صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۵۱ - ۰۴ خرداد ۱۳۹۶

شبکه‌های اجتماعی، پیروز رسانه‌ای انتخابات

اگر بخواهیم در حوزه رسانه‌ها یک پیروز برای این انتخابات پیدا کنیم، به جرأت می‌توانیم بگوییم پیروز این دوره از انتخابات تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی بود.
کد خبر : 182329

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، محمد سلطانی‌فر - استاد دانشگاه - در روزنامه «اعتماد» افزود: شبکه‌های اجتماعی به عنوان مهم‌ترین و تاثیرگذارترین ابزار در این انتخابات به میدان آمدند. نه مناظره‌ها و نه تبلیغات خیابانی و میدانی، هیچ‌کدام میزان تاثیرگذاری‌شان به اندازه تولید محتوا و استفاده از شبکه‌های اجتماعی در این انتخابات موثر نبود. پیش از انتخابات هم در صحبت‌هایی به این موضوع اشاره کردم که کسانی که در این فضا سرمایه‌گذاری کنند و به درستی بستر شبکه‌های اجتماعی را مورد استفاده قرار دهند پیروز انتخابات خواهند بود.


هر دو جناح اصلی این انتخابات از فضای شبکه‌های مجازی استفاده کردند اما کسی برنده بود که مخاطب خود را به شکل هدفمندتری پیدا کرد و بنا به میل و سلیقه و ذائقه او محتوا تولید کرد. نوع و ساختار تبلیغات جناح آقای رییسی عمدتا برای حفظ و نگهداری طرفداران این جناح طراحی شده بود و تولید محتوا می‌کرد. در صورتی که جناح آقای روحانی با هدف تاثیر‌گذاری روی مرددها و رای خاکستری‌ها برنامه‌ریزی کرده بود. تبلیغات انتخاباتی در این فضا نباید عمدتا معطوف به تغییر عقیده در طرفداران طیف مقابل باشد، بلکه باید روی کسانی که مردد هستند سرمایه‌گذاری شود. برای به میدان کشاندن مرددها، پیدا کردن گروه‌های مرجع و نخبگان مردد توانست تاثیرگذاری خوبی روی رای خاکستری‌ها داشته باشد. هدفمند کردن تولید محتوا برای طیف مردد و طیفی که تصمیم نگرفته بودند، از طریق رهبران گروه‌های مردد هدفی بود که کمپ آقای روحانی آن را لحاظ کرد و آن مسیر توانست بستر شکل‌گیری تولید محتوا را شکل بدهد.


ما معتقدیم آنچه در شبکه‌های مجازی می‌تواند تاثیرگذار باشد، تولید محتوا است. سلطان این فضا، تولید محتواست. کسی برنده خواهد بود که بتواند تولید محتوای فاخر را جایگزین اضافه‌گویی‌ها کند. تولید محتوا با هدف حفظ هواداران، بیشتر سربار اضافی برای اطلاعات است، اما تولید محتوا برای تصمیم نگرفته‌ها و در نهایت استفاده از ضعف‌هایی که در کمپ رقیب وجود داشت، توانست تاثیرگذاری فضای مجازی را بر روند این انتخابات نشان دهد. تحلیل ما این است که در اولویت اول، این نوع تولید محتوا دلیل اصلی پیروزی آقای روحانی بود. محتوایی که توسط مردم و برای مردم شکل گرفت. ما باید بدانیم که در فضای وب ٢ تاثیرگذاری و تولید محتوایی موثرتر است که توسط خود مردم برای مردم شکل بگیرد، نه با یک نگاه از بالا به پایین و توسط ستادها و افراد خاص. آنچه از دل برآید بر دل نشیند، اگر تولید محتوا توسط خود مردم شکل بگیرد، می‌تواند تاثیرگذاری بیشتری روی مردم داشته باشد، اما اگر کمپ‌ها بخواهند سیستم دستوری و فرمایشی تولید محتوا را در پیش بگیرند، این نگاه نمی‌تواند در شبکه‌های اجتماعی تاثیرگذاری بالایی داشته باشد.


پدیده دیگری که در این انتخابات ظهور و بروز پیدا کرد، جایگزینی اینستاگرام به عنوان یک رسانه تلویزیونی بود که امکان پخش زنده برنامه‌ها را داشت. با توجه به اینکه صدا و سیما به رسانه مخالف جناح آقای روحانی تبدیل شده بود و رقیب عمدتا از این رسانه استفاده می‌کرد، طبیعتا باید یک رسانه تلویزیونی جایگزین رادیو و تلویزیون می‌شد. ظهور لایو اینستاگرام پدیده این دوره از انتخابات بود. در سخنرانی آقای روحانی شاهد بودیم که ٥٠ هزار نفر به صورت زنده این برنامه را از اینستاگرام دنبال می‌کردند. این آمار نشان از جایگزینی این شبکه اجتماعی به جای رادیو و تلویزیون دارد. ما باید از این پدیده درس بگیریم، ابزاری که در انتخابات ٨٨ و قبل از آن همیشه خلأ آن احساس می‌شد و رادیو بلاگ‌ها و ویدیو بلاگ‌ها همواره می‌خواستند جایگزینی برای تلویزیون شوند.


امروز این امکان از طریق لایو اینستاگرام محقق شده و اگر ما یک روزی به دنبال رسانه‌ای مثل IPTV یا IPmedia بودیم، امروز نسل بالاتر از هر دو اینها یعنی ITV‌ها را در قالب اینستاگرام داریم که نوعی رسانه زنده اما بر مبنای پروتکل اینترنت است، یعنی تلویزیون مبتنی بر اینترنت که پخش زنده را امکانپذیر می‌کند. اما قطعا در انتخابات بعدی شکل جدیدتری از این نوع رادیو تلویزیون‌ها را خواهیم داشت که شاید نیازی به رادیو و تلویزیون ملی نداشته باشیم و کاندیداها نیازی به اینکه بخواهند برنامه‌های‌شان را با رادیو و تلویزیون کشور هماهنگ کنند نداشته باشند و این نیاز به رادیو و تلویزیون هر روز کمرنگ‌تر می‌شود.


امروز مردم ما به واسطه خود رسانه‌ها یعنی آن چیزی که ما در گذشته با عنوان سواد رسانه‌ای از آن یاد می‌کردیم، امری که نیاز به متولیانی دارد، از جمله دولت و حکومت در وهله اول، رادیو و تلویزیون در وهله دوم دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش در وهله سوم و رسانه‌های مجازی در وهله چهارم، وظیفه آموزش سواد رسانه‌ای را به عهده بگیرند. اما به دلیل سهل‌انگاری و نگرانی‌هایی که دستگاه‌های دولتی و رادیو و تلویزیون داشتند، هیچ کدام از این متولیان به موضوع آموزش سواد رسانه‌ای ورود پیدا نکرد. همه در حد شکلی و شعاری به آموزش سواد رسانه‌ای ورود کردند.


نفس نیاز به داشتن سواد رسانه‌ای باعث شد تعدد و تکثر شبکه‌های اجتماعی نوعی آموزه‌های مربوط به سواد رسانه‌ای را شکل بدهند و مردم را دچار یک خودآگاهی کنند تا مردم بر اساس نیازهای خودشان دست به انتخاب بزنند. قبول داریم که این نوع آموزش سواد رسانه‌ای ناقص و ناهماهنگ است، اما به هر حال کاربران فضای مجازی هم نباید معطل نگرانی و سهل‌انگاری و کاهل بودن سیستم‌هایی مثل آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها بمانند. خودشان با توجه به شناختی که به مرور در شبکه‌های اجتماعی پیدا کردند، به نوعی سواد ابتدایی در حوزه رسانه‌ها رسیدند و خوشبختانه توانستند با انتخاب آگاهانه‌شان نشان دهند که توانسته‌اند به این سواد و پایه‌های اولیه این سواد دسترسی پیدا کنند.


انتهای پیام/

ارسال نظر