صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

قصاص و زندان پایان عشق ممنوعه زن و مرد

هیئت قضات مردوزنی را که به خاطر عشق دوران جوانی‌شان نقشه قتل شوهر زن را طراحی و اجرا کرده ‌بودند، به قصاص و حبس طولانی‌مدت محکوم کردند.
کد خبر : 191238

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا از شرق، متهم که ٢٠ سال قبل و در دوران جوانی‌اش عاشق این زن بوده بعد از دیدار دوباره، با او رابطه برقرار کرده و وقتی متوجه شد شوهر زن از این رابطه باخبر شده ‌است، او را به قتل رساند.



تیرماه سال ٩٣ مردی همراه با عروس جوانش که مهناز نام داشت به اداره پلیس مراجعه کرد و گفت پسرم کامران مفقود شده است و هرچه دنبالش گشتم و با تلفن همراهش تماس گرفتم، نتوانستم او را پیدا کنم البته عروسم می‌گوید آخرین بار او را دیده که با کیسه‌ای از پول برای معامله زمین از خانه بیرون رفته است. شش روز پس از اعلام این خبر، مأموران جسد کامران را در کانال آبی حوالی رباط‌کریم پیدا کردند و پدرش نیز هویت او را تأیید کرد. به‌این‌ترتیب کارآگاهان جنایی کار تحقیق برای روشن‌شدن ماجرا را روی این پرونده آغاز کردند.
مأموران در تحقیقات اولیه از همه دوستان و اطرافیان کامران بازجویی کردند اما سرنخی به دست نیامد تا اینکه مهناز مورد بازجویی قرار گرفت. تناقض‌گویی‌های این زن باعث شد تا ظن مأموران نسبت به او برانگیخته شود. با توجه به رفتارهای مشکوک مهناز، مأموران او را زیر نظر گرفتند و متوجه شدند او با مردی به نام فرهاد رابطه دارد. مأموران هنگامی که متوجه رابطه پنهانی این دو نفر شدند فرهاد را دستگیر کردند و مورد بازجویی قرار دادند.
فرهاد که ابتدا منکر رابطه خود با مهناز شده بود پس از ارائه مستندات از سوی مأموران راز این قتل را فاش کرد و گفت: ٢٠ سال پیش با مهناز آشنا شدم و رابطه عاشقانه‌ای با هم داشتیم بعد از مدتی از او خواستگاری کردم. من و مهناز همدیگر را دوست داشتیم و می‌خواستیم با هم ازدواج کنیم تا اینکه کامران به خواستگاری مهناز رفت و شرایط خانوادگی مهناز طوری بود که او مجبور شد با کامران ازدواج کند. خیلی از این کار مهناز ناراحت شدم و برای فراموش‌کردنش به سربازی رفتم و زمانی که برگشتم، با دختری آشنا شدم و ازدواج کردم. سال‌ها از مهناز خبر نداشتم اما هیچ‌وقت هم او را فراموش نکردم تا اینکه سال ٨٩ مهناز با من تماس گرفت و گفت زندگی خوبی با کامران ندارد و می‌خواهد از او طلاق بگیرد. مهناز من را مقصر می‌دانست و می‌گفت باید بیشتر به او اصرار می‌کردم و نباید تصمیم او درباره ازدواج با کامران را قبول می‌کردم. همان تماس و حرف‌ها دوباره باعث شد دلم هوای مهناز را بکند و یاد عشق دوران جوانی‌ام افتادم. از آن روز به بعد تماس‌های ما روزبه‌روز بیشتر و درنهایت شوهر مهناز متوجه رابطه پنهانی ما شد و چندبار من را تهدید کرد. مدتی از رابطه ما گذشت تا یک روز مهناز پیشنهاد داد کامران را از سر راهمان برداریم و برای این کار کلید خانه را به من داد. پیشنهاد مهناز را قبول کردم و همان شب هنگامی که کامران خواب بود وارد خانه شدم اما نتوانستم کامران را به قتل برسانم و از خانه خارج شدم و کلیدها را به مهناز دادم. چند روز بعد از این ماجرا، مهناز باز سراغ من آمد و گفت کامران برای گرفتن انتقام، می‌خواهد بلایی سر دختر بزرگت بیاورد. این کلید را بگیر و امشب کار را تمام کن. روز حادثه بار دیگر وارد خانه آنها شدم اما این بار با جسد کامران روبه‌رو شدم که روی زمین افتاده بود. خیلی ترسیده بودم به‌سرعت جسد را از ساختمان بیرون بردم و داخل ماشین گذاشتم. بعد از آن به سمت رباط‌کریم حرکت کردم و جسد را در کانال آب انداختم. به‌این‌ترتیب با توجه به شکایت اولیای دم و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه او و مهناز صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغرزاده ارسال شد.
در ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد سپس اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و از دادگاه برای متهم تقاضای قصاص کردند. پدر کامران گفت: هرگز فکر نمی‌کردم عروسم در قتل پسرم نقشی داشته باشد آنها زندگی آرامی داشتند. وقتی مأموران پلیس هنگام تحقیقات از من پرسیدند به عروسم مظنون هستم یا نه، به آنها گفتم مهناز هرگز چنین کاری نمی‌کند. مرگ پسرم خیلی برایم سخت بود تقاضای قصاص قاتل پسرم را دارم. سپس فرهاد در برابر قضات قرار گرفت و پس از بازگوکردن روز حادثه، در آخرین دفاعیات خود گفت: من قاتل نیستم. فقط آن شب جسد کامران را از خانه به رباط‌کریم انتقال دادم. شخص دیگری کامران را به قتل رسانده است که مهناز از آن خبر دارد. بعد از آن مهناز در جایگاه حاضر شد و گفت: فرهاد دروغ می‌گوید. من هرگز با او رابطه‌ای نداشته‌ام. نمی‌دانم چه کسی همسرم را به قتل رسانده است. آخرین بار او با پای خودش از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت.
با پایان گفته‌های اولیای دم و متهمان، ختم جلسه دادگاه اعلام شد سپس قضات برای تصمیم‌گیری درباره این پرونده وارد شور شدند و فرهاد را به اتهام قتل عمدی به قصاص و مهناز را به اتهام معاونت در قتل به ٢٣ سال زندان محکوم کردند.



انتهای پیام/

برچسب ها: قصاص متهمان
ارسال نظر