احیای هویت محلی، حلقه مفقوده مدیریت شهری
در دنیای مدرن امروز و در روند جهانی شدن خواه این مقوله را پروسه جهانی شدن بدانیم و خواه پروژه جهانیسازی، آن چه مهم است حرکت در مسیر توسعه پایدار به حصوص در کشورهای در حال توسعه است.
این امر بدون شک نیازمند مدیریت و راهبری علمی و دقیق با نیم نگاهی به تجربه های جهانی است. با این همه گاهی برخی واقعیات از لابه لای صفحات تاریخ، خودنمایی می کنند و در می یابیم آن چه رمز پیشرفت و توسعه است، خود در گنجینه فرهنگی داشته ولی یا بدان بی توجه بوده ایم و یا به طور کلی آن را به فراموشخانه زمان سپردهایم.
احیای هویت محلی به منظور ایجاد تعلق خاطر شهروندان به محل کسب و زندگی خود و در نتیجه ایجاد و ارتقای حس مسئولیت پذیری آن ها در مقابل شهر و رویدادهای شهری، از این دست است.
برخی با این نظریه موافقند که بازنمایی واقعیات توسط رسانه ها، ارادی و نه انعکاسی است؛ یعنی رسانه ها به جای انعکاس واقعیات جامعه، اراده های پنهان پشت تصاویر و یا نگاشته های خود را به جامعه القا می کنند؛ اما گاهی واقعیات چنان آشکارند که آن را انعکاسی یا اردای بنامیم، تنها به یک صورت مسئله می رسیم. صورت مسئله ای که رسانه های مختلف نیز باتمام تلخی مجبور به انعکاس آن شده اند. موضوعی جدی که نیازمند مداقه و تدبیری کارآمد است ؛ این موضوع که با وجود فعالیت های چشمگیر انجام شده همچنان بین شهروندان و مدیریت شهری، فاصله و شکاف وجود دارد.
مشکل یادشده البته راهکاری تجربه شده نیز دارد که اجرای آن سهل و ممتنع است؛ احیای هویت محلی .
در واقع با احیای هویت محلی محلات قدیمی از یک سو و اعتبار بخشی به محلات جدید به ویژه در شهرها و شهرک های مهاجرپذیر با انواع خرده فرهنگ ها از سوی دیگر، می توان این شکاف را از بین برد و زمینه مشارکت پذیری افراد و اقشار مختلف برای حل مشکلات شهری و کمک به تدابیر مدیریتی را افزایش داد.
نگارنده بر همین اساس ،معتقد است که مدیریت شهری نیازمند یک بازنگری اساسی است.
واقیعت این است که اکنون مطالبات مردمی از متولیان شهری در حال گسترش است؛ جمعآوری و تفکیک زباله، حفظ و ارتقای فضای سبز محلی، آموزشهای ترافیکی ، آمادگی برای مقابله با بحران و حتی رسیدگی به آسیب های اجتماعی - که متولیان متعددی نیز دارد- از جمله اعتیاد، بی خانمانی و .... در قالب این انتظارات مطرح می شود که راهکاری جز فرهنگسازی برای آن متصوز نیستیم و این امر خود، منوط به مشارکت همه جانبه شهروندان است.
برخی کارشناسان اجتماعی بر این باورند از بین رفتن تعلق خاطر شهروندان به محل مورد سکونت خود و عدم مشارکت آن ها در حل مشکلات شهری، خود زمینه ساز بروز ناهنجاری های متعدد دیگری می شود. بنابراین تا زمانی که هویت محله ای بازیابی نشود نمی توان به مشارکت شهروندان، به عنوان نقطه کانونی حل معضلات شهری، دل بست و در نتیجه نمی توان در راستای حل مشکلات به خصوص در بعد فرهنگی و اجتماعی گامی موثر برداشت.
تعریف جایگاه محلات و شهرک های نوپا و ایجاد مدیریتهای محله ای و تفویض اختیار به مدیران محلات در چارچوب های حقوقی و تعریف شده مدیریت شهری از جمله راهکارهایی است که در بحث مدیریت شهری باید بدان اشاره کرد.
در این راستا توجه به خرده فرهنگ ها به ویژه در شهرهای مهاجر پذیر و توزیع عادلانه فرصت ها در راستای ایجاد عدالت اجتماعی، امری ضروری است که البته از حوصله این مقال خارج است ولی بدون شک، با نیم نگاهی به گذشته این مرزو بوم و نیم نگاهی به برنامه های حال حاضر کشورهای توسعه یافته، به فراست در می یابیم که احیای هویت محله ای دارویی است که مشابه ندارد و باید در این مسیر طی طریق کرد.
* کارشناس اقتصاد شهری
انتهای پیام/