برادر یکی از ٧ قربانی قتلهای سریالی گیلان: درست نیست با آبروی خواهرم اینطور بازی شود
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا از شهروند، در ادامه گفتوگو با برادر یکی از مقتولان سریالی رشت را میخوانید.
خواهرتان از کی ناپدید شد؟
همه چیز از مسافرت سال گذشته به شمال شروع شد. ما همراه خانواده تصمیم گرفتیم که برای تعطیلات عید فطر به گیلان برویم. با خواهرم تماس گرفتم، موضوع مسافرت را به او هم گفتم، خواهرم هم گفت من هم با شما میآیم، ای کاش نمیآمد؛ با هم رفتیم. روز دوم سفر بود که خواهرم صبح از خانه خارج شد تا ظهر صبر کردیم اما خبری از او نشد، با موبایلش تماس گرفتیم خاموش بود، البته زیاد نگران نشدیم پیش خودمان فکر کردیم که شارژ گوشیش تمام شده، بچه هم که نبود، ٤٥سال داشت، خودش دو تا بچه بزرگ دارد، تا غروب هم صبر کردیم اما باز از او خبری نشد، کمکم نگران شدیم، اوایل شب بود که دیگر تصمیم گرفتیم موضوع را به پلیس اطلاع دهیم. به کلانتری رفتیم و ماجرا را تعریف کردیم. آنها مشخصات او را از ما گرفتند و به ما گفتند که با ما تماس میگیرند. تا اینکه بعد از ١٠ ماه از طرف آگاهی با ما تماس گرفتند و گفتند که خواهرتان به قتل رسیده است.
پس در این مدت خیلی عذاب کشیدید؟
شاید باورتان نشود در این مدت هر جایی که فکر میکردیم سر زدیم تا شاید ردی از او پیدا کنیم. خواهرم جایی نداشت که برود. خانه و زندگیش تهران بود، همه شهرهای استان گیلان را دنبالش گشتیم، از همه اقوام و آشنایان حتی دوستان خانوادگی قدیم سراغ او را گرفتیم اما انگار آب شده بود، رفته بود توی زمین. بیچاره بچههایش آنها هم خیلی اذیت شدند. همه ما دنبال او بودیم. هر چند وقت یکبار هم با کلانتری و آگاهی تماس میگرفتیم اما آنها هم میگفتند پیگیر هستیم و خبرمان میکنند.
خواهرتان ساکن تهران بود؟
ما اصالتا گیلانی هستیم. خواهرم چند سال پس از اینکه همسرش فوت کرد به تهران آمد؛ یک دختر و یک پسر بزرگ هم دارد. من خودم هم ٢٤سال است که ساکن تهران هستم. کاش خواهرم تهران میماند و با ما به سفر نمیآمد. شاید اگر ما به مسافرت نمیرفتیم این اتفاق نمیافتاد.
چه زمانی از قتل خواهرتان مطلع شدید؟
یکشنبه هفته پیش بود که پلیس با ما تماس گرفت. البته اول پسر خواهرم در جریان قرار گرفت و بعد هم ما. وقتی این خبر را شنیدیم، خیلی شوکه شدیم. بعد از ١٠ ماه بیخبری، تازه بفهمی که خواهرت به قتل رسیده آن هم به این شکل فجیع. از هفته پیش که این خبر را به ما دادند، اعصابم به هم ریخته، باورم نمیشود، خواهرم خیری از زندگی ندید. شوهرش که فوت کرده بود، بهسختی بچههایش را بزرگ کرد، تا آمد کمی لذت زندگی را بچشد که این بلا سرش آمد. این حق خواهرم نبود. حالا هم که بعد از مرگش برخی روزنامهها و سایتها طوری خبر را منتشر میکنند که انگار او مقصر بوده. من نمیدانم این حرفها را براساس چه سند و مدرکی مطرح میکنند.
چه حرفهایی، بیشتر توضیح دهید.
متاسفانه از وقتی که پلیس این خبر را رسانهای کرده، هر کسی هر جوری که دلش میخواهد راجع به این موضوع اظهارنظر میکند. بدون آنکه از واقعیت ماجرا خبر داشته باشد. چند تا از روزنامهها نسبتهای ناروایی در رابطه با مقتولان این حادثه مطرح کردند که ما را بیشتر ناراحت کرد. این صحبتهایی که مطرح میشود، کذب محض است و از اساس دروغ است؛ درست نیست با آبروی مردم و آن مرحوم اینطور بازی شود. آن روزنامهای که درباره همه مقتولان اظهارنظر کرده از زندگی خواهر من خبر دارد؟ چطور میخواهد آبروی ما را بازگرداند. خواهرم که کشته شد، ما هم که داغدار شدیم، حالا در این شرایط صحبتهایی مطرح میشود که بیشتر دل ما را به درد میآورد.
شما قاتل را از نزدیک دیدهاید؟
نه؛ پلیس فقط به ما گفته که خواهرم به قتل رسیده است. نه من و نه بچههایش هنوز قاتل را ندیدهایم. البته عکسش را در سایتهای خبری دیدیم. پلیس به ما گفته تحقیقات ادامه دارد و هنوز امکان رودررو شدن با قاتل مقدور نیست.
از خانواده سایر مقتولان خبر دارید؟
نه هیچکدام از آنها را ندیدم. اطلاعات ما در حد خبرهایی است که در روزنامهها و سایتها منتشر شده است.
پس از جزییات یا اعترافات جدید متهم هم بیخبر هستید؟
پلیس فقط از قتل خواهر و دستگیری و شناسایی قاتل او به ما خبر داد. ما هم از طریق سایتها در جریان برخی جزییات قرار گرفتیم. فقط میدانم که قاتل اهل زیباکنار رشت بوده و تاکنون به قتل ٧ زن هم اعتراف کرده است؛ با یک سری جزییات دیگر. اما اینها برای ما چه اهمیتی دارد، خواهر من کشته شده آن هم به طرز فجیعی جنازهاش هم که پیدا نشده، اصلا معلوم نیست که جنازهای باقی مانده باشد.
انتهای پیام/