الهه منصوریان: بعد از «ماهعسل» طور دیگری دوستم دارند
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا از شهروند، بعد از بازگشت الهه از چین با او درباره وضعیتش در این کشور و تغییراتی که بعد از اتفاقات برنامه ماه عسل در زندگی او و خواهرانش رخ داده، صحبت کردیم. گفتوگو با این بانوی طلایی را در ادامه میخوانید.
حضور تو در لیگ چین افتخار بزرگی برای ورزش ایران محسوب میشود؛ حالا این حضور به مدال طلا ختم شده است.
من اولین لژیونر ووشوی ایران هستم که به لیگ چین پیوستم. همانطور که میدانید چین مهد ووشو در جهان است. لیگ ووشوی این کشور در سطح بسیار بالایی برگزار میشود و شبکههای ورزشی معتبر دنیا مسابقات این لیگ را پخش میکنند. همین باعث شده اسپانسرهای زیادی از تیمهای ووشو در چین حمایت کنند و رونق ویژهای به لیگ این کشور بدهند. چینیها از اینکه من بهعنوان یک ورزشکار خارجی حضور در لیگ این کشور را انتخاب کردم، بسیار خوشحال بودند؛ چون رونق داشتن ووشو در کشورهای دیگر برای چینیها اهمیت زیادی دارد. در شهری که من حضور داشتم ایرانیان زیادی هم بودند و آنها معمولا هنگام مسابقات من به استادیوم میآمدند و حمایتم میکردند. حضور من به عنوان کسی که مدالهای طلا و نقره جهان را داشت، برایشان بسیار خوشحالکننده بود.
ظاهرا مدال طلایی که کسب کردی در قهرمانی این تیم تأثیر زیادی داشت؟
بله، همینطور است. از آنجا که من بلافاصله بعد از پایان لیگ ایران به چین رفتم، از نظر آمادگی در سطح بسیار بالایی قرار داشتم و توانستم مبارزات خوبی انجام دهم. در بازی آخر مقابل تیمی باید قرار میگرفتیم که مثل ما شانس زیادی برای قهرمانی داشت اما من حتما باید مبارزهام را میبردم تا تیمم قهرمان میشد. اتفاقا حریف بسیار قدرتمندی هم در دیدار فینال پیشرو داشتم. حریفم قهرمان جهان بود و در المپیک کشور چین هم مدال طلا گرفته و از بهترین بازیکنان چین است. درواقع من در این دیدار با بهترین ووشوکار چین بازی کردم و خوشبختانه توانستم او را شکست دهم تا هم مدال طلا بگیرم، هم تیمم قهرمان شود.
بعد از کسب مدال طلا برخورد مردم چین با تو چطور بود؟
در تمام طول مسابقهام با حریف چینی، کل استادیوم او را حمایت میکردند و کارم بسیار سخت بود. در پایان مسابقه باورشان نمیشد که من برنده شده باشم و با اینکه از پیروزی من ناراحت بودند، اما تشویقم کردند. چینیها از اینکه یک ایرانی ورزش سنتی کشورشان را به خوبی بلد بود، خیلی خوشحال بودند و احترام زیادی به من گذاشتند. اتفاقا خود چینیها تمایل زیادی به ادامه حضورم در تیمشان دارند. برای اینکه بتوانم سال آینده هم در لیگ چین بازی کنم به موافقت باشگاه سپاهان نیاز دارم؛ چون من بعد از پایان لیگ ایران به چین رفتم. البته فکر نکنم برای بازگشتم به چین مشکل خاصی پیش بیاید و احتمال زیادی وجود دارد که دوباره در لیگ چین حضور داشته باشم.
حضورت در چین از نظر مالی هم برایت خوب بود؟
قرارداد مالی که با باشگاه چینی امضا کردم، قابل مقایسه با قراردادهای لیگ ایران نیست؛ البته لیگ ایران در سالهای گذشته به واسطه حضور اسپانسرها شرایط خوبی داشت اما حمایتکنندگان به طور ناگهانی ووشو را فراموش کردند و دیگر حمایتی از باشگاهها به عمل نیاوردند. همین موضوع باعث شده لیگ ایران مثل سالهای قبل نباشد. علاوه بر مسائل پولی، برخورد مسئولان ووشو در چین با ورزشکاران واقعا فوقالعاده است. آنها برای ورزشکارانی که مبارزه میکنند ارزش و احترام زیادی قایل میشوند اما در ایران با ما جوری برخورد میکنند که انگار وظیفهمان است برای باشگاهها مبارزه کنیم. در چین هم آرامش مالی و هم آرامش اعصاب داشتم اما مدت برگزاری لیگ این کشور طولانی است و تنها چیزی که برای پیوستن به این لیگ مرددم کرده همین است.
بعد از قهرمانی در چین مدالت را به یک بنیاد خیریه تقدیم کردی؛ هدفت از این کار چه بود؟
چند ماه پیش با مربیام به یک بنیاد خیریه رفتیم. این بنیاد خیریه یک آسایشگاه سالمندان را اداره و حمایتهای خوبی از آنها میکرد. من واقعا تحتتأثیر فضای آن آسایشگاه قرار گرفتم و از اینکه میدیدم سالمندان چقدر از حضورم خوشحال شدند حس خوبی پیدا کردم. من با لباس مخصوص آن خیریه در آسایشگاه سالمندان حاضر شدم و به آنها قول دادم همیشه کنارشان باشم و حمایتشان کنم. به همین دلیل مدال طلایم را که باارزشترین چیز برایم است به مدیران این خیریه آقای کامرانی و خواهرش اهدا کردم.
این اتفاقات خوب در لیگ چین، یک ماه بعد از حضور در برنامه ماهعسل رخ داد؛ این یکماه بر تو و خواهرانت چطور گذشت؟
من و خواهرانم قصه زندگیمان را تعریف کردیم تا این پیام را به مردم بدهیم که هر چیزی با تلاش و پشتکار امکانپذیر است. خوشحالم که حضور من و خواهرانم در این برنامه باعث شد مردم را به دست بیاوریم و در چشم آنها عزیز شویم. خیلی خوشحالم که مردم توجه زیادی به ما میکنند و هر جا ما را میبینند ابراز خوشحالی میکنند و میگویند با شنیدن قصه ما یاد گرفتهاند برای اهدافشان بجنگند. این توجه و محبت مردم کار ما را سختتر کرده اما حس خیلی خوبی به من داده که گفتن قصه زندگیام امید را حتی به یک انسان برگرداند.
فکر میکنی الان توجه مردم به شما بیشتر بهخاطر شرایط زندگیتان در گذشته است؟
قطعا همینطور است. تا پیش از این مردم ما را فقط بهعنوان ورزشکاران مدالآور نگاه میکردند اما حالا نگاه آنها به ما خیلی عوض شده است. قبل از اینکه مدالها و قهرمانیهایمان برای آنها باارزش باشد شرایط زندگیمان برایشان اهمیت پیدا کرده است. اینکه مردم به من میگویند قصه زندگیام آنها را تکان داده و میخواهند برای رسیدن به آرزوهایشان تلاش کنند برایم ارزش زیادی دارد. اینکه من توانستهام روحیه جنگندگی و منفعلنبودن را به جامعه تزریق کنم، خیلی خوب است و از این بابت خدا را شکر میکنم. فکر میکنم در همه جای دنیا همینطور است که قبل از مدالها و قهرمانیها، اخلاق و رفتار ورزشکاران اهمیت دارد و خوببودن آنهاست که میان مردم محبوبشان میکند.
بعد از ماه عسل رابطه تو و خواهرانت با پدرت چطور پیش رفت؟
خوشبختانه بعد از ماه عسل همه چیز به خوبی پیش رفت و پدرمان در حال حاضر کنار ماست. وقتی یک عضو خانواده بعد از مدتها دوباره به جمع اعضای خانه برمیگردد، خیلی اتفاق خوبی است و همه ما از این بابت بسیار خوشحالیم. الان شرایط زندگی ما طوری است که دیگر به کار و درآمد پدرمان نیازی نداریم فقط محبت پدرانه او را میخواهیم و دوست داریم کنارمان باشد. همین حضور او برایمان کافی است و زندگی ما را ایدهآل میکند.
انتهای پیام/