. رهبری هم با اعتقاد و جدیت مسائل را پیگیری و نظارت میکنند. به نظر مشکلات ایران از اینجا میآید که در اقتصاد ناموفق عمل شده است و به این دلیل مشکلات اخلاقی و اجتماعی نیز خواه ناخواه به دنبال آن ایجاد و باعث شده که اهداف اسلامی هم صدمه ببیند.
شما معتقدید آسیبی که به انقلاب اسلامی وارد شده است، به حوزه اقتصادی و معیشت مردم بازمیگردد. راهحل جنابعالی به عنوان یک عضو ارشد حزب کارگزاران برای برون رفت از این معضل و مشکل چیست؟
اگر بتوانیم شعاری را که زمانی حزب کارگزاران به عنوان شعار اصلی خود مطرح کرد محقق کنیم قدم مهمی برداشتهایم.
کدام شعار؟
شعار عزت اسلامی، تداوم سازندگی، آبادانی و توسعه پایدار ایران. این شعار کارگزاران دوای درد مشکلات امروز ایران است. وقتی به صدور آرمانها و ارزشهای انقلاب از منظر یک ایران توسعهیافته بنگریم آن گاه میتوانیم در همه ابعاد قوی ظاهر شویم.
آقای هاشمی، مصاحبهای را با آقای مرعشی بیش از ١٠ سال پیش داشتم. ایشان در آن مقطع به عنوان سخنگوی حزب کارگزاران بیان کردند که کارگزارانیها لیبرال دموکرات مسلمان هستند، آیا جنابعالی هم به این مساله معتقدید؟ این شعار کارگزاران کجا را هدف گرفته است؟
این سخن آقای مرعشی قدیمی است و به معنی حزبی آن در غرب نیست، بلکه منظور این است که به آزادی عمل و اقتصاد در چارچوب اسلام واقعی و اقتصاد به دموکراسی و برای اکثریت در نظام سیاسی و اجتماعی اعتقاد دارد و من نمیخواهم در این چارچوب صحبت کنم. میخواهم بگویم که برای حل مشکلات اقتصادی و از قبل آن مشکلات اجتماعی و فرهنگی ایران باید به توسعه پایدار فکر کرد و این دقیقا همان نظری است که حزب کارگزاران برای آن برنامه دارد. سالهاست در کشور تورم وجود دارد و نتوانستیم تولید داخلی را به جای مناسب در شأن نظام جمهوری اسلامی برسانیم تا واردات به کشور کنترل شود. از سوی دیگر در مباحث فرهنگی به دلیل درآمد زیر بخشی خط فقر از مردم با وجود حضور روحانیت و علما و سیما و ارگانهای فرهنگی بسیار در کشور وقتی به مسائل اخلاقی و اجتماعی میرسد دچار مشکلات قابل حل شده است در کشور نگاه میکنیم هنوز مشکلاتی دیده میشود. اینجاست که این پرسش مطرح میشود حال که اسلام شیعه حاکم است و نهادهای ذی ربط بهشدت و با بودجههای کلان فعال هستند پس چرا هنوز از این ناحیه هم ضربه میخوریم؟
چرا؟
به این دلیل است که متاسفانه دولتها آمدند و رفتند ولی نتوانستند در مسیر توسعه پایدار ایران گامهای همافراز بردارند. این باعث شده است به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی، مشکلات فرهنگی نیز به وجود آید. ما در یک دایره بسته گرفتار آمدهایم. اگر میبینیم که تحریمها در کشور اثر داشته، علتش این است که تحریمها اقتصاد کشور را نشانه گرفته است. وقتی اقتصاد کشور نشانه گرفته میشود، مشکل اشتغال پیش میآید. مشکل اشتغال در اقتصاد خانوار تاثیر میگذارد. ضعف اقتصادی خانوار باعث پیدایش مشکل بسیاری از جمله ازدواج جوانان، تشکیل خانواده و جمعیت کارا میشود. باید این گفته مهم که وقتی فقر بیاید دین و ایمان از در مقابل بیرون میرود، در نظر قرار گیرد. آقای روحانی با همین نگاه اساس را بر رفع تحریمهای ظالمانه گذاشته تا بتواند مشکلات اقتصادی و اشتغال و درآمد خانوار را حل کند و درآمد ملی را افزایش دهد.
همه مشکلات اقتصادی کشور به عدم موفقیت دولتها در کاهش نرخ تورم بازمیگردد؟
پس از پیروزی انقلاب تا به امروز ١١ دولت داشتهایم. از میان این ١١دولت، سه دولت هشت ساله بعد از جنگ مسوول قدرت اجرایی بودهاند، یعنی شش دولت باثبات. اما به نظر هیچ یک از این دولتها نتوانستهاند کارنامه موفق در انتها و در بعد اقتصادی ارایه دهند. به عنوان روزنامه اعتماد و خبرنگار اجتماعی و اقتصادی روی این موضوع کار کنید که چرا دولتها در ایران نمیتوانند در زمینه حل مسائل اقتصادی موفق عمل کنند و شعارها و برنامه مناسبی ارایه دهند؟ میآیند ولی در انتها دچار مشکل میشوند یا دچار مشکلشان میکنند.
مگر همه مشکلات اقتصادی کشور به دولتها بازمیگردد؟
یک سوال کلیدی و اساسی کردید. متاسفانه نمیتوانم در حال حاضر به آن پاسخ دقیق به میل خود بدهم و مجبور به خودسانسوری هستم اما توجه کنید که دولت سازندگی با منش اعتدالی، دولت اصلاحات با منش اصلاحگرایی و بعد یک دولت اصولگرا با شعار علامتمحوری سر کار آمدهاند و هر چند این دولتها موفقیتهایی داشتند اما نتیجتا موفقیتها نتوانسته از طریق حل مشکلات اقتصادی، زیربناهای فرهنگی و اجتماعی را که با استفاده از منش اسلام ایجاد کرده بودیم، حفظ کند.
چرا نمیتوانیم به آن بپردازیم؟ شما هم فعال سیاسی و هم فعال اقتصادی هستید.
میخواستم این سوال را مطرح و از آن عبور کنم یا لازم است که تحقیق خبرنگاران، روزنامهنگاران، احزاب، مقامات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نسبت به موضوع ریز شوند و پاسخ سوال. . .
چرا ما مدل توسعه واحد نداریم؟ نه الزاما بومی. ما الگوی توسعه نداریم.
یک سوال را مطرح کردم. اینکه چرا لااقل شش دولت کاملا با ثبات در کشور شکل میگیرد و نمیتوانیم هنوز مشکلات اقتصادی کشور را به صورتی حل کنیم که رضایت جامعه را جلب کنیم؟ دولتها همه برنامههای مثبتی دارند اما به دلایلی نمیتوانند شعارهای خود را عملی کنند.
میخواهید بگویید دولتها به علت اینکه همه منابع اقتصادی را در اختیار ندارند یا به نوعی فعالیتهای کلان اقتصادی خارج از اراده و نظارت دولت در ایران وجود دارد نتوانستهاند موفق باشند؟یعنی دولتها به یک تدارکاتچی بزرگ تبدیل میشوند؟
اگر اجازه بدهید این موضوع را ختم کنیم.
بیشک کارگزاران برای انتخابات مجلس برنامه دارد. هر چند معتقدم که همه مشکلات کشور با انتخابات حل نمیشود چرا که سمتهای انتصابی در ایران کم نیست. شاید یکی از دلایل مشکلات اقتصادی و اجتماعی امروز ایران همین سمتهای غیر انتخابی باشد که سد راه توسعه پایدار است. |
جنابعالی شعار حزب کارگزاران را که در انتخاباتهای قبلی هم با ادبیاتی دیگر مطرح شده بود به عنوان راهحل برون رفت از مشکلات اعلام کردید آیا حزب کارگزاران با شعار توسعه پایدار میخواهد وارد انتخابات مجلس شود؟
بله این برنامه و تحقق آن میتواند مسائل و معضلات اجرایی ایران را حل کند. با حفظ عزت اسلامی باید توسعه و سازندگی، ایجاد اشتغال و بالابردن درآمد ملی را با هر سبکی که میتوانیم ادامه دهیم و ایران را به صورت پایدار آباد کنیم.
چرا اینقدر روی واژه پایدار تاکید دارید؟پایدار به چه معنا؟
پایدار به معنای توسعه سازگار با محیطزیست است یعنی اینکه کاری نکنیم که مشکل جدیدی برای ارزشها و هنجارهای جامعه ایجاد بشود. مثلا در حمل و نقل و ترافیک، ساخت خیابان و بزرگراه توسعه پایدار نیست اما ساخت ریل شهری توسعه پایدار است. به این دلیل که هرچه خیابان و پل بسازیم بالاخره مسدود میشود. باید مردم را به سمت حمل و نقل عمومی انبوه ببریم. حمل و نقل عمومی پایدار نیز چیزی به جز ریلی نیست. در زمینه تامین انرژی هر چه از سوخت فسیلی استفاده کنیم سازگار با توسعه پایدار نیست اما استفاده از انرژی بادی و خورشیدی و انرژیهای تجدیدپذیر سازگار با توسعه پایدار است. همین است که مشاهده میکنید کشورهای توسعه یافته به سمت استفاده از انرژیهای نو در حال حرکت هستند اما متاسفانه در ایران بدیهیات مسائل اقتصادی پایدار زیر پا گذاشته میشود.
با این تفاسیر جنابعالی و حزب کارگزاران راهحل اصلی برای نجات از گرفتاریهای اقتصادی امروز کشور را در توسعه پایدار میدانید. اما به واقع حزب کارگزاران امروز چه شناختی از آرایش سیاسی کشور دارد و چگونه میخواهد گفتمان سیاسی یا همین شعار کلیدی خود را در معرض انتخاب افکار عمومی قرار بدهد؟
بیشک کارگزاران برای انتخابات مجلس برنامه دارد. هر چند معتقدم که همه مشکلات کشور با انتخابات حل نمیشود چرا که سمتهای انتصابی در ایران کم نیست. شاید یکی از دلایل مشکلات اقتصادی و اجتماعی امروز ایران همین سمتهای غیر انتخابی باشد که سد راه توسعه پایدار است. البته احزاب بر اساس رسالت حرفهای خود باید برای انتخابات برنامه داشته باشند. بر همین اساس انتخابات پیش روی مجلس دهم بسیار مهم است. احزاب نیز باید برنامه داشته باشند.
البته انتخابات مجلس خبرگان هم انتخابات مهمی است.
مهم است ولی بحث من بیشتر در امور اجرایی است.
انتخابات خبرگان این دوره ممکن است اهمیت زیادی داشته باشد؟
قطعا انتخابات مجلس و ریاستجمهوری از انتخاباتهای بسیار مهم هستند. بسیاری از شخصیتها معتقدند که مجلس دهم نسبت به نهم متحول خواهد شد.
معتقدید که ترکیب مجلس تغییر میکند؟
بله. ترکیب تغییر نه، متحول میشود.
مانند اتفاقی که در مجلس ششم رخ داد؟
البته مجلس ششم مجلسی بود که در شرایط ویژهای شکل گرفت و پس از آن مجلس هفتم، هشتم و نهم محصول رفتارهای رادیکالی اصلاحطلبان در مجلس ششم بود.
تحلیلتان از شکلگیری مجلس هفتم به بعد چیست؟
پس از مجلس ششم به سمت یک مجلس معتدلتر رفتیم. البته جالب است که فقط ٧٠ نماینده از مجلس ششم به مجلس هفتم راه پیدا میکنند. از مجلس هفتم به مجلس هشتم حدودا ١٠٧ نماینده و از مجلس هشتم به مجلس نهم تنها١٠٠ نماینده میآیند. فکر میکنم این عدد از مجلس نهم به دهم نیز کاهش یابد. این نشان میدهد که هرچه جامعه سیاسی به سمت رادیکالیزم و افراطیگری پیش میرود جامعه آن را پس میزند. درنهایت چه افراط راست و چه افراط چپ مورد قبول مردم نیست. افراط دایره بسته است که در نهایت در یک نقطه به هم میرسند. ایرانیها اصولا مردم معتدلی هستند. فکر میکنند مشکلاتشان در میانه روی حل میشود. اسلام هم دین میانهروی است. شرایطی در جامعه ممکن است ایجاد شود که مردم به افراط رای دهند اما بعد میفهمند که اشتباه کردند و تصمیمشان را پس میگیرند. دولتهای اعتدالی با تصمیم عقلانی مردم ایجاد میشود. در شرایطی هستیم که تحول در مجلس دهم حتمی است و همین تغییر ترکیب باعث شده تا جریانهایی نگران آینده سیاسی خود باشند. البته این به معنی عدم وجود رقابت نیست زیرا معنی سیاست مبارزه برای به دست آوردن قدرت و قطعا حفظ آن است و اصولا سیاست ما و دیگران را لازم دارد تا با وجود رقیب سیاست شکل گیرد و اگر رقیب نباشد سیاست دموکراتیکی وجود نخواهد داشت. پس خوب است که در مجلس، ما و رقبای ما وجود داشته باشند.
پیشبینی مشخص جنابعالی از ترکیب مجلس آینده چیست؟ هر جناح چه سهمی را در اختیار خواهد گرفت؟
معتدلین دو جناح و اعتدالیون حضور پررنگتری خواهند داشت. با توجه به حضور قدرت و ثروت و حتی پول کثیف استفاده از پایگاه مردمی سخت است. داشتن پایگاه مردمی عدهای را به مجلس فرستاد ولی امکان مردمسازی هم در انتخابات فراهم است یعنی تحریک مردم برای رسیدن به اهداف انتخاباتی که باید مواظب بود اتفاق نیفتد.
با جزییات بیشتری بگویید. مثلا منظورتان ازاعتدالیون اصولگرا علی لاریجانی است؟
در مصداق وارد نمیشوم.
شما از بین این سه طیف جزو کدام دسته قرار میگیرید؟
من جزو معتدلین هستم.
یعنی محسن هاشمیرفسنجانی در ردیف اصلاحطلبان قرار نمیگیرد؟
نه. من اصلاحطلب به معنی مصطلح سیاسی نبودهام. فرد معتدلی بودهام. نه چپ بودم و نه راست. از ابتدا واقعیتگرا و توسعهگرا بودم. در همین صحبت هم اشاره کردم که اصولا کشور به توسعه پایدار نیاز دارد و من هم از هواداران توسعه پایدار ایران هستم. البته نتوانستم دیدههایم را به مانیفست تبدیل کنم زیرا عمدتا در اجرا فعالیت داشتم و برند سیاسی نشدهام. بعضیها میتوانند از تفکرات خود برند بسازند که در سیاست موفقترند. بعد از حدود ٣٠ سال فعالیت در اجرا در نظر دارم به این سمت حرکت کنم.
شما پذیرفتید که با برند کارگزاران فعالیت سیاسی کنید. کارگزاران هم در میان جریانهای سیاسی جزو گروههای دست بالادار جریان اصلاحات محسوب میشوند. نمیتوان گفت کارگزارانی هستم اما اصلاحطلب نیستم.
کارگزاران سعی کرده است نقش وزنه تعادل را ایفا کند. در گذشته و حال تلاش شده است که کشور به سمت اعتدال برود. امکان دارد در کارگزاران افراد با تفکر اصلاحطلبی باشند اما کارگزاران متوازنکننده جریانهای سیاسی بوده است. خب کارگزاران نتوانسته است به صورت واقعی برند خوبی ایجاد کند که باید تلاش شود با برنامههای واقعی و پرهیز از خودسانسوری به این نتیجه برسد.
شما حزب کارگزاران را یک حزب اصلاحطلب نمیدانید؟
از دید من بدنه کارگزاران باید وزنه تعادلی خود را حفظ کند. اگر ببیند که کشور به سمت راست افراطی میرود باید حوزه چپ را تقویت کند و اگر ببیند که کشور به سمت چپ افراطی میرود باید حوزه راست را فعال کند.
یعنی همان چیزی که آیتالله هاشمی از تاسیس این حزب مطالبه میکرد؟
البته تاسیس حزب ربطی به آیتالله هاشمی ندارد. حتی میتوان گفت که دهه ٧٠ نقش رهبر معظم انقلاب در تاسیس کارگزاران بیشتر از آیتالله هاشمی بود، منش سیاسی شخص آیتالله هاشمی همین بوده است. ایشان علاوه بر اینکه فردی انقلابی است، فردی توسعهگرا است. او در سال ٦٣ در اوج جنگ در نماز جمعه، خطبه مترو را میخواند و اگر آن خطبه را امروز بخوانید، تعجب میکنید. در زمانی که همه سیاسیون کشور امکان ساخت مترو را به صلاح نمیدیدند و میگفتند امکان ساخت چنین پروژه سختی وجود ندارد و انحرافی است. چرا پول را در روستاها خرج نکنیم؟ اوست که خطبه مترو خواند. این نگاه، نگاه توسعه پایدار است.
البته این تعجب هم جای تعجب ندارد چرا که رویکرد جناح چپ مسلمان عدالتمحور در آن مقطع رویکرد کلانی در کشور بود.
دولت وقت در سال ٦٠ حکم توقف مترو را صادر کرده بود. اما در سال ٦٣ به عنوان فرمانده جنگ در نماز جمعه گفت: علاوه بر اینکه تهران مترو میخواهد کلانشهرهایی چون مشهد، شیراز و اصفهان، تبریز و دیگر شهرها نیز باید حمل و نقل ریلی شهری انبوهبر داشته باشند؛ زمانی که خیلیها در تهران مترو نمیخواستند. وقتی از او میپرسند چرا این حرف را میزنید؟ میگوید باید حداقل فعالیت عمرانی و اشتغالی را در کشور حفظ کنیم. اگر کشور فقط به جنگ بپردازد از داخل دچار مشکل میشود. عنوان وزنه تعادل را در نظر داشته است و آن هم از طریق پروژههای پایداری چون ریل شهری.
کارگزاران سیاستی را دنبال میکند که معتدلین مایل به اصلاحات معتدل در مجلس، اکثریت را به دست بیاورند. البته مجلس با اکثریت اصلاحطلبان به صلاح نیست زیرا کارها در سیاست همیشه با عقلانیت پیش نمیرود دستگاه فشار هم لازم دارد. |
پس کارگزاران یک حزب توسعهگرا است و آقای هاشمی هم یک فرد توسعهگرا؟
هاشمی فراجناحی عمل میکند. روش او در کشور همان وزنه تعادل است.
تحلیل کارگزاران از وضعیت سیاسی کشور چیست؟
به اعتقاد من شرایط سیاسی کشور از دو منبع سیاست و رقابت اصلی شکل میگیرد. آقای هاشمی نیز عضو جامعه روحانیت مبارز بوده و هست که پیوندی با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز دارد. در اواخر ٦٦ که سال آرامش و چالش کشور است و نام کتاب خاطرات سال ٦٢ آقای هاشمی نیز همان است، امام کمکم قبول کردند که بخشی از اعضای جامعه روحانیون مبارز جدا شوند و مجمع روحانیون مبارز شکل بگیرد. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم پیرو مجمع روحانیون مبارز نیز شکل گرفت. از نظر من این دو سیاست اصلی چپ و راست در کشور را ایجاد و حمایت کردند. بعدها زیرمجموعهها نامهای اصولگرا و اصلاحطلب گرفتند. در حال حاضر در جریان اصولگرایی جبهه متحد اصولگرایی و حامیان گفتمان انقلاب اسلامی تشکیل شد. جبهه صدای ملت توسط علی مطهری که حال خود به یک برند تبدیل شده. جامعه اسلامی مهندسین توسط مهندس باهنر، جبهه پایداری و فراکسیون رهروان ولایت، جمعیت ایثارگران، رهپویان انقلاب اسلامی تشکیل شدند که کمکم در مجلس شکل گرفتند. طیف احمدینژاد به عنوان اصولگرایان رادیکال و جدید در چند سال اخیر به وجود آمد. این آرایش سیاسی که ریشهاش در نهایت به جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین میرسند، تلاش میکنند اتحاد خود را حفظ کنند چرا که در انتخابات ریاستجمهوری با شکست مواجه شدند.
اقتدارگرایان در انتخابات سال ٨٨، پیروز شدند و خودبهخود در این مدت اختلافاتشان زیاد شد. گروههای سیاسی متحد معمولا در پیروزی فعالیتهای خود را گسترش میدهند و خودبهخود به اختلاف منجر میشود. این جریان اولین شکست بعد از پیروزیها را در انتخابات سال ٩٢ ریاستجمهوری خورد. پس از این شکست آگاه شدند و به این نتیجه رسیدند که باید دور هم جمع شوند. حتی مراقب هستند که انتقادی به احمدینژاد نکنند. مشکلات اختلافی خود را حل و فصل میکنند و حتی شکایت قضایی از یکدیگر را پس میگیرند. در سالهای گذشته او را نقد میکردند. از او دیگر بد نمیگویند. حتی اتفاقی که برای آقای رحیمی افتاده است را بد مطرح نمیکنند. سعی میکنند گفتار خود را مدیریت کنند و اختلافات درونی خود را نشان ندهند. در مجلس نهم تعداد اصلاحطلبان به ٢٠ نفر نمیرسد. اصولگرایان مجموعا حدود ١٧٠ نفر هستند که باعث میشود آقای لاریجانی رییس مجلس شود. عدهای از ایثارگران و جمعیت رهپویان و جبهه پایداری هم هستند که نتوانستند آقای حداد عادل را رییس مجلس کنند. اصلاحطلبان هم در حد چند نفر از خانه کارگر و حزب مردمسالاری هستند که کارکرد قابل توجهی نمیتوانند در مجلس داشته باشند.
اگر به روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و اقمار آن نگاه کنیم، مشخص است که لااقل ١٠ سال است به قدرت اجرایی دسترسی ندارند. حتی در سمتهای انتصابی حضور ندارند. باید سعی شود این جریان نیز وارد قدرت شود تا تعادلی در فضای سیاسی کشور به وجود بیاید. |
آقایان تابش و پزشکیان و چند نفری بیشتر نیستند.
البته تعداد بسیار کم است. کارگزاران سیاستی را دنبال میکند که معتدلین مایل به اصلاحات معتدل در مجلس، اکثریت را به دست بیاورند. البته مجلس با اکثریت اصلاحطلبان به صلاح نیست زیرا کارها در سیاست همیشه با عقلانیت پیش نمیرود دستگاه فشار هم لازم دارد. آرامش در مجلس، سیاست اصلاح برای رسیدن به توسعه پایدار برای ایران خلق نمیکند. افرادی میخواهند در جهت اهداف خود تدبیر نیز داشته باشند. در انتخابات ریاستجمهوری عقلانیت به پیروزی ابتدایی رسید و باید مراقب باشند پیروزی باعث اختلاف جدید نشود.
تعریف سیاست، تلاش برای گرفتن قدرت در جهت اجرای اهداف است. مبارزه میشود تا قدرت را بگیرند و بتوانند اهدافشان را پیاده کنند. اگر اهداف منطقی و مورد قبول همه را تبیین نکنیم، مشکل پیدا میکنیم. توسعه پایدار ایران ممکن است هدف اصلی باشد اما شاخههای مختلفی از توسعه را داریم مثل توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران که باید همه تبیین شود. باید به تعریف دقیق و جزییات پرداخته شود. ١+٥ ظاهرا با ایران در کل به نتیجه رسیدهاند. اما در جزییات مشکلات جدیدی خود را نشان میدهد. لذا همین جا میتوان دچار مشکل شد. اگر به روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و اقمار آن نگاه کنیم، مشخص است که لااقل ١٠ سال است به قدرت اجرایی دسترسی ندارند. حتی در سمتهای انتصابی حضور ندارند. باید سعی شود این جریان نیز وارد قدرت شود تا تعادلی در فضای سیاسی کشور به وجود بیاید.
در پستهای انتصابی که بیش از ٢٦ سال است حضور ندارند.
این جناح چپ یا اصلاحطلب عمدتا و عملا در بعد انتصابی حضوری ندارند. در بعد انتخابی دچار مشکل حضور هستند. گروهی جدیدا حضور دارند که طرفداران مستقیم آقای روحانی رییسجمهور هستند. حزب اعتدال و توسعه قصد دارد در مجلس نیز ورود کند و به حمایت از سیاستهای دولت که به دست آوردهاند، کمک کند. نمیتوان حزب اعتدال و توسعه را جدی نگرفت. اصلاحطلبان و معتدلین حتما باید هماهنگیهایی را انجام بدهند. در جریان اصلاحات تا آنجایی که در جریان هستم، شورای مشورتی شکل گرفته است که این شورا ٦٠ نفر هستند.
٨٢ نفر هستند.
حتی تعداد در حال زیاد شدن است. اما کسانی که در جلسات حضور جدی پیدا میکنند، کمتر هستند. گفته میشود به حدود ٥٠ نفر میرسد. شوراهای مشورتی استانی نیز در حال شکل گرفتن است. شورای راهبردی کشوری و استانی نیز حرکتهایی را شروع کرده است. در گذشته گروههای ١٨ گانه بودند که به ١٦ گانه تبدیل شدند. در آن دوران مجمع نیروهای خط امام بودند که با مدیریت آقای هادی خامنهای فعالیتهایی را دنبال میکردند. احزاب دیگری مثل حزب اعتماد ملی، مردمسالاری، حزب کارگر و... هستند. گروههای جدیدی هم در حال شکلگیری هستند. مثل حزب ندا و همراهی آقای عارف. اینها مجموعا اصلاحطلبها را تشکیل میدهند که همگی سعی در برنامهریزی و همگرایی و همدلی دارند. البته رقیب امکان استفاده از دوپینگ قدرت را دارد.
یعنی اصولگرایان از مواهب پنهان در عرصه قدرت برخوردارند؟
بله، جدای از این مواهب از نعمت هماهنگی دستوری و اعتقادی هم برخوردارند. به هر حال اعتقادیتر به مسائل نگاه میکنند. اصولگرایان نشان دادهاند که به دستورات از بالا عمل میکنند. از سوی دیگر در کشور بخشی به نام نظامیون وجود دارد. درست است که نباید فعالیت سیاسی کنند اما بالاخره فعالیتهایی دارند که نتیجه آن در فعالیتهای انتخاباتی تاثیرگذار است. جناح راست میتواند با برخی دستورات از قدرت انسجام خود را حفظ و زیاد کند.
پس معتقدید که پتانسیل انسجام اصولگرایان زیاد است؟
بر همین اساس باید مراقب باشند که اصلاحطلبان و معتدلین انسجام خود را از دست ندهند. خوشبختانه استقبال مردمی گسترده است. وضعیت نیز مناسب است و فقط عدم اتحاد و انسجام میتواند این اقبال مردم را از بین ببرد. البته به همان اندازه که استقبال زیاد است، انتظار هم زیاد است که خود خطرناک است، یک بار در سال ٨٤ عدم اتحاد در دوطرف و بیتدبیری باعث از دست رفتن دولت و قدرت اجرایی اصلاحطلبان شد و حتی اصولگرایان نیز واقعا اعتبار خود را از دست دادند و افراطیون راست که معلوم نبود چه میخواهند، مقدمات را گرفتند.
حزب کارگزاران در این مساله نگرانی دارد؟
نگرانی کارگزاران جای خودش، شورای مشورتی نیز این دغدغه را دارد.
آیا خطری را در از دست دادن انسجام احساس میکنید؟
بله، خیلی راحت میتواند اتفاق بیفتد. حامیان گفتمان انقلاب اسلامی حامیان دولت هستند. دولتها حامیانی دارند که این حامیان تمایل دارند در مجلس هم حضور داشته باشند.
آیا حزب اعتدال و توسعه نسبت به وزن اصلاحطلبان بیتوجه است؟
خوشبختانه در حال حاضر در دولت کسانی مانند آقای صفدر حسینی، خانم معصومه ابتکار و آقایان نجفی و جهانگیری هستند و میتوانند انسجام منطقی به وجود بیاورند. نباید انسجام از بین برود. خوشبختانه هماکنون نشانهای از عدم انسجام دیده نمیشود. انسجامی که در سال ٩٢ منجر به قدرت گرفتن اعتدالیون دو جناح شد، باید حفظ شود. انتخابات مجلس در شهرها صورت میگیرد. گروهی افراد را تحریک برای کاندیدا شدن و حضور اختلافی در انتخابات میکنند، از رای زیاد و اجازه فعالیت آنها میگویند و مستقل وارد میشوند و بعد رای را میشکنند.
تلهای که جریان رقیب میتواند بگذارد همین است. فکر میکنید تله جناح رقیب چه شاخصهایی دارد و کجاها قرار است مورد استفاده این جناح قرار بگیرد؟
این تله همه جا وجود دارد. مثلا میتواند به من بگوید موجهی، بیا و گروهی را با برنامهریزی کاندیدا کن و لیست بده و خود قدرتی در مجلس خواهی برد.
وعده تایید صلاحیت هم میدهند؟
فرض کنیم این حرفها را هم نزنند. آیا باید چنین کاری انجام شود؟اگر مرا بزرگ کنند و بگویند اگر به میدان بیایی این توانایی در تو وجود دارد که بتوانی یک جبهه ایجاد کنی و نماینده به مجلس بفرستی، باید آن را انجام دهم؟ ذهن با تعاریف و تمجید تحریک میشود و ممکن است باعث اختلاف افکنی شود.
چه کسی بگوید؟
کسانی در حال حاضر این حرفهای تحریکی را به نیروهای اعتدالی و اصلاحطلب معتدل میزنند و انسجام را از بین میبرند.
به من هم گفتند، در انتخابات شورا شرکت نکن. گفتند اگر حضور پیدا کنی رد صلاحیت میشوی و آبرویت میرود. به من گفتند شما مشکلاتی دارید که اگر حضور پیدا کنید ، مجبور میشویم آنها را بازگو کنیم و چون فرد وجیهی هستی آبرویت میرود. مشورت کردم و آمدم. حرفهایی هم زدند. البته نمیدانم چقدر آبرویم رفته است. |
این جدیترین خطری است که امروز اصلاحطلبان را تهدید میکند؟
بله. البته رقیب هم از همین عدم انسجام واهمه دارد. اینکه احمدینژاد باشد یا نباشد؟ اگر آنها به میدان بیایند و اصولگرایان هم باشند وحدت خدشهدار میشود. همین اتفاق میتواند در جریان چپ هم بیفتد. به هوشیاری جدی احتیاج دارند، نیروهای وزینی وجود دارند که میتوانند این هوشیاری را ایجاد کنند، البته این آگاهی را ایجاد میکنند. شوراهایی که در حال حاضر کارگزاران در استانها در حال شکل دادن هستند، متشکل از گروههای مختلف است.
مجمع اصلاحطلبان استان مدنظرتان است؟
نه. کارگزاران به عنوان یک حزب فعالیت میکند. شورای مرکزی تهران را شکل داده است و استان به استان نیز در حال فعالیت و نقش شورای استانی است. سپس کانونهایش را شکل میدهد. کانونها در مرکز دبیر کل را انتخاب میکنند. در هر شورایی تا ٢٠ نفر حضور دارند. اینکه آنان چطور انتخاب شوند بسیار اهمیت دارد. روزنامه اعتماد میتواند رصد کند که شوراهای استانی کارگزاران تا چه حد مورد رضایت گروههای سیاسی است. از اینجا میتوان فهمید که آیا انسجام وجود دارد یا خیر؟
آیا این در شهرستانها موازیکاری نیست؟
هنوز نمیتوان گفت، فعالیتها برای انتخابات به طور جدی شروع نشده است. چیزی که در جناح چپ و اصلاحطلب و حتی اعتدالیون بعضا وجود دارد این است که افراد فکر میکنند امکان رد صلاحیتشان زیاد است. در انتخابات شوراها این اتفاق افتاد. خیلیها به این دلیل نیامدند و انتخابات شوراهای سال ٩٢ جدی گرفته نشد. حتی من به عنوان یک فرد معتدل رد صلاحیت شدم. آیتالله هاشمی هم برای ریاست جمهو ری رد صلاحیت شد.
اگر جدی گرفته میشد شما احتمالا امروز شهردار بودید؟
این را نمیدانم. ولی شوراهای شهر مهمی را نیز از دست دادند. درست است که به عنوان اقلیت قدرتی دارند اما به خاطر دارم که هم و غم همه انتخابات ریاستجمهوری بود و انتخابات شوراها را جدی نگرفتند. نیروهایی که به طور جدی میتوانستند بیایند و رقابت کنند، نیامدند. هرچه گفته میشد وارد میدان شوند، نمیآمدند. آن زمان هم که من کاندیدای شهرداری بودم، بعضا موضوع را جدی نگرفتند و با افرادی که رایشان در انتخاب شهردار مشکوک بود وارد صحبت جدی نشدند و با یک رای شهرداری از دست رفت.
یعنی هیچ لابیای برای شهردار شدن شما نشد؟
حرکتهای موثری شد. بالاخره ١٥ رای آورده شد. ولی برای دو رای مشخص که از ابتدا معلوم بود میتواند نتیجه را منفی کند، حرکت جدی نشد..!؟
لابیهای آن طرف بهتر از شما بود؟
دو نفر رای ندادند. خانم راستگو و آقای دنیا مالی بودند. در مورد خانم راستگو بحثهایی بود که ایشان نمیخواهد رای دهد و حزب کارگر میتوانست موثرتر عمل کند. در مورد آقای دنیا مالی، شورای مشورتی که نمیخواهم نام ببرم میتوانستند محکمتر عمل کنند. در هر صورت با یک رای شکست خوردیم.
اگر بخواهیم این تجربه را تعمیم بدهیم، از آن استفاده کنیم و پیامی به اصلاحطلبان بدهید، چه میگویید؟
اصلا باید فکر شود که نمیگذارند. باید قوی به میدان بیایند. اصلا حضور آقای هاشمی در انتخابات ریاستجمهوری نشانه همین امر بود. باید قوی به میدان آمد. رهبر انقلاب هم همیشه از انتخابات حداکثری حمایت جدی کردهاند.
رد صلاحیت او دلیل نمیگذارند بود؟
نه. همین باعث میشود که از همان رد صلاحیت استفاده شود. به من هم گفتند، در انتخابات شورا شرکت نکن. گفتند اگر حضور پیدا کنی رد صلاحیت میشوی و آبرویت میرود. به من گفتند شما مشکلاتی دارید که اگر حضور پیدا کنید ، مجبور میشویم آنها را بازگو کنیم و چون فرد وجیهی هستی آبرویت میرود. مشورت کردم و آمدم. حرفهایی هم زدند. البته نمیدانم چقدر آبرویم رفته است. این صحبت و تهدید به خیلیها گفته شد. ثبتنام کردم و گفتند بهتر است انصراف بدهی. گفتند به مجلس گزارش میدهیم و تعداد نمایندگان هم زیاد است و از میان همه مردم در آن حضور دارند و امکان دارد این حرفها به بیرون درز کند. من مشورت کردم و به این نتیجه رسیده شد که لازم است بیایم و آمدم. اما خیلیها که میتوانستند بیایند با همین نوع تهدیدها و حرف و حدیثها نیامدند.
فکر میکنید در انتخابات مجلس هم ممکن است همین اتفاق دوباره تکرار شود؟
اینکه روش چه خواهد بود را نمیدانم. جناب آقای خاتمی، رییس دولت اصلاحات هم آمادگی ثبت نام نداشتند؟ شاید نمیخواستند از نظام جمهوری اسلامی رد صلاحیت بگیرد و گرنه مثل آقای هاشمی میتوانست ثبت نام کند. شاید ایشان به این دلیل که درست نیست رد صلاحیت نظام را داشته باشند برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام نکردند و نیامد و در حالی که ایشان هم میتوانست بیاید. عدهای هم به این دلیل که احتمالا بعد از تایید صلاحیت وارد درگیریهای سیاسی میشوند ثبتنام نکردند و نمیکنند. بی شک از همین نوع حرفها را که به من زدند برای انتخابات مجلس به خیلیها میگویند اما پیشنهادم این است که آنها که باید، ثبت نام کنند.
کسی که حسابش پاک باشد بیتردید از این دعواهای سیاسی نمیترسد.
نه این طور و به این راحتی که میگویید، نیست. هزینه دارد وقتی فردی را تخریب میکنند. مشکل جدی ایجاد میشود. مسائلی را دربارهات میگویند که وقتی پاسخ هم میدهی باز هم تخریب میشوی. مثلا در مورد بنده آقای رسایی در مجلس جملهای گفت که در مترو قراردادهای غیرقانونی چهار هزار میلیارد تومانی بسته شده است. در صورتی که برای کل مترو چهار هزار میلیارد تومان هزینه نشده بود و در تاریخی که من مدیر بودم ، سه هزار میلیارد تومان خرج شده بود. اگر هم پاسخ بدهم که دادم باز او توانسته موجی را علیه رقیب بسازد. مثل موضوعی که اخیرا برای آقای معتمدی، رییس دانشگاه امیرکبیر مطرح شد. خیلی از مسوولان و حتی سران کشور ممکن است در سازمان بازرسی کل کشور یا دیوان محاسبات پرونده در حال رسیدگی داشته باشند. به هر حال زمانی سران کشور نیز پستهای پایینتری داشتهاند.
برخوردی که با آقای معتمدی شد چقدر به سخنرانی آقای هاشمی در دانشگاه امیرکبیر ربط داشت؟
به نظر نمیآید ربطی داشته باشد. گروههایی در کشور که به اطلاعات محرمانه دسترسی دارند روی پرونده یک یک این افراد رقیب کار میکنند. به منابع خاصی دسترسی دارند. در مورد پرونده آقای معتمدی مربوط به موضوعی از ١٨ سال پیش است که در حال تحقیق و بررسی است، طرح این مساله بعد از حواشی سخنرانی امیرکبیر قطعا مشکوک است. اینکه واقعیت چیست من نمیدانم. هرکسی که در مقام اجرایی و دلسوز باشد، امکان دارد تخلف اداری در جهت حل مسائل و دلسوزی داشته باشد. این به معنای اختلاس نیست. متاسفانه به جهت تخریب مطرح میکنند. اصولا این موضوعات تا به حکم قطعی نرسد، نباید اعلام شود. اعلام شدن آن توسط هر مقامی جرم است.
اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس با آیتالله هاشمی دیدار داشتند؟ از ایشان مشورت گرفتهاند؟
بله. خوشبختانه ملاقاتهای آقای هاشمی از همه نوع و جناح زیاد است. ایشان همیشه نقش فراجناحی داشته و دارند.
اما در جناح راست که عملا اقبالی به سمت ایشان نیست.
آیتالله هاشمی چند هدف را دنبال میکند. حفظ انقلاب، اسلام و مردم از اهداف ایشان است. احساس شخصی من این است که ایشان فکر میکند موفقیت ایران در زمینه مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و توسعه پایدار باعث موفقیت ایران و شیعه در جهان هم خواهد شد. کشوری که بتواند خود را اداره کند، قطعا وضعیت اخلاقی آن هم بهتر خواهد شد. معضلات اجتماعی آن کم میشود. مخصوصا اینکه کشور اسلامی باشد، این موفقیت را دو چندان میکند. اقبالی که مردم به انقلاب ایران دارند، بیشتر میشود. وقتی ببینند چنین پدیدهای موفق است، حتما ارزشهای آن را میپذیرند. چرا ارزشهایی را مدام از غرب میپذیرند؟ چه دلیلی دارد؟ به این خاطر است که آنان را موفق میدانند.
جوانان ما موفقیتهایی را در غرب میبینند و آنجا به اشتباه به مدینه فاضله شان تبدیل میشود. مثلا میگویند کسی که توانسته این هواپیما را با چند ده هزار قطعه بسازد تا انسانی که آنقدر جانش را دوست دارد در آن سوار شود حتما عاقل است. در ایران هواپیماهایی نزدیک به چهار سال عمر دارند. هنوز مطمئن عمل میکند این جوان فکر میکند که از عقلشان است که توانستهاند آنها را به موفقیت برساند. مگر خدا را چطور ثابت میکنند؟ در مدرسه به ما میگفتند از جای پای شیر به وجود شیر پی میبریم. از این همه علایم موجود در طبیعت شما به وجود خدا پی نمیبرید؟ از این همه فعالیت اقتصادی و علمی مثبت و قوی به عقل پی نمیبرید؟ چرا الان زبان انگلیسی زبان بینالمللی شده است؟ حتی در ایران اگر بخواهیم دانشگاه بینالمللی بزنیم، باید به زبان انگلیسی تدریس کنیم. به خاطر موفقیتهای آنها است. چرا ما موفق نباشیم؟ چرا ما جزو ١٠ کشور برتر دنیا نباشیم؟ ما کشور مستعدی هستیم.
در ابعاد اجتماعی، نیروی انسانی و معادن طبیعی مستعد هستیم. چرا باید درآمد سرانه ایرانیان زیر پنج هزار دلار باشد؟ درآمد سرانه یک کشوری ٤٠ هزار دلار باشد و ایران سه هزار دلار؟ همینها است که مردم و خصوصا قشر تحصیلکرده را از انقلاب اسلامی ناامید میکند. الان پنج میلیون فقط فارغالتحصیل دانشگاه آزاد داریم. دانشگاه سراسری هم هست. این دانشجویان به همین چیزها فکر میکنند و زده میشوند. در نتیجه ایران و انقلاب اسلامی تضعیف میشود. ما باید نشان دهیم انقلاب اسلامی مبتکر و موفق است و میتواند از پس مسائل خود بر بیاید. نمیشود که هر دولتی که میآید قیمت ارز را سه برابر کند و به دولت بعدی تحویل بدهد. هر دولتی یک تورم ٢٠ تا ٤٠ درصدی در کارنامهاش بنویسد. هر دولتی بگوید نتوانستیم معتادان را کم و با بیحجابی مبارزه کنیم. فکر میکنم ریشه آن در اقتصاد است. ما در عمل در اقتصاد و توسعه پایدار کشور مشکل داریم. متاسفانه هیچ سرمایهگذاری نمیصرفد با بهره پول ٢٠ درصد فعالیت اقتصادی کند چه کسی میتواند فعالیت اقتصادی سالم داشته باشد؟
بهترین حالت ٢٠ درصد است. شما اشاره کردید که اعتدالیون ما حامی دولتاند و تعدادی هم از دوطرف یارگیری میکنند.
راهی نیست جز اینکه این افراد با هم متحد شوند.
آیا اعتدالیونی که در وسط قرار دارند، میتوانند عامل اختلاف شوند و سبد رای اصلاحات را بشکنند؟
باید تفکر توسعهگرایی در کشور بسط پیدا کند. پیوند توسعهگرایان، اعتدالیها و اصلاحطلبان معتدل میتواند کشور را در مسیر موفقیت قرار دهد.
حلقه واصل اینها چه کسانی میتوانند باشند؟
آقای هاشمی و آقای روحانی، رییس دولت اصلاحات، آقای ناطق، آقای سیدحسن خمینی، آقای عارف، آقای کرباسچی و حتی معتدلین جناح راست که در دولت سازندگی حضور فعال داشتند.
آقای هاشمی کنش مشخصی در این زمینه داشتهاند و با افراد صحبت میکنند؟
نه فقط اصلاحطلبان، که کل معتدلین جامعه باید بیایند.
یعنی در حال حاضر حزب اعتدال و توسعه، کارگزاران و دیگر احزاب میآیند؟
بله، باید بیایند.
بیایند یا میآیند؟
بله، این افراد دیدار دارند.
این نگرانی وجود ندارد که حزب اعتدال و توسعه به سمت علی لاریجانی برود و ائتلافی با او انجام دهد؟
باید سعی کرد آقای علی لاریجانی را هم جذب کرد.
چه کسی میتواند او را جذب کند؟ آقای ناطق میتواند؟
هر کسی که دلش برای ایران و انقلاب اسلامی میسوزد، میتواند دور این تفکر جمع شود. هر کسی که از در خطر افتادن و نقصان انقلاب ایران نگران است.
یعنی شما خودتان دلواپس انقلاب هستید و هرکسی که دلواپس انقلاب است، باید در این طیف جمع شود؟
من دلواپس انقلاب اسلامی نیستم. به قولی امام زمان(عج) و رهبری مراقب انقلاب اسلامی هستند. دیر یا زود همه به این منطق خواهند رسید.
در عرصه عمل فکر میکنید چقدر این جمع شدن نیروهای دلسوز میتواند محقق شود؟
راهی جز این نداریم.
ما در تهران میتوانیم یک لیست داشته باشیم که هم محمدرضا عارف حضور داشته باشد و هم علی لاریجانی؟
مصداقی نگویید. به این سوال نمیتوانم پاسخ دهم. اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم خوب است.
پیشبینیتان از نتیجه انتخابات چیست؟
به سمت مجلسی معتدل میرویم که میتواند تصمیمات مثبتی برای کشور بگیرد. البته خوب است دیگران و رقیب هم باشند، با حضور آنان اصلاح زودتر شکل میگیرد.
هرکسی به توسعه پایدار علاقهمند است پذیرفته. من چون معاون عمران دانشگاه آزاد هستم، ٢٠٠ شهر را بازدید کردهام. به خارک و عسلویه رفتم. ما ٢٨ مخزن مشترک نفتی یا گاز با کشورهای همسایه داریم. حداکثر چهار مخزن مشترک نیمهکاره فعال است. این کشورها مقدار زیادی از نفت و گاز ایران را میبرند. این نوع مدیریت از اختلاس هم بدتر است. مثل «نه خود خوری نه به شخص دهی، گنده کنی به سگ دهی» مطرح میشود. از زمانی که ما در پارس جنوبی کارمان را شروع کردیم، قطر هم از پارس جنوبی برداشت میکند. قطر ٧٧ میلیون تن ال ان جی در سال صادر میکند، ایران یک لیتر هم صادر نکرده است. سه پروژه سرمایهگذار الانجی داشتیم که هر سه خوابیده است. در برنامههای وزارت نفت ٥٠ میلیون تن الانجی منظور شده است.
چرا تفکر ضد توسعه در ایران میتواند موفق باشد؟
احزاب سیاسی موضوع توسعه را آن طور جدی نگرفتهاند. چه راست و چه چپها تولید را جدی نگرفتهاند.
فقط احزاب یا نگاه حاکمیت هم همین است؟
به خاطر دارم در دولت آیتالله هاشمی، رییسجمهور سازندگی کشور، من ریاست بازرسی ویژه ریاستجمهوری را تشکیل دادم. ایشان چند توصیه در ابتدای کار به تیم بازرسی کرد. گفتند که نمیخواهم بازرسی ویژه رییسجمهور مشکل جدیدی برای دستگاههای اجرایی شود. میخواهم بازرسی ویژه کمکی برای آنها باشد. مشکلات آنها را مستقیم به من برسانید و تا به آنها کمک شود. گفتند بازرسیها فقط با دستور کتبی خودشان باشد.
یعنی اینکه دنبال دزد نگردید؟
نمیخواستند ما در کار دستگاهها دخالت کنیم سه موضوع مهم برای پیگیری داشتیم؛ اول افزایش تولید. در دولت اول بعد از جنگ به افزایش تولید توجه داشت. دومین نکته طرح و پروژهها بود. پروژهای نبود که گزارش کندشدن آن برسد و دنبال نکنند. از نیروگاهها، سدها، گازرسانی، آبرسانی، برقرسانی بازدید میکردیم. به همین دلیل دولت سازندگی نام گرفت. سوم بروکراسی بود. اینکه مشکلات مردم در ادارات به سرعت و درستی حل شود. مشکلات درآمدی مردم و اقتصاد را حل کنیم، درآمد ملی را از ٣ هزار دلار به ٢٠ هزار دلار برسد. آنچه من در مورد کارگزاران و آقای هاشمی میپسندم تفکرات توسعهگرای آنهاست.
ایشان هنوز هم دغدغه توسعه دارند؟
آیتالله هاشمی همیشه دغدغه توسعه ایران را داشتهاند. هماکنون بیشتر از همه مشکلات توسعه کشور را رصد میکند. اطلاعات ایشان از خیلیها در این حوزه بیشتر است. از خبرنگاران هم میخواهم که ببینند کشور باید کجا باشد و الان در کجا قرار دارد. ما باید حداقل حدود ١٢٠٠ کیلومتر مترو در سراسر کشور داشته باشیم. در صورتی که ١٨٠ کیلومتر هم نداریم. در تمام زمینههای توسعه باید رصد توسعه انجام شود.
توسعه پایدار مورد نظر شما از کدام مدل جهانی و پذیرفته شده در دنیا پیروی میکند؟ ما سوسیال دموکرات مسلمان در ایران داریم که توسعه سوسیالیستی را پیروی میکند.
توسعه پایدار یعنی فعالیتی را انجام ندهیم که باعث از بین رفتن ارزشها، محیط زیست شود. نباید چیزی را بسازیم و فردا آن را خراب کنیم.
هم در اقتصادهای لیبرالی این اتفاق میافتد و هم در اقتصادهای سوسیالیستی.
الان غربیها به این نتیجه رسیدهاند که نیروگاههای اتمی توسعه پایدار محسوب نمیشود. گداخت هستهای مهم است و سالم. ژاپنیها و آلمانیها از نیروگاه اتمی به نیروگاههای خورشیدی رو میآورند. باید تعریف توسعه پایدار را در هر زمینهای پیدا کرد. البته با توجه به اینکه در ایران از انرژی فسیلی (نفت و گاز) استفاده بیرویه میکنیم، انرژی اتمی، خود میتواند مفید باشد.
توسعه پایدار هم با اقتصاد سوسیالیستی بهدست میآید و هم با اقتصاد لیبرالی. توسعه مد نظر شما به کدام یک از این مدلها نزدیکتر است؟
تخصص این موضوع را ندارم. نمیتوانم در چند جمله مدلی برای آن مطرح کنم و از حد این مصاحبه خارج است.
یعنی کاندیداتور آیتالله هاشمی عین توسعه پایدار بود؟
حرکت به سمت توسعه پایدار ایران بود. انقلاب مقدس است. آیا میخواهیم انقلاب حمایت از دیگری کنیم؟ این انقلاب در زوایای زندگی مردم عمیق شده است. اینکه این خانم آنجا نشسته و روسری پوشیده است یعنی انقلاب اسلامی رسوخ کرده است. یکی از موارد مهم این است که خرافات را از اسلام جدا کنیم. اگر جعلیات را به اسلام اضافه کنیم اسلام هم از بین میرود. نباید هر کاری را برای منفعت فعلی انجام دهیم.
آیتالله هاشمی انقلاب را بیشتر دوست دارند یا فرزندانشان را؟
قطعا اهداف و عقایدش را بیشتر دوست دارد. فردی مانند ایشان به دنیا دل نمیدهد. فرزند جزو علایق دنیوی است.
ایشان چقدر بابت حکمی که به مهدی هاشمی داده شود، ناراحت و نگرانند؟
نمی خواهم وارد این بحث شوم چون اثر مصاحبه مرا تحت الشعاع قرار میدهد.
موشکسازی کار سختتری است یا سیاستمداران بودن؟
بستگی دارد موشک را چه ببینید؟ هدایتشونده یا بدون هدایت.
آن روز بر اساس نیاز کشور رفتید سراغ موشکسازی، امروز بر اساس نیاز کشور عضو حزب کارگزاران شدید؟
بله. آن زمان جنگ بود و من هم مهندس مکانیک بودم. تخصص من پلاستیکها و کمپوزیتها بود که در صنعت موشک کاربرد داشت. جانشین فرمانده کل قوا آن زمان آقای رفیقدوست، وزیر سپاه با مدیران و با گروه موشکی در منزل جانشین فرمانده کل قوا در جماران جلسه داشتند. با موشکباران شهرهای ایران را میزدند. اواخر سال ٦٥ بود به گروه موشکی سپاه پاسداران پیوستم. اولین حضور پروژه موشک ضدتانک بود. بعد به ساخت موشکهای دوربردتر پرداختیم. موشکهایی که برد صد کیلومتر داشت و اگر راکت دقیقی میساختیم، میتوانستیم در جنگ با هزینه کمی از آن استفاده شود و جواب تجاوزات موشکی عراق داده شود.
می توانستید بغداد را بزنید؟
نمی خواستیم مردم بغداد را بزنیم. لذا روی هدایت دقیق موشک کار موثری شد که بتواند نقطهزنی کند. سرپرست شهاب دو شدم. نتیجه ساخت شهاب دو پروژه تولید انبوه موشک به استفاده در جنگ نرسید. سال ٦٧ آتشبس شد.
درجه نظامی دارید؟
در سپاه درجه نظامی وجود نداشت، برای سربازی به گروه موشکی سپاه پیوستم. زمان سربازی من نیز قطعنامه در جنگ را پذیرفتند. تا سال ٦٩ در صنایع دفاع ماندم. عضو و معاون هماهنگی گروه موشکی هیات مدیره صنایع دفاع شدم. به بازرسی ویژه رییسجمهور آمدم تا مدتی هم با وزارت دفاع کار را ادامه دادم. وزارت دفاع و صنایع دفاع ادغام شدند. شش سال رییس بازرسی ویژه ریاستجمهوری و دو سال آخر رییس دفتر رییسجمهور بودم.
بین همه مسوولیتهایی که تجربه کردهاید کدام برایتان سختتر و کدام شیرینتر بوده است؟
مترو. ١٧ سال در موضوع مترو و حمل و نقل ریلی شهری و حومه فعالیت کردم. از ٧٢ تا ٧٦ عضو هیات مدیره شرکت مترو بودم. عبدالله نوری به عنوان وزیر کشور دولت اصلاحات مرا به مترو دعوت کرد.
بعد از آن مناظره معروف آقای احمدینژاد، نامهای به آقای احمدینژاد دادید. خودتان آن نامه را نوشتید؟
بله. من متن را نوشتم و با مشورت، کمی آن را اصلاح کردم.
اساسا برای سیاست ورزی چقدر با آقای هاشمی مشورت میکنید؟ اگر بخواهید کاندیدای مجلس شوید با ایشان مشورت میکنید؟
همیشه مشورت میکنم.
تا به حال شده است که ایشان نظری داشته باشد و شما کار دیگری کنید؟
بله. برای مثال برای پسرم عماد پدر نامی پیشنهاد دادند که این نام با مشورت همسرم مورد قبول واقع نشد و آنچه عیال میخواست گذاشته شد.
در فرزندان آیتالله هاشمی شما نزدیکترین فرزند به حاکمیت هستید.
همه ما در حاکمیت هستیم. البته مادرم در مصاحبهشان گفتهاند بین فرزندانم محسن عاقلتر است. (میخندد)
واقعا هستید؟
سنم بیشتر است. من ١٠ سال از آنها بزرگتر هستم. یاسر ١٠ سال و مهدی از من هشت سال کوچکتر هستند.
برایشان بزرگتری هم میکنید؟ چقدر حرفتان را گوش میدهند؟
نه. از ایرادات من این است که نمیتوانم برایشان بزرگتری کنم وگرنه این طور نمیشد.
راضی نیستید از وضعیتی که در خانواده دارید و وضعیتی که برای فرزندان آقای هاشمی به وجود آمده است؟
مشکلاتی هست یا آن قدرها سخت نیست و قابل تحمل است.
به هر حال یک برادر شما هفت سال حکم گرفته است.
حکم نگرفته است. هنوز قطعی نشده است. به نظرم حکم اولیه عادلانه نیست.
چرا خانواده شما مرکز توجه است؟ چرا خانوادههای دیگر نیستند؟
چون پدر تاثیرگذاری بیشتری دارند. دیگران هم در حد خود چنین مشکلاتی دارند.
چقدر شما و خواهر و برادرانتان هزینه فرزند هاشمی رفسنجانی بودن را دادهاید و چقدر آقای هاشمی هزینه رفتارهای سیاسی فرزندانش را داده است؟
بستگی به مقاطع خاص دارد. دو طرفه است، مقطعی پدر هزینه بابت فرزندانشان میدهند و بعضا فرزندان به دلیل افکار و حضور ایشان در بعضی از مسائل هزینه میدهند.
شما با آن کنار آمدهاید؟
به یک روستا هم بروید خانواده کدخدا هم همین نوع از مشکلات را دارد. مقامات و امام جمعه یک شهر هم مواردی را مطرح میکنند.
مرد قدرتمند جمهوری اسلامی در دهه ٦٠ و ٧٠ چطور قدرتش در عرصه سیاسی افول میکند و به موازات آن در عرصه اجتماعی و عمومی افزایش محبوبیت مییابد؟
برای کسی که قدرتمند میشود، طبیعی است. آنچه مهم است زمان رها کردن قدرت است. هر تصمیمی در عرصه سیاست گرفته شود تعدادی را میرنجاند و تعدادی را طرفدار میکند. در تصمیمات درست معمولا کسانی که میرنجند بیشتر هستند.
آیتالله هاشمی امروز همان آیتالله هاشمی دو دهه قبل است و تغییری نکرده است؟
نه. ایشان تغییری نکرده به جز کمی فاصله گرفتن از قدرت. از قدرت هم که فاصله بگیری راحتتر میتوانی حرفهای دلت را بگویی در حالی که هر چه به قدرت نزدیکتر میشویم محبوبیت کم میشود.
این آسیب انقلاب اسلامی نیست؟
همه جا این طور است.
اما قرار بود انقلاب اسلامی این طور نباشد.
این یک مساله کاملا طبیعی است.
این محبوبیت چقدر برای آقای هاشمی مهم است؟
در این مورد با ایشان صحبت نکردم.
ایشان از موقعیت اجتماعی فعلی خود خشنود هستند یا نه؟
اکثر سیاسیون به محبوبیتشان اهمیت میدهند. اگر بدانند که تصمیمی محبوبیتشان را خدشهدار میکند، انجام نمیدهند مگر اینکه احساس کنند وظیفه اجتماعی و شرعی شان است.
یعنی نگاه کلان مدیریتی دارند؟
وقتی در قدرت قرار میگیرید این بعد پررنگتر میشود. مجبور میشوید تصمیماتی بگیرید که موجب عدم محبوبیت میشود.
اگر وارد انتخابات شوید فکر میکنید چقدر رای بیاورید؟
من هنوز تصمیمی درباره انتخابات نگرفتهام.
اگر کاندیدا شوید چه پیشبینیای از نتیجه آن دارید؟
در تهران بستگی به لیست و محبوبیت آن لیست نزد مردم دارد.
قاعدتا در لیست هستید.
نمیدانم.
توقع دارید که اسمتان در لیست تهران باشد؟
توقع ندارم.
اگر در لیست تهران نباشید، اولویت بعدیتان کجاست، کرمان؟
من هنوز تصمیم نگرفتم که بیایم. شهرهای رفسنجان، کرمان و تهران مطرح است.
تصمیم حزبی گرفته نشده است؟
هنوز هیچ تصمیمی گرفته نشده است بعضا اطرافیان ترغیب وتحریک میکنند.
پس سمپات هم زیاد دارید؟
یک نفر بود. ( با خنده)
زمانبندیای که بنا باشد طبق آن عمل کنید، دارید؟
در تهران سادهترین کار است. در شهرستانها کمی مشکل است. در تهران اگر در لیست قرار نگرفتید نباید بیایید چون قطعا رای نمیآورید.
چرا؟ جاهای دیگر مهندسی شده است؟
خیر، چون مردم در تهران معمولا به لیست رای میدهند.
البته در مجلس ششم آقای حضرتی در تهران مستقیم رای آورد.
بالاخره در یک لیست دیگر بوده است.
در مورد خاطرات آقای هاشمی حرفهایی زده شده است. به عنوان کسی که مسوولیت تدوین خاطرات او را دارید، ارزیابیتان چیست؟ چرا اخیرا آقای هاشمی هر خاطرهای میگویند موج هاشمیستیزی و زیرسوال بردن خاطرات او به راه میافتد؟
خاطرات آقای هاشمی مدت طولانی است که چاپ میشود. اولین خاطرات در سال ٧٦ چاپ شد. هر سال یک کتاب از خاطرات آقای هاشمی داده میشود. هر سال هم چند موضوع هست که بحث برانگیز و خوب هم هست. به نظر من این مساله مثبت است.
از چه جهت مثبت است؟ یعنی دعواها مشخص میشود؟
بله. عدهای هستند که هزینه میکنند تا نقدشان کنند و مطرح شوند. اینکه خود به خود نقد میکنند جای خوشحالی دارد.
اگر نسخه اصلی همه دستنوشتهها چاپ میشد چه اتفاقی میافتاد؟
تغییرات آنها خیلی کم است. مگر اینکه چیزی باشد که اصلا به نفع نظام نباشد. سانسور خیلی کم و به ندرت است.
اگر خاطرات سال ٦٦ را بیاورید آقای هاشمی نوشتهاند که بچهها خاطرات را میخوانند و برای همین در دفتر دیگری خاطرات را مینویسم.
اتفاقا این موضوع مثبت است. اگر فرض آقای هاشمی این بود که دسترسی نداشتند مطالبی را مینوشتند که چاپ آن مشکل میشد چون فهمیدند که بالاخره بعضی میخوانند طوری نوشته شده است که امکان عرضه به مردم هم فراهم شده است. به همین دلیل سانسور آن بسیار کم شده است.
شما به خاطرات ایشان در مقطعی که خاطرات را مینوشتند سرک میکشیدید؟
بله.
شواهدی هست که نشان دهد برخی خاطرات پیش ایشان محفوظ است؟
اگر آقای هاشمی دست به قلم ببرند خیلی موارد را میتوانند بنویسند. اما تنها برای خودشان نوشتهاند و کسی از آن نوشتهها و اسرار خبر ندارد.
یعنی معتقدید خاطرات آیتالله هاشمی باید رمزگشایی شود؟
خاطرات مثل یک دایرةالمعارف، کارنامه یا روزشمار است. محققان از این خاطرات استفاده میکنند. محققان تاریخ ایران معاصر میتوانند از افرادی که اسامیشان در این خاطرات آمده موضوعات را بپرسند و آن را بپرورانند. مثلا ماجرای مک فارلین را در آن سال ما به عنوان ضمیمه خاطرات سال ٦٥ آمادهسازی کردیم. از حساسیت نسبت به خاطرات استقبال میکنیم. اگر نقد نباشد خاطره مورد بحث قرار نمیگیرد.
واکنش آیتالله هاشمی به این نقدها و حرفها چیست؟
از ما میخواهند که به نقدها توضیح و پاسخ بدهیم. یا خودشان گاهی توضیح میدهند.
مقام معظم رهبری هم خاطره مینویسند؟ روزانه؟
من شنیدهام که به صورت موضوعی مینویسند. فقط شنیدهام و نمیدانم چقدر واقعیت دارد.
هیچوقت از رانت استفاده کردید؟
رانت اقتصادی یا سیاسی؟
اقتصادی.
نه هیچ گاه استفاده نکردم.
انتهای پیام/