صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۳۸ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۶
مریم ریحانی*

ترس، پدرخوانده شکست

کد خبر : 182727

آیا تاکنون از آغاز کاری به دلیل سختی آن سر باز زده‌اید؟ یا برای آغاز کاری به بهانه‌های واهی آن را به تاخیر انداخته‌اید؟ و یا منتظر همان شنبه معجزه‌آسا بوده‌اید؟ اگر جواب این سوالات مثبت است متاسفانه باید بگویم شما فرزند خوانده ترس شده‌اید. ترس از آغاز، ترس از بزرگی و دشواری تصمیم و ترس از پله اول.


طولانی ترین راه ها با برداشتن اولین قدم ها آغاز می شوند و همواره گام های نخست سنگین ترین ها هستند برای همین است که می گویند «ترس، پدرخوانده شکست» است. زیرا همین وحشت از انجام کار مانع از شروع آن شده و راه نرفته بسته خواهد شد.


برایان تریسی در کتاب خود دقیقا به همین موضوع اشاره دارد که برای آغاز فعالیت ها آن کاری که از بقیه دشوارتر به نظر می آید باید قبل از سایرین انجام شود، زیرا ترس از بزرگی راه باعث نشود از ادامه آن صرف نظر کرد.


کسانی که از ابتدای راهی می گریزند در واقع هرگز به امتداد آن نیندیشیده‌اند و برنامه ای برای اتفاقات و یا حتی زیبایی های پیش رو ندارند، اینان کسانی هستند که هرگز ایده ای را به عمل تبدیل نمی کنند. اما بر عکس کسانی که برای تک تک لحظات طی مسیر برنامه ریزی کرده و قدرت ریسک خویش را بالا برده اند، ایده ها و افکار خود را خاتمه یافته می دانند و از داشتن فکرهای بزرگ هراسی به دل راه نمی دهند.


شکست، لازمه پیروزیست بدین منظور که برای رسیدن به موفقیت های بزرگ باید پیه شکست و حتی نابودی را به تن خویش بمالیم زیرا فعالیتی که در آن انرژی صرف نشود، نتیجه مطلوبی هم نخواهد داشت.


برخی در امور خود آنقدر حسابگرانه رفتار می کنند و آنقدر مشاوره می گیرند که شاید هیچوقت به ایده های بکر خود جامه عمل نپوشانند، البته منظور این نیست که برای عملی شدن تصمیم بی مهابا وارد عمل شد و جوانب امر را در نظر نگرفت بلکه باید با آینده نگری، تحقیق، توکل به خدا و در نهایت اراده، قدم در راه موفقیت گذاشت هرچند ناهمواری هایی پیش رو باشد.


جسم آدمی بطور ذاتی دارای اینرسی است. در توضیح اینرسی باید گفت؛ بدن انسان در هر حالتی قرار دارد علاقه ای به تغییر آن حالت ندارد و مایل است مدت ها به همان حال باقی بماند. برای مثال هنگامی که روی صندلی ماشین نشسته ایم و خودرو، مسیر مستقیم را طی می کند اگر ناگهان به دلیل پیچ جاده بپیچد، بدن ما در جهت مخالف پیچ حرکت می کند که این مثال واضح اینرسی بدن است و روح انسان اینرسی بزرگتری دارد به طوری که خودبه‌خود هیچ تمایلی برای تغییر در شرایط زندگی در خود حس نمی کند و ترس از آغاز، این اینرسی را افزایش می دهد.


در بسیاری از موارد پله اول بلندترین و دشوارترین اقدام زندگیست چراکه در قدم های بعد کائنات مقابل اراده و تصمیم ما سر تعظیم فرود آورده و به یاری ما می شتابند مثل دوران خردسالی که همان قدم های اولیه پیش‌‌درآمد موفقیت های بزرگسالی است. از همین رو پایه اول ابتدایی مهمترین و سرنوشت سازترین کلاس زندگی ماست که اگر همان آموزش الفبا به درستی صورت نگیرد هیچ مهندس، پزشک و حقوقدانی متولد نخواهد شد.


فکر کردن به هدف و نتیجه شیرین آن همیشه بهترین انگیزه برای آغاز و ادامه راه است و انسان را از سستی و ترس باز می دارد برای تقویت اراده خویش باید نیت خود را مدام مرور کرده و لذت پیروزی را مزه مزه کنیم و در نهاد خود آن عمل را انجام شده بدانیم تا موفقیت به دست درازکردنی برایمان میسر شود.


دیل کارنگی می گوید: «کسی به بعیدترین نقطه می رسد که می خواهد کاری را انجام دهد و جرأت انجامش را دارد. غیرممکن ها هستند که شما را پرورش می دهند و به شما آن چیزی را نشان می دهند که باید به آن تبدیل شوید. شروع کنید و جرأت داشته باشید. از دایره آسایش و راحتی خود دورتر بروید و خودتان را رشد دهید. میزان کاری که انجام می دهید را افزایش دهید، انتظاراتتان را بیشتر کنید و قوه تصور و خیالتان را تقویت کنید.»


نرخ شکست خود را دوبرابر کنید؛ توماس جی. واتسون می گوید: «می خواهید فرمولی برای موفقیت به شما بدهم؟ خیلی ساده است. نرخ شکست خود را دوبرابر کنید. شما به شکست به عنوان دشمن موفقیت می نگرید. ولی اصلاً اینطور نیست. شاید شکست شما را دلسرد کند یا شاید از آن چیزی یاد بگیرید. پس پیش بروید و اشتباه کنید. هر کاری می توانید بکنید. چون باید به یاد داشته باشید که آنجا جایی است که موفقیت را خواهید یافت.» اگر می خواهید موفق شوید باید شکست بخورید.


از خواسته خود استفاده کنید؛ وینسنت تی. لمباردی می گوید: «تفاوت بین یک فرد موفق و دیگران عدم توانایی یا کمبود دانش او نیست، بلکه نخواستن اوست.»


آرزو کلمه دیگری برای خواسته است. برای موفق شدن باید بیشتر از هر چیز دیگری آرزوی موفق شدن داشته باشید. افراد موفق قویتر از دیگران و لزوماً باهوشتر نیستند، ولی آرزوی آنها بیشتر است. آنها آرزوی فراوانی برای دیدن تحقق هدفشان دارند. آیا شما هم این آرزوی فراوان را دارید؟ بدون آرزو، انگیزه رسیدن به هدف را نخواهید داشت. چرا که انگیزه قوی، ترس را خلع سلاح می کند.


البته که جایزه ها و دستاوردها ارزش ریسک کردن را دارند. اگر جرات انجام کارهای جسورانه را نداشته باشید، رسیدن به موفقیت غیرممکن است. برای موفق شدن نیاز است که ریسک های خلاقانه ای انجام دهید، مردم را عصبانی کنید، بر روی اعتماد به نفستان قمار کنید، یا به بیانی ادبی خودتان ارزشش را داشته باشید. اما شما نمی توانید سیاستمدار، کارآفرین یا مربی را پیدا کنید که اعتراف کند با ریسک کردن مخالف باشد.


و در انتها قبل از اینکه توی زندگى برنده بشوى اول باید توی ذهنت برنده بشوى You got to win in your mind before you win in your life


موفقیت به افراد برگزیده تعلق ندارد؛ موفقیت متعلق به شماست اگر بخواهید به دنبال آن بروید. موفقیت را هیچ جا پخش نمی کنند، شما باید آن را به دست آورید، ولی نه با زور. اگر از آغاز نهراسید و از درون فرد موفقی شوید می توانید موفقیت را به دست آورید.


* مسئول روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی شیروان


انتهای پیام/

ارسال نظر