پرسشهای بیپاسخ پرونده کیارستمی
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا از شرق، کیارستمی در بسیاری از اتفاقات سینمایی و فرهنگی و هنری اول بود. او اولین کسی بود که جایزه نخل طلای کن را دریافت کرد. او اولین کسی بود که توانست خودکشی را سوژه اصلی فیلمش قرار دهد (طعم گیلاس). او اولین کسی بود که سینمای ایران را در جهان مطرح کرد. او اولین کسی بود که با یک ستاره جهانی «ژولیت بینوش» فیلم ساخت و او را به ایران دعوت کرد. او اولین کسی بود که بهعنوان یک فیلمساز نمایشگاه عکس برپا کرد و ورود هنرمندان را به عکاسی آغاز کرد. فهرست اولین بارهای او در سینمای ایران بسیار زیاد است؛ اما این فهرست با رفتن او پایان نگرفت. او برای اولین بار توانست کمبودهای پزشکی و درمان کشور را به مسئله روز جامعه تبدیل کند. او با بیماریاش و بعد از آن با مرگش برای اولین بار با قطعیت توانست نظام پزشکی ایران را با این سؤال روبهرو کند که این نظام چقدر میتواند حافظ زندگی بیماران باشد؟
یک سال گذشت. امروز قرار است در دانشگاه شهید بهشتی برنامهای برگزار شود و مسئولان نظیر وزیر بهداشت و نظام پزشکی و... در کنار بهمن کیارستمی از پرونده پزشکی او سخن بگویند؛ پروندهای که هنوز برای بسیاری هنوز باز است و پرسشهای بسیاری دربارهاش مطرح میشود.
در این یک سال بسیاری از پرسشها بیپاسخ مانده است. مسئولان مدام بر بیگناهی خود پافشاری میکنند و از کمبودها و برخی بیکفایتیها بهراحتی گذر میکنند. مردم نیز هنوز منتظرند که چرا سؤالهایشان بیجواب مانده است. چرا هنوز مشخص نشده است چه کمکاریهایی در بیمارستانهای ایران رخ داده که یک عمل ساده به بحران تبدیل شد و در نهایت این فاجعه را به دنبال داشت.
مردم و افکار عمومی این سؤال و مقایسه را مطرح میکنند که وقتی خانواده کیارستمی با جایگاهی که در ایران و جهان دارد، در مقابل استیفای حقوق ازدسترفته خود موفق به نظر نمیرسد؛ پس با افراد دیگر چگونه برخورد میشود؟ مردم چگونه میتوانند مطمئن باشند که اگر مشکلی برایشان رخ دهد، فغانشان به جایی میرسد؟ البته در این مدت مطالب زیادی درباره دستگاههای نظارتی پزشکان و توانایی بررسی آن مطرح شد؛ اما شاید تنها پرسشی که در این مدت نه از سوی مسئولان؛ بلکه از سوی یکی از چهرههای شناختهشده پزشکی- بابک زمانی- دربارهاش راهنمایی شده باشد، همین موضوع است. همین نکته که مسیر این پرونده میتوانست از ابتدا سرعت بگیرد، اگر به پزشکیقانونی مراجعه میشد و مشکلات پزشکی در آنجا بیان و دنبال میشد.
رفتن کیارستمی تأثیرات متعددی در نحوه رابطه مردم و پزشکان داشت. تجربههای تلخ و شیرین خود را مرور کردند و بیان کردند که چه نگرانیهایی داشتهاند و دارند و چه بر سرشان آمده است. از سوی دیگر پزشکان نیز در فعالیتهای خود علاوه بر نگرانی و شاید کاهش تهور و شجاعتشان، مسئولبودن در قبال عملکردشان را به شکل ویژهتری مدنظر داشتند. در این یک سال، رفتن کیارستمی به پزشکان نیز کمک بیشتری کرد تا مردم بیشتر درباره کمبودهایشان بدانند و مطالبات و مسائل صنفیشان مطرح شود. مردم نیز به شکلهای مختلف افسوس خود را از این فقدان مطرح کردهاند: در طول یک سال گذشته #خطای_پزشکی #حقوق_بیمار #بیمار_مسئول #عباس_کیارستمی جزء کلماتی بود که مورد توجه قرار گرفته است. گرافیتیهایی از کیارستمی در گوشه و کنار شهر به چشم میخورد. هنگامی که از کنار سینما آزادی میگذرد، بر روی یک کیوسک برق تصاویر نقاشیشده از خانه دوست کجاست را میبینید. همانطورکه در گالریهای مختلف تهران عکسها و نقاشیهای هنرمندان ایرانی به یاد او به نمایش گذاشته شدهاند؛ اما نشست روز ١٤ تیر قرار نیست بار دیگر پزشکان را در برابر بیماران و بیماران را در برابر پزشکان قرار دهد؛ بلکه میتواند آغاز راهی باشد تا این ارتباط خدشهدار شده اندکی بهبود پیدا کند و همگان در کنار هم بتوانند قدمی برای اﺻﻼﺡ ﺳیﺴتم ﻣﻌیﻮﺏ بردارند.
انتهای پیام/