صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۱:۰۲ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۶

زندگی بر بادرفته زوج ایرانی در استرالیا

مرد جوانی که پس از ازدواج، همراه همسرش به خارج از کشور مهاجرت کرده بود با شکایت او از استرالیا اخراج شد و در ایران هم به خاطر ناتوانی درپرداخت مهریه به زندان افتاد.
کد خبر : 169879

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا از ایران، وقتی که «سیاوش» در لباس زندان و دستبند به دست وارد شعبه 261 دادگاه خانواده شد دو مأمور محافظ همراهی‌اش می‌کردند،ولی از همسرش «فتانه» در جلسه دادگاه خبری نبود، چرا که در استرالیا مانده بود و وکیل این زن پیگیری دادخواست مطالبه مهریه و طلاق را برعهده گرفته بود.
سیاوش 35 ساله و تحصیلکرده رشته طراحی داخلی ازمالزی بود. چند سال پیش با شور و شوق به ایران آمد تا در تهران مشغول کار شود و بتواند زحمات چندین ساله مادرش را جبران کند،اما چند ماه بعد با فتانه آشنا شد که مسیر زندگی‌اش را به کلی عوض کرد. دختر مورد علاقه او سودای تحصیل در خارج از کشور را داشت و به شرط اقامت در خارج به خواستگاری سیاوش جواب مثبت داد. مادر سیاوش هم تحقیقات لازم را در مورد خانواده عروس آینده‌اش انجام داد و بعد پیشنهاد کرد عروس و داماد برای اقامت به کشور سوئد نزد خواهرش بروند، اما فتانه پایش را در یک کفش کرده بود که تحصیل در رشته رایانه در استرالیا، آینده‌اش را تضمین خواهد کرد.بنابراین سیاوش هم برای سفر به استرالیا موافقت کرد و سرانجام جشن عروسی مفصلی برگزار شد.
یک سال بعد از ازدواج، سیاوش با دریافت ویزای کار و فتانه با ویزای تحصیلی خود را به استرالیا رساندند. زندگی آنها با سختی‌های غربت و مشکلات مالی همراه بود، اما به امید آینده‌ای رؤیایی مشکلات را به جان می‌خریدند. با آنکه سیاوش نتوانسته بود شغل متناسب با تحصیلاتش در ملبورن پیدا کند، اما به خاطر همسرش قبول کرده بود در یک رستوران کار کند.؛ حدود دو سال بعد و زمانی که پای دوستان خارجی به زندگی آنها باز شد فتانه کم کم از زندگی با سیاوش سرد شد. او به سفرهای طولانی می‌رفت و هر وقت که در ملبورن بود با دوستانش به باشگاه‌های شبانه رفت و آمد می‌کرد، تا آنکه سرانجام سیاوش با دیدن عکس‌های شخصی همسرش درتلفن همراه، بوی خیانت را در زندگی‌شان بخوبی حس کرد. اما وقتی به فتانه اعتراض کرد اومنکر همه چیز شد و سیاوش را به جدایی تهدید کرد. همان شب دعوای آنها بالا گرفت و سیاوش از فرط عصبانیت همسرش را کتک زد که بلافاصله پلیس سر رسید و قاضی دادگاه سیاوش را به جرم همسر آزاری به زندان انداخت.
برای نخستین بار بود که سیاوش طعم زندان و دستنبد را می‌چشید.حدود 4 ماه بدون ملاقاتی در زندان ماند تا اینکه بالاخره با کمک وکیل‌اش آزاد شد،اما وقتی به خانه‌اش رسید خبری از فتانه نبود، جز نامه‌ای که نشان می‌داد همسرش خانه را ترک کرده وبی خبررفته است. سیاوش که خود را در متلاشی شدن زندگی مشترکشان مقصر می‌دانست با دسته گلی به دانشگاه همسرش رفت، اما از دوستان فتانه شنید که او با یک دانشجوی امریکایی همخانه شده است. این بار با پسر دانشجو درگیر شد و سرانجام با دخالت پلیس از استرالیا اخراجش کردند.
چند ماه بعد از ورود سیاوش به ایران، احضاریه‌ای به دستش رسید که نشان می‌داد همسرش با استخدام وکیل، مهریه 700 سکه طلا رابه اجراگذاشته و در عین حال دادخواست طلاق هم داده است،اما سیاوش آه در بساط نداشت و تمام اموال و دارایی‌هایش در استرالیا مانده بود، حتی حساب بانکی مشترکشان با چند هزار دلار در اختیار فتانه بود، تا اینکه به علت ناتوانی در پرداخت مهریه زندانی شد.
سیاوش وقتی با دستنبد و لباس زندان به شعبه 261 دادگاه خانواده منتقل شد، روبه‌روی قاضی «محمود سعادت» نشست. روی صندلی‌های دیگر نیزوکلای او و فتانه، همچنین مادر سیاوش نشسته بودند. قاضی بعد از ورق زدن پرونده روبه سیاوش کرد و گفت:«همسرتان با بخشیدن مهریه، تقاضای موافقت با طلاق از شما را مطرح کرده است،اما همچنان روی دریافت 50 سکه از مهریه‌اش تأکید کرده است. آیا می‌توانی این مقدار از مهریه را پرداخت کنی؟»
سیاوش جواب داد:«متأسفانه چیزی ندارم و خجالت می‌کشم از مادرم پولی بگیرم. آرزو داشتم زحمات چندین ساله مادرم را که در نبود پدر متحمل شده، جبران کنم، اما متأسفانه دردام این زن شیاد افتادم وخودم را نابود کردم و مادروخانواده‌ام را نیز رنجاندم. بهتر است در زندان بمانم تا اینکه...»
همان موقع مادر سیاوش از روی صندلی بلند شد و در حالی که اشک بسختی مجال حرف زدن می‌داد رو به پسرش گفت:«جانم فدایت پسرم. اشکالی ندارد من خودم پول جور می‌کنم و مهریه همسرت را می‌دهم. از وقتی عروس ما شده بیشتر از 100 میلون تومان خرج خوشگذرانی‌هایش کرده ایم، این را هم می‌دهیم تا آزادت کنم... برای من سخت است که پسرم را در لباس زندان ببینم...»بعد هم رو به رئیس دادگاه گفت:«آقای قاضی، پرونده خیانت عروسم در استرالیا باز است، اما ادعا کرده که اگر به ایران برگردد زندانی می‌شود و با همین حُقه تقاضای پناهندگی داده است.»
با ورود وکیل فتانه به بحث، قاضی از طرفین خواست از موضوع دادخواست خارج نشوند و با توجه به دوری زن و شوهر از یکدیگر بهتر است وکلا در رابطه با پرداخت مهریه و طلاق با هم توافق کنند. دقایقی بعد مادر سیاوش و وکیل فتانه قرار گذاشتند که تعدادی از 50 سکه طلا را به‌عنوان پیش پرداخت و بقیه به صورت اقساطی پرداخت شود. قاضی سعادت نیز وکیل‌های دو طرف را برای امضای برگه‌های مربوطه دعوت کرد و گفت:«برای صدور رأی طلاق باید نظر مشاوران در پرونده ثبت شود و برگه آزمایش عدم بارداری فتانه هم برسد».


بعد هم پایان جلسه را اعلام کرد. سیاوش قبل از خارج شدن از دادگاه به سمت مادرش رفت و دست‌های او را بوسید، اما تا رسیدن برگه عدم بارداری فتانه از استرالیا و تأیید آن توسط کارشناسان ایرانی باید به زندان برمی‌گشت و...


انتهای پیام/

ارسال نظر