اعظم طالقانی: هیچ زنی برای ریاستجمهوری مدیر و مدبر نبود؟
شما تاکنون سه بیانیه در اعتراض به شورای نگهبان به دلیل رد صلاحیت زنان، منتشر کردهاید و این مواضع حتی حالا که کاندیداهای ریاستجمهوری نیز معلوم شدهاند، همچنان ادامه دارد. موقع ثبت نام در انتخابات ریاستجمهوری نیزگفتید آمدهاید تا تکلیف «رجل سیاسی» را روشن کنید. حال بگویید چگونه قرار است با این کارتان معنای مفهومی را مشخص کنید که سالهاست مسکوت مانده و از اول انقلاب تاکنون نسبت به آن بیتوجهی شده است؟
ثبت نام بنده در انتخابات، دال بر این موضوع نیست که من بخواهم نهاد یا پُست ریاستجمهوری را تصاحب کنم بلکه دغدغه اصلیام، نبود برابری حقوق زنان و مردان در جامعه است. بنابراین، موقعی که این مشکل در ایران حل شود، قاعدتا بسیاری از حقوق دیگر هم تحتالشعاع آن اصل (مفهوم رجل سیاسی) قرار میگیرد و احیا میشود. پس من از شورای نگهبان میخواهم که علت رد صلاحیت بنده و همچنین دیگر زنانی که در انتخابات، ثبتنام کردهاند را اعلام کنند تا اهانتی نسبت به بانوان فرهیخته این سرزمین نباشد.
به نظر شما چرا مفهوم «رجل سیاسی» از اول انقلاب تاکنون هنوز مشخص نشده؛ حتی با وجود اینکه چندی پیش، رهبری نیز طی نامهای به شورای نگهبان، خواهان روشن شدن این موضوع شدند؟
با توجه به چالشها، بحثها و استدلالهایی که من و افراد دیگر با شورای نگهبان داشتهایم –و البته این موارد از سوی شورا اعلام و پخش نمیشود- به نظر میرسد هرچند شورای نگهبان با تایید صلاحیت زنان صددرصد موافق نباشد، اما آنها باید در نظر داشته باشند که مفهوم «رجل سیاسی» یک مفهوم حقوقی است و باید روی این موضوع تامل کنند. از سوی دیگر در قرآن کریم نیز خدواند متعال در رابطه با مسائل سیاسی، اجتماعی و... نگاه جنسیتی ندارد. اینکه شورای نگهبان تاکنون، نخواسته تکلیف «رجل سیاسی» را مشخص کند، موضوعی دو پهلو است؛ از یک طرف عدهای به طور کلی مفهوم رجال را صرفا مختص به مردان میدانند و از سوی دیگر عدهای هم این مفهوم را به تمامی نخبگان، فرهیختگان و شخصیتهای سیاسی، اجتماعی، مذهبی، مدیر و مدبر نسبت میدهند، اما به هر حال هر دو طیف میتوانند از این موضوع استفاده کنند.
شما میگویید تاکنون چالشها و بحثهای مختلفی با شورای نگهبان داشتهاید که تنها پرونده شده و از سوی این شورا هیچوقت اعلام عمومی نشدهاند. این چالشها بیشتر حول چه محورهایی بوده اند؟
اجازه بدهید در پاسخ به این سوال شما بخشی از بیانیهها را بازگو کنم. از آنجا که رجال مذهبی و سیاسی و شرایط مندرج در اصل ١١٥ قانون اساسی تاکنون مورد تفسیر شورای محترم نگهبان قرار نگرفته و تعریف دقیقی از رجل سیاسی، مذهبی، مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاستجمهوری وجود ندارد، بالاخره در ابلاغیه رهبر معظم انقلاب یعنی «سیاستهای کلی انتخابات» (جزء ٥ بند ١٠)، «تعریف و اعلام معیارها و شرایط لازم برای تشخیص رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاستجمهوری» به عهده شورای محترم نگهبان قرار گرفت که باید آن را تبیین کنند. همچنین شورای محترم نگهبان در فراخوان مورخه ٨/١٠/١٣٩٥ از تمامی نخبگان، استادان حوزه و دانشگاه، صاحبنظران و اندیشمندان حقوق و علوم سیاسی و شخصیتهای سیاسی و گروهها و احزاب دعوت کرد تا پیشنهادهای مستدل خود را در خصوص جزء ٥ بند ١٠ سیاستهای کلی انتخابات راجع به شرایط داوطلبان ریاستجمهوری به این شورا ارسال دارند. در ابتدای انقلاب با تصویب پیشنویس اولیه قانون اساسی که به امضای امام خمینی نیز رسید، جنسیت رییسجمهور مشخص نشده بود. بعضی علما به این نکته اعتراض کرده و گفتند در قانون باید تصریح شود که رییسجمهور مرد باشد. مرحوم امام فرمودند: «با آقایان علما صحبت کنید...» ولی پس از مذاکره هم آنها نپذیرفتند و اصل «١١٥» قانون اساسی بدین مضمون تدوین شد: «رییسجمهور باید از رجال مذهبی و سیاسی با شرایط زیر... باشد». لذا ملاحظه میکنیم که حضرت امام در مورد ریاستجمهوری به جنسیت خاصی عنایت نداشته و حتی میخواهند که با مذاکره مساله حل شود. با توجه به این مسائل، موارد مورد نقد و چالش من در بیانیههایی که برای شورای نگهبان فرستادهام، این بوده که باتوجه به فراخوان امام خمینی قبل از انقلاب از علمای قم، نجف و مشهد در حمایت از اسلام، چگونه است که پس از گذشت نزدیک به ٤٠ سال از انقلاب، در برابر احقاق این حقالناس، کوتاهی شده است و چگونه باید جبران شود؟ علاوه بر این همانطور که میدانیم در بحث حقوق عمومی، حقالناس از موارد مبنایی دین اسلام و مذهب ما است، چراکه خالق آفرینش، در عفو از گناهان مربوط به خود، آسانگیری، مسامحه و تسهیل بیشتری به مراتب نسبت به حقوق انسانها اعلام کرده است، اما درمورد حقالناس -که از مزایای بینش و بصیرت آیین اسلامی است- جزا یا پاداش دادن به آن، طرح مساله کرده و حقالناس را منوط به گذشت طرف مظلوم بیان میدارد. از اینرو چگونه است که جمهوری اسلامی -که تمام شعارش از مبانی قرآن و سیره ائمه است- از این امر، یعنی حقالناسِ بیش از ٤٠ درصد از مردم، در زیر چتر حکومت اسلامی، در این سالها، بیتفاوت گذشته درحالی که برای امور سادهتر و جزئیتر، از طریق تشکیل جلسات برای اصلاح قانون اساسی یا از طریق لوایح، طرحها یا بخشنامهها و دستورالعملها، اقدام کرده است. در رابطه با اصل موضوع برابری جنسیتی در امور اجتماعی و سیاسی، مجموع حاکمیت و نهادهایی مانند شورای محترم نگهبان و مجلس خبرگان قانون اساسی، با توجه به مطرح شدن این موضوع در سطح جامعه در حدود ٢٠ سال، کوتاهی کرده و اکنون پس از گذشتِ بیش از سی و چند سال از نظرات و انتقادها در تفسیر شورای محترم نگهبان در مساله اصل ١١٥ قانون اساسی، هنوز تفسیر و تعریف دقیقی از واژه «رجل سیاسی، مذهبی و مدیر» ارایه نداده است. به راستی، شورای محترم نگهبان چگونه میتواند به بیش از ٤٠ درصد جمعیت، بهطور عادلانه پاسخ دهد؟ هرچند شاهدیم که شورای محترم نگهبان هیچگونه اظهارنظر دقیقی در این خصوص، ارایه نداده است. میتوان احتمال داد که این حق اگر لحاظ میشد، به پشتوانه آن، حقوق دیگری هم باید ملحوظ میشد، لذا نادیدهگرفتن آن، نادیدهانگاری حقوق نیمی از جمعیت ایران، یعنی نسوان است.
استدلال شورای نگهبان نسبت به اعتراضات و بیانیههای شما چه بوده است؟
هنوز جواب ندادهاند و ممکن است اصلا جواب ندهند. اصلا چه میخواهند بگویند؟ البته اگر بخواهند بهانه بیاورند که مسلما دستشان باز است. من هنوز استدلالی از سوی شورای نگهبان برای رد صلاحیت زنان ندیدهام و نمیدانم، دلیل این کارشان چیست؟ میگویند نظر کارشناسان را گرفتهاند ولی هنوز اعلام نکردهاند. من نمیدانم که شورای نگهبان از چه چیزی واهمه دارد و چرا اعلام نمیکند که نظر کارشناسان چه بوده؟ باید آنها را اعلام کنند و بگویند با چه استدلالی آنها را میپذیرند یا نمیپذیرند.
شما معلم قرآن هم هستید. تفسیر قرآن در این رابطه چیست؟
در تفسیر تبعیضآمیز واژه «رجال»، نه تنها به دلایل قرآنی و سیره ائمه و عقلانی (با توجه به اهمیت ترجمه لغات عربی در متن فارسی به صورت اصطلاحی، و این مساله که قانون اساسی ما به زبان فارسی است)، مخالف هستم، بلکه معتقدم باید پیوسته این چالش را که در مکتب افتخارآفرین اسلام اصالت دارد، به عنوان حقالناس نیمی از جمعیت ایران ادا کرد، زیرا فریضه عدالت و رفع تبعیض از انسانها مبنای حقوق تساوی بینالناس است.
امسال زنان بسیار زیادی برای ثبت نام در انتخابات ریاستجمهوری در میدان فاطمی حضور یافتند، اما هنگامی که سخن از «رجل سیاسی» و پاستور نشینی زنان میشود، ناخواسته بیشتر توجهها به سمت شما معطوف میشود. دلیل این موضوع از نظر شما چیست؟
دلیل این امر کاملا روشن است؛ اینبار دفعه سومی است که بنده برای شرکت در انتخابات، ثبت نام میکنم. علاوه بر این هر بار و پس از رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان، اعتراض کردهام و بیانیه و گزارشهای مفید دادهام و همچنین با کارشناسهای مختلف درباره مفهوم رجل سیاسی بحث و تبادل نظر کردهام. شاید موضوعی که شما میگویید به خاطر همین است اگر زنان دیگر نیز مانند من به رد صلاحیتشان اعتراض میکردند خیلی بیشتر از اینها مورد توجه قرار میگرفتند.
آیا ثبت نام زنان دیگر را هم نوعی اعتراض به عدم برابری زنان و مردان در جامعه و همان تعیین تکلیف مفهوم «رجل سیاسی» میدانید؟
این موضوع را باید از خودشان پرسید. من در این باره نمیتوانم اظهارنظر بکنم که زنان دیگر به چه منظوری برای شرکت در انتخابات ثبتنام کردهاند چون نه درباره آنها اطلاعاتی دارم و نه شناختی. لابد دلایل مختلفی برای حضورشان داشتهاند، ولی خود من همانطور که اشاره کردم، دغدغه اصلیام نبود برابری حقوق زن و مرد است. اجازه بدهید مثالی بزنم؛ شما چراغی روشن میکنید. زیر نور این چراغ هم زن میتواند بنشیند و هم مرد. هر کسی نیز بنا به نیازی که دارد از این نور استفاده میکند، حال اگر کسی کمتر بهره گرفت یا بیشتر، به خودش مربوط است، ولی در اینجا هیچ تبعیضی رخ نداده، چرا که این نور برای همه به طور مساوی میتابد. بنابراین، میتوان احتمال داد که این حق اگر لحاظ میشد، به پشتوانه آن، حقوق دیگری هم باید ملحوظ میشد، لذا نادیدهگرفتن آن، نادیدهانگاری حقوق نیمی از جمعیت ایران، یعنی نسوان است. پس شورای نگهبان موظف است که شفافسازیهای لازم درباره مفهوم رجال سیاسی را انجام دهد.
میگویند در همهپرسی قانون اساسی، وقتی شهید بهشتی در برابر این پرسش صریح قرار میگیرد که آیا زنان میتوانند رییسجمهور شوند؟ او به اختلافنظر میان فقیهان و مراجع بر سر این مساله اشاره کرده و یادآور میشود که پس از استقرار قانون اساسی جدید، تا مدتها ظرفیتی برای اینکه یکی از زنان بتواند رییسجمهور شود، وجود نخواهد داشت، حال بعد از گذشت سالها از این موضوع به نظر شما در حال حاضر ظرفیتهای لازم برای این موضوع فراهم شده و آیا جامعه ایرانی میتواند پذیرای یک رییسجمهور زن باشد؟
من این سخنی که شما میگویید را از شهید بهشتی نشنیدم. آن موقع من خودم تلویزیون را نگاه کردم و موقعی که از شهید بهشتی پرسیده شد که منظور از مفهوم رجل سیاسی در قانون اساسی چیست، ایشان گفتند که منظور شخصیتها و نخبگان هستند. البته نمیگویم این حرف دروغ است، بلکه من آن را به خاطر نمیآورم. به طور کلی بحث من این نیست که اکنون، جامعه ظرفیت پذیرش ریاستجمهوری زن را دارد یا نه، بلکه حرف من، حرف حق است و اینکه خدواند کریم نیز در قرآن به هیچ عنوان نگاه جنسیتی ندارد. چرا باید یک زن به خاطر اینکه زن است از عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی دور شود؟ سوال من این است، آیا در بین این همه زنی که برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردند هیچ کدامشان مدیر و مدبر نبودند؟ من هم برای همین به رد صلاحیتم، اعتراض کردم.
انتهای پیام/