مصائب زندگی خوابگاهی دانشجویان؛ از نادیده گرفتن حریم خصوصی تا محدودیت برای ورود و خروج
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، قبولی در کنکور، آرزوی هر داوطلبی است ولی پس از قبولی در دانشگاهها برای آنهایی که از خانواده دور میشوند، شرایطی به وجود میآید که شاید تحملش کمی سخت باشد. داوطلبان کنکور در کنار پدران و مادران خود به هیچ چیزی غیر از درسخواندن فکر نمیکنند ولی وقتی در دانشگاههای شهرهای دیگر قبول میشوند باید از خانوادههای خود دل بکنند و به شهری غیر از شهر خود بروند، حال هم باید درس بخوانند و هم بقیه امورات زندگی خود را پیش ببرند. زندگی در خوابگاه یکی از تجربههای جدید دانشجویانی است که دور از خانوادههایشان تحصیل میکنند.
ساختمان نوساز خوابگاه قلمچی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در خیابان رشت، یکی از خیابانهای مرکزی تهران قرار دارد. یک نگهبان مرد جلوی در به این معنی است که برای ورود به خوابگاه باید هماهنگیهای لازم انجام شود. خوابگاه 5 طبقه است و به شکل سوئیت بنا شده است. قبل از ورود به هر سوئیت، انبوه کفشهای جلوی درها کنار جاکفشی آهنی خالی مانده خودنمایی میکند.
سازگاری شرط زندگی بهتر در خوابگاه
سحر اهل همدان است و دانشجوی هواوفضای دانشگاه صنعتی امیرکبیر. از تجربه خود در خوابگاه دانشجویی میگوید: «سوئیت ما هشت نفره است، سعی میکنم که با اطرافیانم سازگاری داشته باشم تا بتوانم اوقات بهتری را با آنها سپری کنم.» همه خوابگاههای این دانشگاه البته به صورت سوئیت نیستند. برخی از آنها اتاقی هستند و هر طبقه آنها یک آشپزخانه با یک یا دو یخچال دارد.
دانشگاه زمان ثبتنام برای دانشگاه را اعلام میکند و دانشجویان تقاضای دریافت خوابگاه را ثبت میکنند. کار جایابی را هم دانشگاه انجام میدهد. سحر میگوید: «دانشگاه تصمیم میگیرد که هر دانشجویی در چه خوابگاهی زندگی کند.»
دانشجویان ساکن در خوابگاه معمولا غذایشان را از سلف دانشگاه میگیرند و با خود به خوابگاه میبرند ولی از آنجایی که غذای دانشگاه مطلوب دانشجویان نیست اغلب آنها در خوابگاهها آشپزی هم میکنند. سحر که معدهاش به غذای سلف دانشگاه سازگار نیست به همین خاطر یا غذای فریزری مادرش را میخورد یا خودش در خوابگاه غذا درست میکند. او میگوید: «وقتی غذای دانشگاه را میخوردم انگار که مدام خوابم میآمد. پدرم هم میگفت من هم دانشجو بودم این وضع را داشتم. وقتی دیگر آن غذا را نخوردم متوجه شدم که چقدر خوب هستم الان هم دیگر خودم غذا درست میکنم. اعتراض فایدهای ندارد، پسرها یک روز اعتصاب کردند و غذا نخوردند ولی باز هم فایدهای نداشت. تنوع غذایی هم وجود ندارد؛ مثلا بیشتر اوقات روزهایی که قورمه سبزی داریم، فردایش کوکوسبزی به همراه آش رشته است. واقعا مزه آش رشته نمیدهند. یا سه روز پشت سرهم مرغ داریم، شنیسل مرغ، مرغ سوخاری، جوجه.»
انتقاد از محدودیت ورود و خروج
محدودیت زمانی ورود و خروج خوابگاه از مشکلات ساکنان آن است. مریم دانشجوی مهندسی پزشکی نسبت به ساعت ورود و خروج در خوابگاه معترض است و این محدودیت را نمیپسندد. او در این باره میگوید «صبحها از 6 و شبها تا ساعت 10 امکان ورود و خروج داریم. بعد از 10 شب تاخیری میزنند، برای چندبار چیزی نمیگویند ولی بعد به اداره امور خوابگاهها ارجاع میدهند.»
سارا که دانشجوی مهندس پلیمر در دانشگاه امیرکبیر است، در ادامه گفت: «محدودیت ساعت 10 شب غیرمنطقی است چرا که برخی از کلاسهای بیرون و فوقبرنامه خیلی طول میکشد، مسافت و ترافیک هم در تهران زیاد است، تا ما خودمان را به خوابگاه برسانیم خیلی طول میکشد. مثلا اگر بخواهیم به شیراز بروم و ساعت هشت صبح پرواز داشته باشم، قبل از 6 نمیتوانم از خوابگاه خارج شوم. به همین دلیل پرواز 6 بعدازظهر میگیرم و 12 ساعت برنامهام عقب میافتد. اگر هم بخواهم آن موقع بروم یا باید بلیط نشان بدهم یا باید به خانواده زنگ بزنند.»
او افزود: «مثلا چند وقت پیش ساعت 4.5 صبح از فرودگاه امام خمینی پرواز داشتم، مجبور شدم قبل از ساعت 10 شب از خوابگاه خارج شوم و حدود پنج ساعت در فرودگاه وقتم تلف شود.»
دانشجویان میخواهند در مواقع مختلف سال یا در وضعیتهای مختلف استثناهایی باشد. سارا از این انتقاد میکند که حتی برای شب قدر هم استثنا وجود ندارد. او میگوید «وقتی والدین اجازه میدهند که فرزندانشان به خوابگاه بروند پس اجازه دادهاند که فرزندانشان با دلیل موجه بیشتر از 10 شب بیرون باشند، متاسفانه خوابگاه زیربار نمیرود چون نمیخواهد مسئولیتی متوجه آنها باشد. متاسفانه حتی وقتی خانواده زمانی بیاید که از وقت بگذرد، دانشجو باید با نامه بیرون برود.»
او به بیمارشدن دانشجویان در خوابگاه اشاره میکند و میگوید که «ترم پیش یکی از بچهها زمین خورد و بینیاش باد کرد، چون از زمان گذشته بود نه اجازه دادند که اورژانس بیاید نه اینکه ما دوستمان را به بیمارستان ببریم. یا مثلا ترم پیش یکی از دخترها فوت کرد. از صبح حالش بد بود، در خوابگاه هم وقت گذشته بود و با اصرار اجازه دادند آمبولانس بیاید. نمیگویم همهاش به خاطر تاخیر بود، ولی وقتی اورژانس رسید فوت کرد. حداقل دانشگاه با یکی از بیمارستانها برای شب هماهنگی کند تا بچهها بتوانند در مواقع ضروری از آن استفاده کنند.»
کمبود فضای مطالعه در خوابگاه
در خوابگاه معمولا فضایی برای مطالعه درنظر گرفته میشود که دانشجویان بتوانند از آن استفاده کنند، کیفیت این فضا برای دانشجویان درسخوان و آنهایی که به زحمت در بهترین دانشگاههای کشور قبول شدهاند، اهمیت بسیاری دارد. یکی دیگر از دانشجویان خودش را زهره معرفی میکند و میگوید که در دانشگاه امیرکبیر مهندسی برق میخواند، او نگران درس خواندنش است و میگوید :«اتاق مطالعه اینجا مناسب نیست، نه صندلیهای خوبی دارد و نه فضای خوبی. کتابخانه دانشگاه هم برای مطالعه طولانیمدت مناسب نست، ما کلی زحمت کشیدیم و درس خواندیم تا به اینجا برسیم ولی دانشگاه به درس خواندن ما اهمیت نمیدهد، اگر سوئیتها خلوت باشد میتوانیم آنجا درس بخوانیم ولی اینگونه نیست و معمولا فصل امتحانات همه جا شلوغ است و بچهها از هر فضایی برای درس خواندن استفاده میکنند. آرامش اتاق مطالعه هم فعلا خوب نیست، ساخت و ساز میکنند و سروصدا هست. امیدواریم که در آینده درست شود.»
رضایت از خوابگاههای نوساز
با وجود انتقادها، برخی به خاطر اینکه به خوابگای نوساز نقل مکان کردهاند خوشحالند. در این میان مژده از این خوابگاه که اخیرا ساخته شده و از بعد از عید به اینجا نقل مکان کردهاند راضی است. او میگوید «از خوابگاه قبلی خیلی بهتر است، آن خوابگاه قدیمی ساز بود و امنیت نداشتیم، یکبار وقتی در حیاط بودم و داشتم لباسهایم را آویزان میکردم دیوار حایل بین ما و ساختمان در حال ساخت کناری سقوط کرد و خدا رو شکر جان سالم به در بردیم. اینجا اشکالاتی دارد ولی در کل از آنجا بهتر است و تقریبا این بهترین خوابگاه دانشگاه ما است. وسایل گرمایشی و سرمایشی آن خوب است، یک روز درمیان آشپزخانه و سرویسهای بهداشتی نظافت میشود که خیلی خوب است.»
او ادامه میدهد: «برای جابه جایی به اینجا سه بار به ما گفتند که جابه جا میشویم، ولی نشد. تا اینکه 12 فروردین پیام دادند که 14 فروردین جابه جا میشویم. یک وانت گذاشته بودند که وسایل بچهها را جابه جا کند. کف وانت خیس بود و تشک بچهها خیس شده بود. خیلی سخت کشیدیم. من برای جابهجایی وسایلم 15 بار این مسیر را رفتم و برگشتم، فاصله خوابگاه قدیمی تا اینجا 200 متر است، اما مسیر نه به اندازهای زیاد بود که ماشین بگیریم نه به اندازهای بود که با وسایل پیاده برویم. علاوه بر سختی آبروریزی بود چون دانشگاه ما نزدیک است و اساتید با وضعیت نامرتب ما را میدیدند.»
به گفته دانشجویان زندگی در خوابگاهها قدیمی دلپذیر نیست و بسیاری نمیخواهند که دوباره به خوابگاههای قدیمی بازگردند. مژده میگوید «همچنان برخی از دانشجویان در خوابگاههای قدیمی اسکان دارند، خوابگاه بسطامی با اینکه بزرگ است ولی قدیمی است. خوابگاه بچههای ارشد و دکتری هم اصلا خوب نیست، ورودیهای کوچک و آشپزخانه خیلی کوچک دارند، جای بچهها خیلی کم و کمدها کوچک است. این خوابگاه از همه بهتر است.»
خوابگاه قلمچی دانشگاه امیرکبیر حیاط ندارد که دانشجویان بتوانند گهگاهی در آن زمانی را سپری کنند، از این رو از پشتبام این خوابگاه استفاده میکردند، به گفته ساکنان خوابگاه وسعت دید پشتبام به آنها احساس رضایتبخشی میداد ولی به تازگی پشتبام این خوابگاه دیوارکشی شده است که بسیاری نسبت به آن انتقاد دارند. مهسا از حصارکشی پشتبام گله میکند و میگوید «دیدمان محدود شده است، پشتبام را نصف کردهاند، دیوار فلزی بلند کشیدهاند، الان فقط یک مربع از آسمان را میبینم. در این خوابگاه حیاط نداریم به همین دلیل پشتبام با دید عالی که داشت خیلی مناسب بود، برای اینکه کسی از بیرون مشرف نباشد دیوار کشیدند، ما خودمان رعایت میکردیم، منطقی نیست به خاطر 10 نفر چنین حصاری بکشند. دخمه شده است. البته الان از اتاقها کمی نور به داخل میآید که خوب است، ناگفته نماند خوابگاه مرادی که قبلا بودیم همیشه چراغها روشن بود و شب و روز فرقی نمیکرد. یک بار برف آمده بود و ما نفهمیده بودیم.»
مناظرهها را نتوانستیم ببینیم چون...
خوابگاه یک ویژگی مسجل دارد و آن اینکه دانشجویان مجبورند به صورت جمعی در خوابگاهها زندگی کنند و به نظر میرسد تلاش میکنند که به حریم خصوصی کوچک هم احترام بگذارند. دانشجویان در سوئیتهای مختلف 6 تا 20 نفره در کنار هم زندگی میکنند و در این میان فقط یک کمد و یک قفسه کتاب منحصر به خود دارند که همان را تمام منطقه تحت سیطره خود میدانند و خوش ندارند که کسی وارد این فضا شود. بهاره میگوید «ما در خوابگاه حریم خصوصی نداریم. به خاطر سوراخ کردن دیوار، کمد مرا در نبودم خالی کردند.» او معتقد است که بچهها به حریم هم احترام میگذارند چون میدانند که اگر احترام نگذارند بقیه هم احترام نمیگذارند ولی برخی مسئولان حریم خصوصی بچهها را نادیده میگیرند.
خوابگاه دخترانه قلمچی یک خوابگاه نوساز است و دیوارها پارکت شده و بسیار تمیز است، با وجودی که دیوارها تمیز هستند ولی سوئیتها نامرتب به نظر میرسد چراکه لباس ساکنان سوئیت، در جاهای مختلف پخش است. بهاره در این باره نیز ادامه میدهد: «برای آویزان کردن لباس ، آویز نصب نمیکنند، میگویند که دیوارها نو است. برای نصب آیینه کلی چانه زدیم تا آیینه نصب کردند. تلویزیون هم نداریم به خاطر اینکه نمیخواهند دیوار را سوراخ کنند. حتی در یک اتاق هم نگذاشتند که تلویزیون باشد. در زمان انتخابات نتوانستیم مناظرهها را ببینیم. فقط مباحث مهم را دو دقیقهای سه دقیقهای دیدیم. الان ماه رمضان است تلویزیونی نداریم که زمان اذان را بدانیم. مگر اینکه از اینترنت دنبال کنیم که متاسفانه از بعد از عید اینترنتمان را حجمی کردند که از آن هم نمیتوانیم استفاده کنیم. سرعت اینترنت هم خیلی کم شده است.»
نظارت بهداشتی واقعی نیست
فاطمه از نحوه نظارت بهداشتی سوئیتها انتقاد دارد و میگوید: «کسانی با عنوان بهداشت چند شب درمیان به سوئیتها میآیند و نگاه میکنند. نمیدانیم چه معیاری برای بهداشت دارند؟ نمیدانیم ملاک نظافت برای آنها ظرف نشسته یا کتاب دفترمان رو زمین است. نگاه میکنند و امتیاز میدهند، در صورتی که اینگونه نباید باشد، ظاهر بچهها مشخص است که چه کسی تمیز و چه کسی نامرتب است. ظرف کپکزده و آشغال، مصداق کثیفی است نه اینکه کتاب و جزوه وسط اتاق باشد، ممکن است اتاقی امتیاز تمیزی را بگیرد ولی ظرف غذای کپک زدهشان زیر تخت مخفی شده باشد. مسئولان خوابگاه بعد از مشاهده نامرتبی اخطار میزنند و به اداره امور خوابگاه ارجاع میدهند، آنها هم بعد از دوبار تذکر کتبی میدهند. ما موافقیم که باید نظارت شود ولی با نظارت الکی موافق نیستیم.»
همه طبقات به جز طبقه پنجم سه یا چهار سوئیت دارند اما طبقه پنجم دارای دو سوئیت 20 نفره داشت. فضای کوچک به عنوان پذیرایی که روی یک دیوار آن برای هر نفر یک قفسه کتاب تعبیه شده بود و در زیر آن صندلیهایی برای نشستن که حتی برای 8 نفر هم جای کافی نبود، کف زمین پر از خرده زباله بود و دو سه نفر آماده رفتن بودند. اتاقهای 3 تا 6 نفره برای 20 ساکن این سوئیت درنظر گرفته شده بود که بیش از حد فضای سوئیت را تنگ نمایش میداد. نگار دانشجوی مکانیک از وضعیت سوئیت 20 نفرهشان انتقاد میکند و میگوید سه یخچال برای 20 نفر گذاشتهاند. صندلی کم، فضا کم، حمام و دستشویی کم است. او هم از حصارکشی پشتبام و نبود تلویزیون خیلی گله داشت و البته امیدی نداشت که کسی به خواستهها و حرفهایشان اهمیت بدهد.
گزارش از پروین طالبیان
انتهای پیام/